برگزاری ۸ مارس تنها بزرگداشت نمادین یک روز نیست بلکه تجدید عهد با آرمانهای والای مبارزهای پیگیر است که کمونیستها و نیروهای مترقی جهان و در راس آنان زنان، برای رهایی از بندهای ستم جنسی و طبقاتی بهپیش برده و میبرند تا جایی که امروزه پس از گذشت بیش از یک قرن و نیم از این مبارزات، جنبش جهانی زنان دستاوردهای عظیمی داشته است.
***********
۸ مارس روز همبستگی جهانی زنان بر همه زنان گرامی و فرخنده باد!
ما زنان ۸ مارس، روز همبستگی و رزم مشترک زنان جهان برای دستیابی به صلح، آزادی و عدالت و برای رسیدن به دنیایی بهتر، دنیایی فارغ از جنگ و فقر و انواع خشونت و برای حفظ محیط زیست را به همه زنان زحمتکش و مبارز ایران تبریک میگوید. روزی که بهپاس گرامیداشت خاطرهٴ مبارزهٴ پیگیر زنان کارگر بافنده آمریکا در قرن نوزدهم شکل گرفت. ۸ مارس نه تنها یادآور مبارزات خونین و حقطلبانه کارگران و مبارزات پیگیر آنان علیه تبعیضها و نابرابریهاست، بلکه گرامیداشت یک قرن و نیم پیکار پرفراز و نشیب جنبش جهانی زنان است که دستاوردهای آن چهرهٴ جهان را تغییر داده تا جایی که مبارزات تودهها جز با همپیوندی نیروی زنان و سایر نیروهای مردمی و مترقی، به بار نخواهد نشست.
۸ مارس همچنین با نام و خاطره بنیانگذار آن کلارا زتکین – کمونیست برجسته و از رهبران جنبش کمونیستی و کارگری آلمان- پیوندی ناگسستنی دارد که اولین بار در کنفرانس زنان سوسیالیست در سال ۱۹۱۰ بهپاس گرامیداشت خاطرهٴ زنان کارگر آمریکا که به ضرب گلوله پلیس حامی منافع سیستم سرمایهداری کشته شده بودند، این روز را پیشنهاد داد و سال بعد یعنی۱۹۱۱ این پیشنهاد از طرف انترناسیونال دوم پذیرفته شد. از آن به بعد روز جهانی زن، در کشورهای مختلف، بنا بهشرایط این کشورها، هرساله توسط زنان و نیروهای مترقی با شکوه تمام گرامی داشته شد.
برگزاری ۸ مارس تنها بزرگداشت نمادین یک روز نیست بلکه تجدید عهد با آرمانهای والای مبارزهای پیگیر است که کمونیستها و نیروهای مترقی جهان و در راس آنان زنان، برای رهایی از بندهای ستم جنسی و طبقاتی بهپیش برده و میبرند تا جایی که امروزه پس از گذشت بیش از یک قرن و نیم از این مبارزات، جنبش جهانی زنان دستاوردهای عظیمی داشته است، دستاوردهایی مانند بالا بردن سطح آگاهی عمومی در مورد نقش زنان در جامعه، درهم شکستن بسیاری از قوانین زنستیزانه جامعههای «مردسالار»، بدست آوردن حقوق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در بسیاری از کشورهای جهان، توانسته است زمینههای برچیدن نابرابری جنسی را فراهم سازد. بهعلاوه نقش موثر زنان در مبارزه علیه جنگ و فقر و انواع خشونت و نیز برای حفظ صلح و محیط زیست، مبارزه با سیاستهای خانمانبرانداز اقتصادی، جنبش زنان را به نیرویی اثرگذار در تحولات سیاسی جهان مبدل کرده است.
