باران بریتان؛ عضو مجلس حزب حیات آزاد کوردستانـ پژاک
برای داشتن خوانشی متفاوت از آنچه که در جریان است باید به قوه تخیل و ذاکرهِی خود کمی فشار آوریم. برآیند این خیل عظیم دیپلماسی و این همه آمدوشد چه خواهد بود؟ لابلای خطوط دیپلماتیک را چگونه باید خواند؟ قطعا آنچه در سطح رسانه و مدیا به عنوان تازهترین، گرمترین و زندهترین خبرها مخابره میگردد از مدتها قبل در گوشهای از نشستهای آشکار و نهان نظامیان در کسوت دیپلمات رقم خورده است. آنچه به عنوان دغدغههای امنیتی امریکا از آن یاد میشود نه با فروش چند صد میلیاردی سلاح به کشورهای خلیج و نه با قبضهی چاههای نفتی و منابع مادی خاورمیانه رقم نخواهد خورد. با کمی جسارت و گستاخی به خرج دادن و خوانش صحیح لابلای خطوط باید اذعان نمود برخلاف آنچه که قدرتهای هژمون منطقهای و امیرنشینان کوچکی که تصور میکنند جای پای فراختری را در این گیرودار خاورمیانه به خویش اختصاص خواهند داد، ایالات متحده امریکا قدرت عجیبی در خوانش و کدگشایی تصاویر پشت اسناد امنیتی و نظامی حریفان خود دارد. آمریکا از مدتها پیش و به خوبی بر این امر واقف بود آنچه باعث حضور و در درازمدت تثبیت وجود ایران در پهنهی شرقی خاورمیانه تا به کرانههای مدیترانه میشود نه قدرت نظامی آن بلکه بازوهای تمدنی، فرهنگی و عقیدتی جهان شیعه است که بسترساز این مهم است.
امریکا با نگاهی به سالهای پس از حکومت موقت و نظامی «پل برمر» آگاه شد که آنچه که با آن مواجه خواهد شد حضور بیشتر شیعیان است. اما در آن زمان این امر گزینهای ناگزیر بود. از این رو به مدد نیروهای کورد اقلیم و شخص بارزانی به تثبیت حکومتی لنگان در بغداد یاری رساند. ماحصل این یاری نیابتی ورود خیل عظیمی از سرمایههای مالی برای برساخت ورسیون کوردی ابوظبی در شمال عراق بود. اما امروز با گذشت حداقل یک دهه، تجربیات امریکا در رابطه با جهان شیعی و نوع کاربست امیران کورد تغییرات وسیعی را به خود دیده است.
ایران درنتیجهی برخوردهای عملگرایانه و تنگنظرانه خویش، وسعت این جهان شیعی را کمتر از امریکای پس از« برمر» دریافته و درک کرده است. پروژهی نفوذی که ایرانیان پس از کاربست اصطلاحاتی چون «استکبار جهانی» و « تهاجم فرهنگی» به امریکا نسبت میدادند تنها به مرزهای سیاسی جغرافیای ایران محدود نمیشود. در واقع این نقصان در برآورد پهنهی پروژهی نفوذ ناشی از استفادهی ابزاری ایرانیان از پناسیلها و منابع انسانی دنیای شیعه، صرفا در راستای امیال نظامی و امنیتی بانیان پروژهی تمدن ایرانی و اسلامی است. برای پرداختن به سناریوی اصلی و واکاوی آنچه در تصویر چندروزهی اخیر بر اکران مدیای ایرانی، کوردی، ترکی و غربی میگذرد و ابرام و اصرار بر اجرای همهپرسی استقلال کوردستان را به عجز و لابه مبدل نموده باید به نفوذ آرام امریکا در میان جریانات شیعی و تلفیق نظرگاههای این جریان با جریان ملیگرای سکولارعربی نگاهی هرچند گذرا داشت.
بعد از تغییر ابراهیم جعفری، در مرحلهی اول با فشار امریکا و روی کار آوردن عبادی به جای مالکی باز هم توسط فشاری که امریکا وارد آورد میبایست تمامی نیروهای حاضر در صحنهی سیاسی به این مهم توجه میکردند. با توجه به نظرگاه سیاسی و عملیاتی عبادی و همزمان بازوهای فشار اجتماعی صدر، امریکا برخلاف آنچه ایران تصور مینمود پروژهی انقلابهای رنگی و نفوذ را نه در میان روحانیون اصلاحطلب بلکه در خارج از مرزهای ایران جستجو کرد. شاید پارادوکسیکال به نظر آید اما گویی این بار امریکا نه از پاپ کاتولیکتر که شیعهتر از مرجع شیعه، بر سرچشمههای توان دنیای شیعی اشراف دارد. اما بارزانی بر آوار و خرابههای عراق پس از اشغال میبایست به دولتی با اتفاق آرای جمعی نیروهای سیاسی در پهنهی عراق تکیه میکردد. به همین خاطر آن روزها علیرغم اجرایی نشدن مادهی صدوچهلم قانون اساسی عراق و مناطق مورد مناقشه، با تفویض اختیارات درونولایتی رای مثبت به پروژهِی امریکا داده شد. اما امروز برخلاف اواسط دههی قبل، ایران نه صرفا توسط صدر جوان و گروههای شیعی مقیم ایران که با حضور فیزیکال و نظامی خویش منافع امریکا را به چالش کشیده است. صدر جوان دیروز با الگوی خدماتی، بهداشتی، برقرسانی و آبرسانی که سعی در یارگیری داشت امروز صاحب پروژهی ملی شیعیـعربی است که در سودای استقلال و حضور خودبسنده در شبکهی شیعی است.
