هفته گذشته (۱۰ اسفندماه ۱۳۹۵) بیانیهای از سوی جمعی از فعالان حقوق زنان منتشر شد، با هدف معرفی یک مفهوم در حوزه مطالعات جنسیت با عنوان «هرزهنکوهی» و فرهنگسازی و گسترش آگاهی درباره آن. آقای کورش علیانی (روزنامه نگار و دانش آموخته رشته زبان شناسی) در حساب توییتر خود، طی یک مجموعه توییت، ایراداتی به این بیانیه وارد کردند که پس از نقدهایی که نسبت به اظهارات ایشان شد٬ ایشان در قالب یک گزارش کوتاه نقد خود را جمع بندی کردند. در این نوشتار پاسخهای خود و دیگر منتقدان را به ایرادات ایشان بر بیانیه بهطور مختصر بیان میکنم .
تحلیل واژه »هرزهنکوهی» به لحاظ معنایی
جناب علیانی در ابتدای نقد خود و در واکنش به معادلگذاری «هرزهنکوهی» برای اصطلاح Slut-shaming به نویسندگان بیانیه توصیه کردند تا « همراه انوشه انصاری به فضا بروند»٬ که بعدا توضیح دادند منظورشان توصیه به داشتن یک دید تازه بوده است٬ و در ادامه به نویسندگان بیانیه توصیه کرده اند «خفه شوند» چرا که به نظر ایشان «نویسندگان بیانیه گمان بردهاند ه در آخر هرزه برای تانیث به کار رفته است» و در ادامه اضافه کردهاند «زر زدن تنها کار نویسندگان بیانیه است که البته همان را هم درست بلد نیستند و اهل فکر کردن هم نیستند.»
از توصیه ها و توصیف های «زبانشناسانه و تخصصی» ایشان به نویسندگان نامه که بگذریم، به نظر نمی رسد که گمان ایشان درست باشد، زیرا طبق قرائن زبانشناسی و نیز گفت و گویی که با یکی از نویسندگان نامه داشتم و ایشان هم تایید کردند٬ نویسندگان بیانیه که چندی از متخصصان حوزه جامعهشناسی و مطالعات جنسیت٬ و از فعالان با سابقهی جنبش زنان ایران هستند، از فارسی بودن کلمهی «هرزه» آگاهی داشته و چنین گمانی دربارهی تانیث ه در هرزه ندارند٬ بلکه کلمهی هرزه را دقیقا برابر با slut بهکار گرفته اند.
سرانجام و پس از این توهین ها و زیر سوال بردن دانش جنسیتی و زبانشناسی نویسندگان بیانیه، ایشان دو ایراد به این معادلسازی وارد میدانند: الف) توهین آمیز بودن واٰژه «هرزه» ب) محافظه کارانه و مودبانه بودن واژه هرزه. همانطور که مشاهده می کنید دو ایراد ایشان متناقض یکدیگرند٬ اما در هر حال به بررسی هر دو ایراد می پردازیم.
درباره ایراد اول ایشان گفته اند: «استفادهی یک فردِ فعالِ حقوقِ زنان از واژهی هرزهنکوهی مثل این است که فردی در مقام دفاع از اقلیتهای نژادی بگوید: قصد من دفاع از حقوق کاکاسیاهها است.».
تمثیل ایشان، یعنی «کاکاسیاه» تمثیل دقیق و حتی صحیحی نیست، زیرا مبتنی بر برداشت نادرستی از این اصطلاح است. اگر کسی بگوید: من از حقوق کاکاسیاهها دفاع میکنم، خود به نوعی نژاد سیاه را تحقیر کرده است، چرا که از واژهای استفاده کرده که مدتها به عنوان تحقیر و شهروند درجهدو شمردن سیاه پوستان به کار میرفت. اما اگر بگوید: نه به کاکاسیاهگویی، مقصود او تقبیح واژه «کاکاسیاه» است و باید در راستای محو این توهین ارزیابی شود.
شعار «نه به هرزهنکوهی»، دقیقا در مخالفت با رفتاری است که زنان را تنها به دلیل انجامِ رفتارهایی یا داشتن نوعی از پوشش، با هدفِ سرکوب، هرزه خطاب میکند. این بیانیه به پیوست، دو روایت دارد که در آنها زنان به دلیل عقیده، سبک زندگی، یا نوع پوشش، توسط مردی «هرزه» خوانده شده و از نظر اخلاقی زیر سوال رفتهاند.
