جمعی از کنشگران جنبش زنان ایران در روز شانزدهم اردیبهشت با انتشار دو بیانیه به طرح مطالبات خود از رئیس جمهور و اعضای آتی شورای شهر پرداختند. در اهم مطالبات در بیانیه خطاب به شورای شهر آمده است: «ارائه تسهیلات جهت آموزش خانواده و افراد جامعه در برخورد با افراد تراجنسی و امکانات شهری و فرهنگ سازی و آگاهیرسانی درباره این افراد به عنوان زنان آسیب دیده در راستای افزایش سطح کیفیت زندگی این افراد در شهرها».
مایه خشنودی و امیدواری است که تلاش ها و مطالبات ما و دیگر فعالین حوزه اقلیتهای جنسی توسط کنشگران حوزه زنان شنیده شده است و برای نخستین بار کنشگران حوزه زنان به بحث زنان ترنسجندر پرداختهاند. با این وجود، جای خالی زنان همجنسگرا و تقلیل قشر گسترده زنان اقلیت جنسی به «زنان آسیب دیده» در این سطور را نیز نمیتوان نادیده گرفت.
تا زمانی که با پاک کردن نام مشخص گروههای اقلیت جنسی از جمله «همجنسگرایان» و «ترنسجندرها» و اختصاص عناوینی چون «زنان آسیب دیده» و در فضاهای مشابه «زنان کارتن خواب»، «مبتلایان به اختلال هویت جنسی/جنسیتی» و غیره و دسته بندی آنان در گروههای معضلات و آسیبهای اجتماعی در روبرو باشیم، به هیچ عنوان امکان برآورده کردن حقوق اساسی این افراد در درجه اول به عنوان یک انسان و سپس به عنوان شهروند این جامعه وجود نخواهد داشت. آیا تا زمانی که زنی از زنان اقلیت جنسی بیخانمان نشود و در خیابانهای تهران آسیب نبیند موضوع فعالان جامعه نخواهد بود؟ در فضایی که هویت و بیان جنسیتی و گرایش جنسی متفاوت جرم تلقی میشود و جامعه/قانون آن را برنمیتابد نمیتوان به اعطای تسهیلات برای ایجاد تغییری ملموس در زندگی زنان ترنسجندر و همجنسگرایان بیخانمان دل خوش کرد. تمایز بین حقوق اساسی و تسهیلات در این خصوص بسیار ضروری است.
در این میان شاید بسیاری به واسطه مجرم شمرده نشدن ترنسها بمانند همجنسگرایان و حمایت نسبی قانون -که خود جای بحث دارد-، بر این باور باشند که صحبت از اصلاح قانون و جرمزدایی از روابط همجنسگرایانه به منظور بهبود وضعیت افراد ترنسجندر سخنی نابجا است. این در حالی است که در صورت شناخت مکانیسمهای اعمال تبعیض در جامعه میفهمیم که برای دستیابی کامل به حقوق اساسی زنان اقلیتهای جنسی، همسو دانستن مطالبات امری ضروری است. در جامعهای که بیان جنسیتی، هویت جنسیتی و گرایش جنسی فرد را برای گروه بندی وی ذیل شهروند-بیمار/مجرم/منحرف زیر ذرهبین میگذارند و «حق حیات» او به این وابسته است که کدام برچسب بر او زده خواهد شد، امکان رهایی یک جانبه برای یک دسته از اقلیتهای جنسی ممکن نیست. رهایی اقلیتهای تحت ستم از ظلم و تبعیض به هم گره خورده است.
پیش از این «شش رنگ» روایات خشونت علیه زنان ترنسجندر و همجنسگرا از سوی نهادهای امنیتی و انتظامی و خانوادهها را مستند کرده است. آیا غیر از این است که وجود قوانین تبعیضآمیز بر اساس گرایش جنسی و هویت جنسیتی، گفتمان هترونورمتیوحاکم و تقویت دوقطبی زن-مرد در جامعه باعث رواج خشونت علیه کسانی میشود که در این تعریف بسته و چارچوبهای تحمیلی نمیگنجند؟ به راستی «آسیب» از کدامین سو بر این زنان وارد میشود؟ ما بر این باور استواریم که اولین و مهمترین گام برای رفع تبعیض و خشونت علیه اقلیتهای جنسی، لغو مجازت اعدام همجنسگرایان است که یکی از آثار مهم آن فرهنگ سازی به سمت افزایش رواداری و تحمل و کاهش خشونت خواهد بود.
از همین رو امیدواریم در آینده، کنشگران حوزه زنان در داخل و در خارج ایران، در مطالبات خود لغو مجازات شلاق و اعدام برای روابط همجنسگرایانه، لغو عقیمسازی اجباری افراد ترنسجندر، لغو حجاب اجباری و آزادی پوشش، به رسمیت شناختن حق اختیار بر بدن و حق آزادی جنسی را به عنوان دغدغه زنان اقلیت جنسی به طور مشخص و جدی مطرح کنند.
🌈💙https://6rang.org/
🌈💙https://t.me/Iran6Rang
🌈💙https://www.facebook.com/6rang.Iran
🌈💙https://www.instagram.com/6rangiran
🌈💙https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/6rang-org
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.