گفته شده، هنگامی که زلزله ای روی می دهد، به “زیرزمین” یا حمّامِ هر عمارتی که در آن هستید بروید. چراکه معماری و مصالح به کار گرفته شده در این بخش ها، به گونه ای ترتیب داده شده اند که آنها را مبدّل به مستحکم و امن ترین نواحیِ آن عمارت، ساخته اند. در این صورت، اگر احتمال بر ریزشی هم برود، این نواحی، آخرین نقاطِ محتمل خواهند بود.

عمارت سینما، چند سالی بود که لق می زد. اهرم های فشار خارجی و تکانک های داخلی، هر از چندی آن را دچار رعشه می کردند و این رعشه های گاه گاهی، جنبیدن های متوالی را هم در پی داشت، تا آنجا که برخی گمان می زدند و هشدار می دادند که قرار است کُلّ عمارت فرو ریزد، -فرو ریزانند ش-.

سوای لطماتی که به سبب قهر مردم با سینمای بدنه ی کشور، به ساختمان سینما وارد آمد؛ توقیف محصول، دستگیری عامل، تهدیدِ صاحب اندیشه، انسداد راهِ خروج و دیگر اسبابی از این دست، فضایی امنّیتی را در سینمای ایران فراهم آورد که گذر از آن بسیار دشوار می نمود. در این راه، علاوه بر ممنوع الکاری های مرسوم، چند سینماگر نامی کشور هزینه هایی همچون حبس طویل المدّت را نیز متقبّل شدند.

حبس های سینمایی صورت گرفته، به جهت ورود آن چند سینماگر به عرصه ای بود که مسئولان ارشادی و امنیّتی و قضایی، حسّاسیّت ویژه ای روی آن داشتند: «سینمای زیرزمینی». هر آن قدر که مسئولان دولتی، حیاط خلوتِ پر از امکاناتِ عمارت سینما را برای سینماگرانِ خودی می گشودند، تا به ساختِ سوژه های خود-تأیید، اقدام کنند، آن چند سینماگر مستقل، با حدّاقلّی ترین امکانات و با اهتمام های ویژه ی خویش بود که چند پلّه پایین تر و به زیرِ زمینِ سینما می رفتند، تا بی اجازه، راویِ وقایع روزِ ایران باشند. راوی واقعیِّاتی  که همواره از سوی گرداننده گان ارشدِ نظام و زیر دستان شان تعبیر به سیاه نمایی می شود.

دولتِ دوم محمود احمدی نژاد، با همیاری نهادهای قضایی، قوانین کیفری تازه ای را برای سینماگرانی که بی اجازه ی نهادهای رسمی –ارشاد و تلویزیون- فیلم می ساختند، وضع کرد. برای خروج و نمایش این فیلم ها در مجامع خارج از کشور نیز، تعزیراتی دیگر در نظر گرفته شد. چند تن از آن سینماگران امّا، همچنان به راه خود ادامه دادند و کیفرهای جزایی سخت گیرانه را هم متحمّل شدند. دیگرانی که منتقد اما منتظر مجوّز دولت بودند، یا مجبور به کناره گیری شدند و یا آن چه ساختند که خود نمی خواستند بسازند. این روند ادامه پیدا کرد، تا به تدریج بر شمار سینماگران زیرزمینی ساز و بی اعتنا به مجوّز، افزوده شد.

امسال، جشنواره ی سی و یکم فجر، که در اوج بی اعتباری ساختمان رویین سینما در حال برگزاری ست، یک نکته ی درخشان دارد. آن، همان به بار نشستنِ پایمردی برخی سینماگران در ساختنِ آن چه است که خود می خواسته اند؛ نه آن چه که دولتیان خواسته اند. این پایمردی، که سبب به رخ کشیدن لایه های زیرین سینما و چیره شدن آن بر خواسته های مسئولان است، آنجا خود ش را نشان داده که مسئولان ارشاد خود را مجاب کرده اند، حقیقتی با نام “سینمای زیرزمینی” را پذیرفته و آن را به رسمیّت بشناسند؛ همان مسئولانی که مدام به دنبال پرونده سازی برای سینماگرانِ زیرزمینی ساز بودند.

نتیجه ی همه ی کارشکنی های تصمیم سازان ارشد سینما و تهدید و ارعاب، آن شد که امسال وقتی فراخوان جشنواره اعلام شد، محدودیّتی در دریافت فیلم نبود، و صرفا ارزشیابی های کیفی و نظارتیِ همیشه گی انجام می شد. یعنی هیچ فیلمی برای آن که در هیأت انتخاب جشنواره بازبینی شود، حتی اگر ویدیویی هم ساخته شده بود، نیاز به پروانه ی ساختِ اولیّه نداشت؛ بلکه بازبینی می شد و سپس اگر اشکالی بود، به محاق می رفت. این، همان پذیرش و به رسمیّت شناختنِ سینمای زیرزمینی کشور است که در این سال ها رواج داشته و عذاب دیده. آن طور که خبر می رسد، برخی دیگر از سینماگران نیز تصمیم گرفته اند تا به این راه قدم گذارند و آن چه می خواهند را با ریسک اتلاف سرمایه هم که شده بسازند، بی آن که منتظر مجوّز ساخت از سمت نهادهای ارشادی باشند. حال ممکن است که ساخته شان بعدا مجوّزِ نمایش بگیرد یا نگیرد.

برای پناه بردن از زلزله های مکرّرِ این سال های سینما، بهترین راه همان بود که برخی نشان دادند و برخی دیگر نیز عمل کرده اند؛ ورود به زیرزمین سینما و ادامه ی فعالیّت در آن، تا روزی که دوباره گسل های زمینِ این هنر/صنعت بر روی یکدیگر قرار گیرند و ساختمانِ بالایی عمارتِ سینما، مهیّای زندگیِ متداول شود.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com