اما درباره ادعای دوم گفته اند: ب: «معادلگذاری «هرزه» به جای «slut» محافظه کارانه و غیرفمینیستی است، لذا اگر نویسندگان بیانیه شرم دارند تا از کلمهی جنده استفاده کنند و بهجای آن کلمهی هرزه را بهکار میبرند، چطور قصد مبارزه با قبح جندگی را دارند؟»
اول آنکه٬ اگر آقای علیانی با نوشته ها و فعالیتهای نویسندگان نامه اندک آشنایی میداشتند٬از جمله نسرین افضلی٬ سردبیر وب سایت «فمینیسم روزمره»٬ عصمت صوفیه٬مرجان نقیه٬سمیه رستمپور و دیگر نویسندگان و امضاکنندگان این بیانیه٬ پی میبردند که نه تنها آنها پرهیزی از به کارگیری واژه های تابو مثل «جنده» و «فاحشه» ندارند٬ بلکه بخش مهمی از فعالیت های خود را به تابوزدایی از این مفاهیم و نیز نشان دادن ماهیت مردسالار و سرکوبگرانه آنها اختصاص داده اند. در ثانی٬ برخلاف پنداشت آقای علیانی، علت انتخاب معادل هرزه برای slut از سوی نویسندگان، شرم از به کار بردن جنده نیست، بلکه به این دلیل است که هرزه معادل دقیقتری برای این واژه است. معادل واژه جنده در زبان انگلیسی کلمات prostitute و whore هستند، به معنای زنی که برای دریافت پول سکس میکند. اما bitch و slut معادلهای «هرزه» هستند به معنای زنی که در رفتارها و به ویژه رفتار جنسی خود بی پروا است.
اگر به سنخ شناسی این دو واژه در نظام مردسالار بپردازیم، تفاوت معنایی آنها و کاربردشان واضحتر میشود. زن «جنده» عاملیت کمتری دارد، تحت تسلط مرد است، برای پول و نه لذت، تن به سکس می دهد. اما زن «هرزه» همان «لکاته» در دوگانه معروف «اثیری-لکاته» است که عاملیت و فاعلیت دارد، برای کسب لذت و نه ارتزاق، وارد سکس می شود، اوست که شریک جنسی خود را تعیین می کند و در تعبین نوع و میزان ارتباط نقش تعیینکننده دارد. بنابراین زن هرزه در نظام مردسالاری موجودی خطرناک و ناسازگار با معبارهای برشمرده برای زن نجیب و اثیری است.
زنی که «جنده و فاحشه» است هرگز هرزهنکوهی نمی شود، بلکه زنی که رفتاری بی پروا و ناسازگار با ساختار مردسالار دارد هرزه خطاب میشود. همانگونه که در روایت اول از سه روایتِ پیوستشده به بیانیه، زنی وجود دارد که لباسی به دلخواه خود میپوشد و به خانه مردی می رود بدون آنکه نگران قضاوت های دیگران باشد. اما مرد با نگاه مردسالار، نفس خلوت یک زن و مرد و پوشش آزاد یک زن را نشانهای از هرزگی و اغواگری میداند.
نیز در روایت دوم میبینیم زنی که سعی دارد همدانشگاهی پیشین خود را متقاعد کند که دیدار آنها هیچ معنای جنسی ندارد، و حتی اگر در مرد میل جنسی بیدار شود، خطا و گناهی متوجه او نیست، اما این نگرش از سوی مرد به پیشنهاد سکس تعبیر شده و باز هم این زن است که توسط مرد «هرزه» خطاب میشود.
زن «جنده» تنها میتواند نقش« ابژه»ای را ایفا کند برای ارضای فاعلِ رابطهی جنسی که در نگرش مرسالارانه «مرد» دانسته میشود. اما زن هرزه در رابطه «سوژه» است و تنها بر اساس تمایل و نیاز خود رابطه برقرار میکند. کوتاه اینکه در نظام مردسالار «جنده» نکوهش نمیشود، بلکه از آنجا که کاملا تحت کنترل سیستم مردسالار قرار دارد، بخش لاینفک جامعه معرفی میشود، اما «هرزه» نکوهش میشود و مسئول تمام بیاخلاقیها معرفی میشود.
تحلیل واژه «هرزهنکوهی» به لحاظ ساختار زبانی
در یادداشت نهایی، ایشان ابتدا از منظر زبانی، تبیین دقیقتری از بحث خود ارائه داده، و بیان میکنند که «هرزهنکوهی» در چه صورت چطور اتفاق می افتد و سپس برای رفع این رفتار جنسیتزده راهحلهای پیشنهادی خود را مطرح کردهاند.
او راه حل اول را «ایجاد مصونیت فردی» معرفی میکند یه این معنی که «هر کسی که از نظر جسمانی ممکن است مورد چنین تهمتهایی قرار گیرد آنقدر از خود نشانههای تقوی بروز دهد که عملا کسی نتواند چنین تهمتی به آنان بزند.»