یکی از برگهای افتخارآمیز مبارزات زنان در قرن گذشته، مبارزهٴ پیگیر برای گرفتن حق رای است که با خطوطی زرین در تاریخ مبارزاتی زنان نقش بسته است. مطابق اسناد تاریخی نیوزلند در قرن نوزده (۱۸۹۳) اولین کشوری بود که حق رای زنان را به رسمیت شناخت. به غیر از کشورهای سابق سوسیالیستی که زنان صاحب حق رای بودند، انگلستان در سال ۱۹۲۸، ایتالیا ۱۹۴۸، کانادا ۱۹۵۰، نروژ ۱۹۱۳، سوئد و آلمان ۱۹۱۸، امریکا ۱۹۲۰ (بدون اجازه حق رای برای زنان سرخ پوست و بومیان اصلی) و ژاپن ۱۹۴۵ حق رای زنان را به رسمیت شناختند. زنان ایران که اولین بار در سال ۱۳۰۱(۱۹۲۲) هشت مارس را در شهر انزلی برپا داشته بودند (زنان متشکل در انجمن نسوان)، پس از سالها مبارزه پیگیر خود در دهه بیست (به همراه تشکیلات دمکراتیک زنان ایران) بالاخره در سال ۱۹۶۳ رژیم استبدادی محمدرضا شاه را وادار ساختند تا به حق انتخاب کردن و انتخاب شدن زنان گردن نهد.
اما همانطور که در چهارمین کنفرانس زنان در پکن (۱۹۹۵) نیز تاکید شد، نابرابریهای جنسیتی در جهان، در بسیاری از زمینهها همچنان باقی است و موانع اساسی برای بهبود شرایط زندگی همه انسانها در بسیاری از کشورها همچنان وجود دارد، اما با قاطعیت میتوان گفت که امروزه توجه دولتها به مسئله زنان و نقش و تاثیرگذاری آن در بخشهای مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، بیشک دستاوردهایی هستند که چهره جهان را تغییر داده است. دستاوردهای مثبتی مانند:
کاهش زمان کار و بهبود شرایط کار برای زنان، کاهش نابرابری حقوقی بین زنان و مردان، کاهش نرخ بیسوادی زنان و رشد آموزشهای تخصصی آنان، تصدی مشاغل مهم اجتماعی اقتصادی و سیاسی، تقویت و همبستگی میان زنان کشورهای مختلف جهان از طریق کنگرهها و نشستهای جهانی، برنامهریزی برای توانمندسازی زنان، گسترش گفتمان انواع خشونت علیه زنان و محکوم کردن هر نوع خشونت علیه آنان، از خشونتهای جسمی گرفته تا سوءاستفادههای جنسی و حرمتشکنی زنان در محیط خانواده و کار، گسترش تظاهرات و راهپیماییها علیه فقر و سیاستهای نولیبرالی و سیاستهای زنستیزانه و واپسگرایانه که نمونهٴ بارز آن در هفتههای گذشته در برگزاری تظاهرات گسترده زنان جهان علیه دستبرد به دستاوردهای مبارزاتی زنان آمریکا و علیه نژادپرستی و فاشیسم در پی روی کار آمدن ترامپ بود، افزایش نقش زنان در مبارزه برای صلح و برای رفع معضلات اجتماعی – که نتیجه سیاستهای غلط اقتصادی است- تشکیل و گسترش اتحادیهها و سازمانهای غیردولتی در دفاع از حقوق زنان و سازماندهی مبارزات آنان و نه تنها زنان بلکه در رابطه با حقوق کودکان، اقلیتهای جنسی و نژادی و دینی و… دستاوردهای عظیمی هستند که شرایط و زمینه برای رسیدن به دنیایی بهتر را هموارتر میسازد.
اما پس از گذشت بیش از یک قرن از برگزاری ۸ مارس، عرصههای بیحقوقی، تبعیض طبقاتی و جنسیتی در کشورهای مختلف جهان، متفاوت و گسترده است و این گستردگی به ویژه در کشورهای استبداد زده بیشتر است : اگر در کشورهای سرمایه داری حق دستمزد مساوی در برابر کار مساوی، حق برابر در ارتقاء شغلی و حق انتخاب و اختیار بدن خویش و خواستههای زنان این کشورها را تشکیل میدهد، در کشورهای استثمار زده و یا استبدادی مانند ایران، این خواستهها در کنار دیگر خواستههای ابتدایی و انسانی مانند حق انتخاب کار- حق طلاق- تکهمسری در جامعه – حق حضانت فرزندان – حق مسافرت آزادانه بدون اجازه شوهر حتی حق آزادانه لباس پوشیدن و رد تبعیض و تفکیک جنسیتی در مجامع عمومی، دانشگاهها از عرصههایی هستند که زنان همچنان برای به دست آوردن یا باز پس گرفتن آن مبارزه میکنند .
