دهها اعلامیهای که در حمایت از همهپرسی ۲۵ سپتامبر برای استقلال کردستان عراق از جانب جریانان و فعالین اپوزیسیون صادر شده، و سکوت معنیدار آنهادر باره کشمکش رسانهای و نظامی-پلیسی درباره همهپرسی اول اکتبر در یک کشور عضو اتحادیۀ اروپایی و ناتو، گویای احوالات سیاسی این جریانات و افراد است. مطلب زیر از موضع منافع طبقه کارگر و زحمتکشان، نگرش انقلابی به موضوع تعیین حق حاکمیت خلقها در یک کشور کثیرالملله را نشان میدهد.
یک جمهوری مستقل بودن، یا نبودن؟ اگر دولت اسپانیا اجازه دهد همهپرسی برنامهریزی شده توسط دولت منطقهای کاتالونیا در روز اول اکتبر برگزار شود، این گزینه در برابر رأیدهندگان قرار خواهد داشت.
اکثر جمهوریخواهان ایرلندی احتمالاً از جدایی کاتالونیا از اسپانیا حمایت خواهند کرد. «یک جمهوری آزاد، مستقل» طنین آشنایی با خود دارد. اما، بررسی نزدیکتر گزینه ممکن است به نتیجهگیری دیگری بیانجامد…
بازیگران این رویاوریی عبارتند از دولت اسپانیا، تحت رهبری «حزب مردم»-همتایان «فین گائل» [جمهوری ایرلند] در گروه محافظهکار پارلمان اتحادیۀ اروپایی- و دولت منطقهای کاتالونیا. دومی تحت رهبری نولیبرال «حزب دمکراتیک کاتالونیا»، در ائتلاف با حزب در اسم سوسیالست «چپ جمهوریخواه کاتالونیا» قرار دارد.
بستر این همهپرسی رکود کنونی است، که موجب تهییج در سراسر اسپانیا شده است. «حزب مردم» با افزایش سرکوب و محدودیتها به مشارکت شهروندان در روند دمکراتیک پاسخ داد. این حزب با «دولت ژرف» اسپانیا-قدرتهای اقتصادی و مالی که اسپانیا را کنترل میکنند- همدست است.
کنترل آنها بر رسانههای اطلاعرسانی عامه مردم را با لاطائلات افسانهای درباره یک اسپانیای تخیلی- مانند چرندگویی پیرامون این ایده که اقتصاد اسپانیا موجب جان گرفتن منطقه یورو شد- سرگرم میکند.
منفعت صنعتی اسپانیا از میانگین اتحادیۀ اروپایی بیشتر است، اما سهم نیروی کار از آن به سطوحی از نابرابری میرسد که بدتر از سالهای دیکتاتوری فرانکو است، و این برای منطقه یورو رکورد تازهای است. سال گذشته، یک درصد صاحبان درآمدهای بالا در اسپانیا مالک یکچهارم ثروت کشور بودند؛ و دو دهک فقیر جمعیت فقط مالک یکدهم درصد ثروت اسپانیا بود.
جانبیترین موضوعی که رسانههای اسپانیا اکنون با آن بازار گرمی میکنند کشمکش بین دولت اسپانیا تحت رهبری «حزب مردم» و اکثریت کاتالان است، که خواهان اصلاح پیوند خود با اسپانیا و نه گسستن از آن میباشند. هر دو بازیگر اصلی، یعنی «حزب مردم» و «حزب دمکراتیک کاتالونیا» احزاب دارای دکترین نولیبرالی-ناسیونالیستی هستند. گرچه هواداران متمایز-اسپانیایی و کاتالان- از آنها حمایت میکنند، اما هر دو حزب در پارلمان اسپانیا در حمایت از «اصلاحات کارگری» که سندیکاها را تضغیف نموده، نتیجتاً موجب تسهیل کاهش دستمزدها، کاهش اشتغال تماموقت، و اصلاحات مالی میشود که به انباشت سودهای نجومی میانجامد، همکاری میکنند.
کاهشهای بزرگ در هزینه اجتماعی (بهداشت، آموزش، و غیره) به منفعت آنهاست. هر دو حزب در پروندههای بزرگ فساد غرق هستند، که این نشان میدهد این دو برادر تَنی دو روی یک سکه هستند.
هر دو حزب از مسأله ملی برای بسیج هواداران خود استفاده میکنند. حمایت از «حزب مردم» در شناسایی شدن با «دفاع از وحدت اسپانیا (که همیشه در خطر است)» ریشه دارد. فرهنگ سیاسی فرانکو، سنگ محک اسپانیاییهای محافظهکار، ماهیت کثیرالملله بودن جامعه اسپانیا را انکار میکند. در نتیجه دولت «هوادار استقلال» کاتالونیا، به مثابه لولوی «لازم» جای «اِتا»ی از بینرفته را گرفته است، یک تهدید داخلی بهترین راه تضمین وحدت ملی است.
«تغییرات لازم صورت گرفته است» (Mutatis mutandis)، ایدئولوگهای «حزب دمکراتیک کاتالونیا» اسپانیا را به مثابه منبع همه مشکلات کاتالونیا معرفی میکنند. «حزب مردم» اسپانیا هرگز در کاتالونیا محبوب نبود، نیروهای تحت رهبری چپ در آنجا همیشه یک بینش چندملیتی از اسپانیای سوسیالیست داشتند، که در آن ملتها روابط خود را با مادرید تعیین میکنند-بینشی که در تقابل با ایدئولوژی جامد مرکزگرای دولت اسپانیا قرار دارد.