واضح است که این پیشنهاد، در حقیقت ایجادِ محدودیت برای فرد و اعطای مصونیت به سرکوبگر است. زیرا مرز متوقف شدن تهمتها مبهم و سیال است و نمیتواند تضمینی کاربردی برای توقف تهمت و سرکوب باشد.این رویکرد نگاه را فقط به عامل رفتار فردی معطوف می کند و نسبت به مسئولیت عامل سرکوبگر بیتفاوت و ساکت است.
دومین راه حل پیشنهادی ایشان «ایجاد فضای ناموافق حقوقی» است. در این حالت «به هر کس چنین تهمتی زدند، او مجاز است که شکایت کند و اگر تهمت زننده شواهد کافی نداشته باشد، سخت تنبیه خواهد شد.»
طبق نتایج بررسی های انجام شده در خصوص میزان گزارش های خشونت های جنسیتی، و میزان به نتیجه رسیدن و محکومیت متهمان، حتی در بهترین نظامهای قضایی دنیا هنوز فاصله زیادی میان تعداد چنین جرایمی با میزان گزارش شدن آنها و سپس میزان موفقیت این پرونده ها وجود دارد. بنابراین این پیشنهاد کارایی بالایی ندارد و نیازمند صرف وقت و هزینه فراوان و اغلب بی نتیجه از جانب افراد است.
سومین راه حل آقای علیانی «قبحزدایی مفهومی» از مفهوم کارگری جنسی است و این «قبحزدایی مفهومی از کارگری جنسی» یک راه حل فمینیستی است. بنابر نظر آقای علیانی ساختار زبانی مفهوم «هرزهنکوهی» فاقد این ویژگی است چرا که بر اساس ساختار صرفی و مختصات معنایی، نقش «کنشپذیر» را برای هرزه پیشنهاد میکند، و از ترکیب «هرزه نکوهی»، تنها معنای «نکوهیدن هرزه» برداشت می شود و نکوهیدن عملی است که «بر هرزه» اعمال میشود.
نظریهای که ایشان از آن برای معنا کردن اصطلاح «هرزهنکوهی»استفاده کردهاند٬ یعنی نظریهی نقش معنایی معروف به نظریهی تتا، از جمله مباحث مطرح در نظریه حاکمیت و مرجع گزینی است.
نقش معنایی اصطلاحی است برای توضیح نقشی که یک گروه اسمی، با توجه به عمل یا حالتی که توسط معنای یک فعل توصیف شده، بازی میکند. برای نمونه در جملهی “سوسن یک سیب خورد.” سوسن انجام دهندهی خوردن است، پس یک کنشگر است؛ سیب جزئی است کهه خورده شده، پس یک کنشپذیر است. بر این اساس، نقشهای معنایی متعددی برای توضیح حالات معنایی کلمات تعریف شدهاند و بر اساس نظر چامسکی این نقشهای معنایی بر اساس فعل (یا کل گروه فعلی) یا سایر اجزای جمله، به کلمه اعطا میشوند. مثلا در جمله «نامه توسط حسن نوشته شد.» نقش معنایی کنشگر، توسط حرف اضافه «توسط» به «حسن» اعطا شده است. لذا با توجه به معنای مورد نظر در شیوهی انجامِ فعلِ نکوهیدن توسطِ کنشگرِ آن، میتوان از میان نقشهای معنایی متعدد، نقش معنایی «ابزار» را برای کلمهی هرزه پیشنهاد کرد، یعنی نکوهیدن «از طریق/ به وسیله» هرزه خطاب کردن. به علاوه ساختار صرفی اسم+بن مضارع+ی(مصدری) بر خلاف ادعای ایشان الزاما نقشمعنایی کنشپذیر را برای اسم پیشنهاد نمیکند، مثل پویانمایی و اسلامهراسی.
ایشان در انتها فرم و محتوای بیانیه را به این شکل خلاصه می کنند: ما آمدهایم در میدانِ زبان برای آزادی و احقاقِ حقوقِ زنان بجنگیم. ما از بیادبی و خشونت پرهیز میکنیم. نتیجه: عملا جنگی در کار نیست.» و از این خلاصهها نتیجه میگیرد «انتشار این بیانیه اقدامی مضحک است که نویسندگان آن باید پاسخگو باشند.» حال آنکه طبق آنچه گذشت، به نظر میرسد مبانی نظر ایشان که در انتها به «مضحک و مسخره» خواندن بیانیه ختم شده، مبانی صحیحی نبوده و در نهایت آن کسی که بابت گفته های خود باید پاسخگو باشد نویسندگان این بیانیه نیستند.
وبسایت فمینیسم روزمره آماده انتشار نقدهای شما نسبت به بیانیه یا پاسخ به نوشتار حاضر است
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.