خواست امریکا مبنی بر عدم اجرای همهپرسی به خاطر تداخلی است که این پروژه با پروژهی ایجاد انشقاق در محور شیعی خواهد داشت. هرگونه طرح نظمی که یکپارچگی عراق را به مخاطره اندازد مشخصا خط قرمز این محور ملی شیعیـعربی است. اقلیم با اشراف به این مهم در یک عجز و لابهی تلویزیونی و سراسری از آمریکا میخواهد تا گزینهای دیگر اما بهتر و آبرومندانهتر از ولایتـ مداری سابق را به آنان پیشنهاد نماید.
ایران در یک حرکت وارونه در صدد است نقشهای را که امریکا جهت ممانعت از ورود و استفاده از کانال زمینی عراق به سوریه در چارچوب پروژهی تهرانـ بغدادـ بیروت دنبال میکرد در تلعفر بدل آن را به امریکا تحمیل نماید. در واقع تلعفر محور مواصلاتی موصل به دیرالزورـ رقه و باتوجه به حضور ترکیه در باب و جرابلس به ترکیه خواهد بود. ایران نیز به خوبی بر این امر اشراف دارد که نیروهای داعش تا دماغههاس خطوط مرزیاش حضور دارند/ همانگونه که ایران پروژهی تثبیت هلال شیعی را در سر دارد امریکا نیز با گرفتن دیرالزور و جنگ با داعش در استانهای دیاله و کرکوک هنوز شانس برساخت هلال سنی را داراست. نشستهای اخیر ایران با ترکیه بیشتر با این هدف صورت میگیرند که از بدنهی انسانی وابسته به ترکیه در تلعفر به کام خویش استفاده نماید. در این میان ترکها بعد از عملیات جنگ بزرگ در رقه عملا حوزهی نفوذ خاورمیانهایشان به الباب یعنی بیستـسی کیلومتری آن سوی مرزهایش محدود مانده است. شنگال در دستان نیروهای آزادیخواه کورد قرار دارد و محور مواصلاتی با تلعفر عملا منقطع میباشد. این بدان معناست که ترکها در یک جنگ مستقیم و نیابتی در خانهسور این سودا را در سرداشتند تا به این مکان جغرافیایی ارزش دیپلماتیک و نظامی بیشتری ببخشند.
تراکم دیپلماتیک جیمز متیس، باقری و روسها بیشتر از اینکه یک دیپلماسی راهبردی باشد، شرکت در یک مزایده بر سری شهری است که برای صاحبش چندان ارزشی ندارد. به همین خاطر ترکها تلعفر را به ایرانیان در ازای چشمپوشی از حضور در شمال سوریه و مشخصا مناطقی از عفرین و کوبانی به معاوضه خواهند گذاشت؛ همزمان با روسها برای ادلب محاصره شده از زمین و دریا و مملو از نیروهای تروریستی شکستخورده و به بازیگرفته شده طلب یک ستاتوی سیاسی را دارد. برای امریکاییها نیز آن را به ازای حمله به عفرین و مناطق الشهبا به فروش خواهد گذاشت. اما برای بارزانیها و اقلیم، از سناریوی رها کردن حکومت اقلیم و شخص رئیس حکومت از محاصرهی پکک، اتحادیهی میهنی، گوران، ایران و حشد الشعبی (به گفته تحلیل گران ترک) برافراشتن پرچم کوردستان، حمله به قرهچوغ با سودای گشایش کریدوری از شمال عراق به قلب خاورمیانه در نهایت به اخراج بهروز گلالی کاردار اتحادیه میهنی در آنکار ختم شد. این همان گزینهی بهتری بود که ترکها به اقلیم پیشنهاد میکنند. اما پیشنهاد بهتر ایران به بارزانی سوای از« اگر قاسم سلیمانی و یارانش نبودند» دلالی در انتقال نفت کرکوک و ارایه تسهیلات بیشتر به روسها بعد از واگذاری منابع نفتی کرکوک قبل جنگ موصل بود. به این شکل شاهد حل ایرانی، امریکایی و روسی مادهی صدوچهل قانونی اساسی عراق هستیم (حضور جیمز متیس، بیژن نامدارزنگنه و سیاسیون روس در بازهی زمانی همسان قبل جنگ موصل یادآور این سناریوست) روزهای آتی مشخص خواهد شد که چه کسی از این مزایده کامروا بیرون خواهد آمد…
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.