حق جدایی از مرکز از جمله حقوق تضمینشده در حق حاکمیت است. این برخلاف وحدت دستوری که تاریخاً بر اسپانیا مسلط بوده، یک وحدت برادرانه را تضمین میکند.
حق «حاکمیت»-حق تعیین سرنوشت خود-نباید با «جدایی» یا «استقلال» اشتباه گرفته شود، در گفتمان جمهوریخواهی ایرلند دو اصطلاح اغلب اشتباه گرفته میشود. حق حاکمیت، نه جداییطلبی، دیانای چپ کاتالان است که عمدتاً پس از مرگ فرانکو بر کاتالونیا حاکم بوده و به طور مستمر با تلاشهای مرکزگرایان اسپانیا برای فرسایش حاکمیت سرزمین آنها مبارزه میکند.
در دوره اخیراً، «قانون خودمختاری کاتالان» توسط دولت سهجانبه کاتالونیا تدوین و توسط پارلمان کاتالان به تصویب رسید، دادگاه قانون اساسی اسپانیا در سال ۲۰۱۶ عناصری از آنرا که به نظر کاتالانها برای ابزار حاکمیت و هویت آنها ضروری است، لغو کرد. خشم حاصل از این موجب تظاهرات استقلالطلبانه با شرکت میلیونها نفر شد.
ناسیونالیستهای بورژوای «حزب دمکراتیک کاتالونیا» که یک فرصت انتخاباتی را بو کشیده بود، یکشبه به یک حزب جداییطلب کامل دگردیسی یافتند. در نتیجه، این اسلاف حزب حاکم کنونی- «حزب دمکراتیک کاتالونیا» توانستد با استقلالطلبان «چپ جمهوریخواه کاتالونیا» یک دولت ائتلافی تشکیل دهند، دولتی که خود را به ایجاد یک جمهوری کاتالان مستقل متعهد کرده است.
اما، پلنگ نمیتواند لکهای خود را پنهان کند. نمایندگان «حزب دمکراتیک کاتالونیا» در پارلمان اسپانیا هنوز از رژیم فاسد «حزب مردم» حمایت میکنند؛ آنها در ژوئن گذشته از رأی دادن به استیضاح «حزب مردم» امتناع نموده و به تداوم آن کمک کردند.
این مانورهای فرصتطلبانه «حزب دمکراتیک کاتولونیا» را قادر ساخت با همدستی رسانههای کاتالان در سرپوش نهادن بر آن، فساد عظیم خود را پنهان کند. «حزب دمکراتیک کاتولونیا» مانند «حزب مردم» مبالغ عظیمی از پول همگانی را برای منافع شخصی و سازمان خود میدزد. محافل سیاسی و رسانهای کاتالان معترضین به این رسوایی را خائن، ضدکاتالان، عهدشکن و غیره نامیده، و مانع دسترسی آنها به رسانهها میشوند. همهپرسیهای معتبر با درگیری رسانههای متنوع که به همه گزینهها امکان دسترسی میدهد، برگزار میشوند. اما، دسترسی به رسانههای کاتالان توسط ژنرالهای (دولت خودمختار) «حزب دمکراتیک کاتولونیا» که فقط به موضع جداییطلبانه خود اجازه بیان میدهند، کنترل میشود. اما چپ خواهان حق حاکمیت، یک نیروی سیاسی عمده در کاتولونیا ساکت است؛ و خواستها برای حق دمکراتیک تصمیمگیری توسط رسانهها و سیاستمداران متخاصم اسپانیا به مثابه خواست جداییطلبی معرفی میشوند.
«حزب دمکراتیک کاتالونیا» استقلال را به مثابه تنها راهحل برای مشکل اجتماعی عظیم منطقه معرفی میکند. کاتالونیا در پی اجرای سیاستهای «حزب دمکراتیک کاتالونیا» بالاترین نرخ فقر کودکان و بالاترین نرخ اشتغال موقت و کاهش در هزینههای عمومی را دارد. نمایندگان «حزب دمکراتیک کاتالونیا» که به طور همزمان خواهان استقلال کاتالونیا هستند، در پارلمان اسپانیا از کاهشهای مشابه حمایت میکنند. کاهش هزینههای عمومی در کاتالونیا، که بیشتر از دیگر منطق خودمختار اسپانیاست، به زحمتکشان نسبت به خطری که از جانب حاکمان «استقلالطلب» کاتالونیا متوجه منافع آنهاست، هشدار میدهد.
«چپ جمهوریخواه کاتالونیا»- شرکای «حزب دمکراتیک کاتالونیا» در دولت کنونی کاتالان- نباید دیگر اجازه دهد موضوع استقلال برنامه اجتماعی آنرا به فراموشی بسپارد. همکاری با نیروهای مترقی در حالظهور کاتالان و اسپانیایی که خواهان بازتعریف اسپانیا و پذیرش کامل کثیرالملله بودن میباشند، تنها راه چپ به جلوست. ائتلاف با این نیروها بیشتر از ایفای یک نقش ثانوی در کنار «حزب دمکراتیک کاتالونیا» که هدف آن یک جمهوری نولیبرال کاتالان بر دوش طبقه کارگر مطیع میباشد، با ایدهآلهای سوسیالیستی «چپ جمهوریخواه کاتالونیا» همخوان است.
یک چنین ائتلاف چپ تنها گزینه واقعی را ارایه میدهد: یک کاتالونیای سوسیالیست مستقل.
منبع: صدای سوسیالیستی
نویسنده: توماس مک سیوموئین
http://www.communistpartyofireland.ie/sv/12-catalunya.html
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.