درحالی شرکت موثر زنان ایران در تحولهای سیاسی قرن اخیر، تحسین جهانیان را به خود جلب کرده است، مقاطعی مانند انقلاب مشروطیت، جنبش ملی شدن نفت، انقلاب عظیم مردمی بهمن ۵۷، مبارزه برای صلح و برای خاتمه دادن جنگ ۸ ساله ایران و عراق و پس از جنگ، تلاش زنان پیشرو و مبارز ایران با ابتکارات و کارزارهای مختلف برای گسترش هرچه بیشتر گفتمان جنسیتی در جامعه، مشارکت وسیع زنان در جنبش مردمی سال ۸۸ (جنبش سبز) و.. اما با به شکست کشاندن انقلاب بهمن توسط روحانیون و استقرار حکومتی به غایت ارتجاعی و زنستیز، نهتنها بسیاری از دستاوردهای مبارزاتی زنان از جمله برخی حقوق مندرج در قانون مدنی و قانون اساسی ملغی و سرکوب زنان از فردای انقلاب با تحمیل حجاب اجباری آغاز شد، بلکه نقض خشن حقوق زنان در بسیاری از زمینهها تا به امروز و به اشکال مختلف ادامه دارد:
مخالفت با حضور زنان در عرصه اقتصادی با وضع قوانینی مانند کاهش ساعات کار بانوان، بازنشستگی پیش از موعد (طبق لایحه اخیر با ۲۰ سال سابقه کاری که اخیرا رد شد) اعمال تبعیضهای جنسیتی مانند سهمیهبندی و تفکیک جنسیتی با هدف محدود ساختن ورود دختران به دانشگاهها، منع یا محدودیت استخدام زنان مجرد، همه در جهت ممانعت از حضور زنان در عرصههای علمی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی برنامهریزی میشود. تا جایی که بنا به گزارش منابع رسمی تنها ۱۲ درصد شاغلین ایران را زنان تشکیل میدهند. نرخ بیکاری زنان جوان در بسیاری از استانهای ایران بیش از ۳.۴۷ درصد است و در استان چهارمحال بختیاری به ۷.۷۳ رسیده است. مطابق آخرین آمار شاخص توسعه جنسیتی، ایران در بین ۱۴۴ کشور جهان در ردیف ۱۳۹ قرار دارد .
بنا به گزارش فوق در عرصهٴ شاخص توانمندی سیاسی نیز ایران از نابرابرترین کشورهای جهان ارزیابی گردیده که تنها ۳% کرسیهای مجلس در اختیار زنان است، اما باید اضافه کرد زنانی هم که در مجلس حضور دارند از توان و ارادهٴ سیاسی برای رفع تضییقات و نابرابریهای جنسیتی برخوردار نیستند، زیرا که «سیاستهای کلی خانواده» از طرف ولی فقیه و بیت او و بر اساس دیدگاههای ارتجاعی و زنستیزانهٴ رژیم تعیین میگردد و آنان باید بر این دیدگاه گردن نهند.
بنا به این دیدگاه، خانهنشینی، فرزندآوری و دوری از فعالیتهای اجتماعی، اشتغال و دوری از تحصیل برای زنان امری «طبیعی و منطقی» است و «باید از افکار غربی در مسایلی نظیر اشتغال و برابری جنسیتی کاملا فاصله بگیریم» (از سخنان خامنهای).
مجلس و دولتها نیز سیاست خود را بر اساس این دیدگاه راهبردی تنظیم میکنند تا مبادا ساختارهای حقوقی موجود و سیاستهای دیکته شده به چالش کشیده شود حتی اگر موردی تصویب شود مانند پیوستن ایران به کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان، بلافاصله توسط شورای نگهبان ارتجاع رد میشود.
