اصلاحطلبی به لحاظ تئوریک شکست نخورده است. اگر بعضیها میگویند شکست خورده به دلیل غلط بودن رفتار خودشان است که مبتنی بر واقعیتهای این راهبرد حرکت نکردهاند. معتقد هستم در شرایط فعلی هم، اگر اصلاحطلبان ایدهای اصلاحطلبانه مبتنی بر اصول اصلاحات به جامعه عرضه کنند و محکم پشت آن بایستند، اکثریت نیروهای این جریان از آن حمایت میکنند.
اصلاحطلب مانند گدای سر خیابان منتظر نمیماند تا ببیند به او صدقهای میدهند یا خیر؟ اگر به گدا پول بدهید پولدار میشود و اگر ندهید هم دست خالی میماند. اما یک فرد کارآفرین و خلاق کالایی را عرضه میکند که شما یا مجبور میشوید بخرید یا اگر نخرید ضرر میکنید. این گدا نیست، کارآفرین است؛ اصلاحطلبی نیز یعنی کارآفرینی در سیاست. او نگاه نمیکند که آیا به او راه میدهند یا خیر، خودش مسیرش را میرود و دیگران مجبور میشوند راه را برای او باز کنند
اصلاحطلبان تا وقتی که مسئله حکومت هستند باید دور اصلاحطلبی را خط بکشند.
تا وقتی حکومت حس کند مسیر اصلاحطلبان به نابودیاش میانجامد جلویشان میایستد و برای حذفشان برنامهریزی میکند اما هنگامی که حس کند اصلاحطلبی و اصلاحطلبان یک راهحل مهم برای حل مشکلاتی هستند که دچار آن شده به راحتی به آنها راه میدهند و هزینهاش را هم میپذیرند. بنابراین اصلاحطلبان نمیتوانند خود را مشکل حکومت معرفی کنند و از آن طرف انتظار واکنش مثبت داشته باشند و حکومت هم آنها را انتخاب کند. قاعدتا عقلانی نیست که اینکار را حکومت بکند ولو اینکه سقوط کند. بنابراین اصلاحطلبی در وضعیت آچمز قرار نگرفته، این اصلاحطلبان هستند که هم خدا را میخواهند و هم خرما را و این دو باهم جور درنمیآید. اصلاحطلبان در قضیه سال ۸۸ سیاست درستی اتخاذ نکردند.
به نظرم مسئله کلیدی در شرایط کنونی همین موازنه قوا ست. دموکراسی محصولی «نظری» نیست، یعنی محصول ذهن من و شما نیست. موازنه که شد ذهن ما هم با آن انطباق پیدا میکند. وزنه آن طرف ترازو به دلیل وضعیت نفت و سیاست خارجی و تنشهای داخلی در حال پایین آمدن است. یعنی اگر آنان را با سال ۸۸ مقایسه کنید و قدرت آن موقعشان را در نظر بگیرید قدرت حال حاضرشان به نظر من ۳۰درصد آن موقع هم نیست. در عوض اصلاحطلبان باید به موقعیت سال ۷۶ برگردند. ممکن است بگویند باید عذرخواهی و توبه کنید؛ در این صورت باید گفت هر دو توبه کنید، مگر طرف مقابل کم کار اشتباه کرد . ولی به نظرم نیازی هم به این کارها نیست. وقتی اصلاحطلبان ایده جدیدی را نشان میدهند که متفاوت از گذشته است مشکلی پیش نمیآید.
اگر حکومت یا هر موجود اجتماعی چیزی را به نفع خود نداند، نمیپذیرد. تلاش اصلاحطلبان باید به شکلی تعریف شود که حکومت این تلاش را به نفع خودش هم بداند. به گمانم حکومت منطقا و بهویژه در شرایط حاضر این تلاش را به سود خودش هم خواهد دانست، حتی اگر به صراحت این موضوع را به زبان نیاورد.
بازی نسبی است. در این حالت همه سعی میکنند منافع خود را بازتعریف کنند و اگر ببینند ادامه این وضع برایشان منفعت ندارد قطعا مسیر دیگری را انتخاب میکنند. دموکراسی در دنیا همینطور شکل گرفته، یعنی جناحهای مختلف سیاسی در عمل متوجه شدند که نمیتوانند یکدیگر را حذف کنند، پس بهتر دانستند که برای حفظ منافع، همه با هم سازش کنند. درست است بعضی ازچیزها را از دست میدهیم اما در نهایت منافع سازش برای همه بهصرفهتر است تا اینکه خودمان و کشور را از بین ببریم.
پس با این شرایط هیچ کاری نباید کرد. باید برویم خانههایمان؛ مبارزه که نمیخواهیم بکنیم، هزینه که نمیخواهیم بدهیم، انعطاف هم که نشان نمیدهیم پس باید در خانه بنشینیم و دستانمان را رو به آسمان بلند کنیم تا بلکه فرجی حاصل شود! این منطق درست نیست. چون حکومتها به همان دلیل که سرکوب میکنند، سازش میکنند. اصلاحطلب یعنی کسی که خط مشی سازش را به طرف مقابلش تحمیل میکند نه خط مشی سرکوب را. حکومتها غریزی رفتار نمیکنند که فقط بدرند و بخورند، حکومتها از مجموعه انسانها تشکیل شدهاند. انسان اگر سازش به نفعش باشد آن را در پیش میگیرد و اگر جنگ و سرکوب به نفعش باشد میجنگد. حالا یک بخشی از افراد این را میفهمند و یک بخش که مخالف است کارشکنی میکند. بنابراین نه سازش و نه سرکوب هیچ کدام در بیشتر حکومتها ذاتی نیست بلکه مهم امکانی برای انتخاب آنان است. انتخاب هم در سیاست موضوع فردی نیست که یک نفر تصمیم بگیرد. به طور مثال بخش غالبی از اصولگرایان اگر ببینند راه سازش وجود دارد به باقی نیز برای پذیرش این امر فشار میآورند. اگر راه سازش وجود نداشته باشد جناح موافق سرکوب فشار میآورد. اما اینکه گمان برده شود آنان تصمیم قطعی گرفتهاند اصلاحطلبان را بیرون کنند و موفق هم خواهند شد صددرصد غلط است.
اصلاحطلبی باید حکومت را به نقطهای برساند که راه قابل انتخاب و پرمنفعت برای آن اصلاحات باشد نه اینکه بگوییم من رای میدهم مشروط بر اینکه تو هم زندانیها را آزاد کنی. اساسا حکومت هنوز طرف مقابلش را به رسمیت نشناخته که بخواهد بنشیند و با آن معامله کند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.