حسن روحانی که با وعدههای تغییر وضعیت زنان در انتخاباتی مهندسی شده سر کار آمد، نه تنها هیچکدام از وعدهها را عملی نکرد بلکه فشارها و تضییقات بر فعالان جنبش زنان و مدنی همچنان ادامه داشته و تشدید نیز شده است. آمارها و اخبار روزنامههای رسمی همچنان از راندن زنان از محیطهای اقتصادی، اجتماعی، هنری و ورزشی خبر میدهند.
بنا به گزارش مرکز آمار ایران تنها در طی یک سال بیش از ۵۵۰ هزار زن از چرخه اقتصادی خارج شده اند.درحالیکه نیاز مالی و وضعیت معیشت خانوادهها یکی از عوامل مهم ورود زنان به بازار کار است، زنان کارگر و قشر محروم و متوسط جامعه از بخش رسمی کار به بخش غیررسمی و با قراردادهای موقت و با دستمزدی به مراتب کمتر سوق داده میشوند که هیچگونه کنترلی بر آن نبوده و به اجبار به تحمل این شرایط ناعادلانه تن میدهند.
به علاوه اجرای سیاستهای فاجعه بار اقتصاد نولیبرالی، به لشگر عظیم بیکاران منجر شده که طبق معمول زنان و مخصوصا زنان طبقهها و لایههای محروم از اولین قربانیان آن هستند. تبعیض طبقاتی در کنار تشدید تبعیضهای جنسیتی و باز گذاشتن دست کارفرمایان برای بهره کشی از زنان خشونتی است که اثرات مخرب بر زندگی زحمتکشان و قشر محروم جامعه وارد کرده تا جایی که کودکان نیز از این خشونت در امان نیستند. افزایش تصاعدی آمار کودکان کار و خیابان، کارتن خوابی، گور خوابی، کولبری (زنان یا مردان) و افزایش معضلاتی مانند اعتیاد، تنفروشی، ایدز از نتایج مخرب این سیاست در جامعه است.
زنان ایران از حق تشکیل سازمانهای مدنی و سیاسی محروم و هر تلاشی در این راه سرکوب میشود. تشکیلات دمکراتیک زنان ایران پس از دوره کوتاه فعالیت علنی خود پس از انقلاب، بهشدت سرکوب گردید و بسیاری از اعضاء و هواداران آن از جمله مریم فیروز مسئول تشکیلات دمکراتیک زنان ایران روانه شکنجهگاههای مخوف رژیم ولایت فقیه شدند و تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفتند. گناه نابخشودنی تشکیلات دمکراتیک زنان ایران از نظر رژیم زنستیز- مانند همه سازمانها و تشکلهای زنان که در سالهای اخیر سرکوب و فعالان آن راهی زندانها شدند- آگاهسازی، تلاش برای سازماندهی مبارزه زنان و گسترش گفتمان برابر خواهانه در جامعه بود.
تاریخ نشان داده است که ارتجاع همیشه از آگاهی، تشکل یابی و مبارزه سازمانیافته در هراس بوده و این امر در مورد نیروی متشکل زنان نیز صادق است. در رژیم زنستیز ولایت فقیهی نه تنها به نهادهای صنفی مدنی، بلکه به سایتها و نشریات مستقل زنان نیز اجازه فعالیت داده نمیشود و در صورت تخلف سرکوب و زندان و شکنجه در انتظار آنان است. بسیاری از زنان مبارز و نخبه کشور، از سازمانها و تشکلهای مختلف، در دهه شصت در زندانهای ایران به شهادت رسیده یا به جوخه اعدام سپرده شدند. زنان قهرمانی مانند فاطمه مدرسیها که در شکنجهگاهها دلیرانه مقاومت کردند و اعدام شدند. هماکنون نیز فشار بر دگراندیشان، فعالان حقوق زنان و حقوق بشر و سایر نهادهای مدنی و دانشجویی ادامه دارد. صدها زندانی سیاسی و عقیدتی از جمله زنان به جرم آزاداندیشی در زندانهای رژیم جمهوری اسلامی بهسر میبرند. تنها در هفتههای اخیر فعالان مدنی و اجتماعی مانند سپیده قلیان، فرزانه جلالی و مهرناز حقیقی به انبوه زنان زندانی سیاسی ایران اضافه شدند.
خانوادهها بهویژه مادران و همسران شهدا و زندانیان سیاسی همچنان حق برگزاری مراسم در خاوران- مزار شهدای فاجعه ملی- را ندارند. شهناز اکملی مادر مصطفی کریمبیگی – از شهدای جنبش سبز – که فرزند او توسط گلوله رژیم کشته شد، به تازگی با قید وثیقه از زندان رژیم آزاد گشته است. بسیاری از آنان از جمله خانم منصوره بهکیش که ۶ نفر از اعضای خانواده او توسط رژیم جمهوری اسلامی اعدام شده است، حق خروج از کشور را ندارند.
زنان ایران از برگزاری رسمی مراسم ۸ مارس در ایران محرومند. برگزاری با شکوه و رسمی این روز همواره با فضای سیاسی و خفقان موجود در جامعه ایران پیوند داشته است. در رژیم ستمشاهی و با خفقان موجود در فضای سیاسی، زنان از برگزاری وسیع و رسمی آن محروم بودند، به جز دورههای کوتاه که فضای سیاسی در نتیجه مبارزات مردم بازتر شد ( دهه بیست تا قبل از کودتای ۲۸ مرداد) تشکیلات زنان این روز تاریخی را با شکوه جشن میگرفت و هزاران زن در تهران و شهرستانها آن را گرامی میداشتند. بزرگترین جشن ۸ مارس ایران، پس از انقلاب و در ۱۷ اسفند ۵۸ بود که تشکیلات دمکراتیک زنان ایران و دیگر سازمانهای زنان ایران آن را در بهار آزادی، با شکوه تمام گرامی داشتند. در سالهای خفقان ولایت فقیهی و پس از سرکوب سازمانها و نیروهای مترقی، دوباره ۸ مارس در خانهها و در جمعهای کوچک جشن گرفته شد. به جز سالهای کوتاهی که فضای نسبتا آزاد پس از جنبش ۲ خرداد ۷۶ در ایران بهوجود آمد و فعالان زن دوباره آن را با تظاهرات وسیع و سخنرانیها به خیابانها و مکانهای عمومی کشاندند. در این دوره ابتکارات و کارزارهای ضد تبعیض جنسیتی مانند کمپین یک میلیون امضاء، کمپین ضد سنگسار و… کارزارها و ابتکاراتی بودند که به پخش آگاهی جنسیتی در جامعه کمک فراوان کردند. لایحه پیوستن ایران به کنوانسیون رفع تبعیض در این دوره در مجلس به تصویب رسید که سران زنستیز و ارتجاعی رژیم ان را رد کرده و در مجمع تشخیص مصلحت بایگانی گردید.
اما زنان ایران بهرغم همه سرکوبها و همه تلاشها برای حذف آنان از فعالیتهای مدنی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، به اشکال مختلف مقاومت میکنند. آنها بارها ثابت کردهاند که میتوانند نقش و مسئولیت تاریخی خود را به شایستگی انجام دهند. آنان راه رسیدن به مطالبات خود را کار در میان زحمتکشان، بهویژه زنان زحمتکش میدانند و همان طور که رژیم استبدادی شاهنشاهی را در همراهی با سایر نیروهای مردمی به زیر کشیدند، امروز نیز با ابتکارهایی نو و سازماندهیِ مبارزه صنفی- اجتماعی زنان و پیوند دادن آن با جنبشِ مردم ایران، راه دستیابی به آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی و لغو ستم جنسی و طبقاتی – در یک کلام رسیدن به دنیایی بهتر – را هموار میسازند.
مازنان ـ ۱۷ اسفند ۱۳۹۵
ا
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.