اقلیتی که با حراج آرمان ها، سکوت را به مردم فروختند، کبریت در جیب و اسید در مغز داشتند. دنبال آتش زدن خانه شیطان کوچک در ایران بودند. آنها برای خاموشی آتش، شعله کشیدند. کبریتها روشن شدند و بخت ما خاموش. عطر خاموشی بخت ما برای آنها بوی پیروزی میداد. بوی استقلال. پیروزی و استقلال آنها مثل پیروزی و استقلال ما رنگ خدا ندارد. برای آنها پیروزی و استقلال سیاه هستند. سفارت عربستان را گرفتند. جهل پیروز شد. مانند چند دهه اخیر.
هدف این خشم نامه فحش نیست. که اگر بود، توان نوشته شدن نداشت. اسلاوی ژیژک فیلسوف و منتقد سینمایی اسلونیایی، در نقد فیلم سینمایی V For Vendetta کاملا خلاف جهت منتقدان چپ شنا میکند. آن حضور بی امان تودهها خیلیها را فریفته بود اما ژیژک در مورد انتهای فیلم میگوید:” سوالی که معمولا پرسیده نمیشود این است که فردا آن روز، وقتی فیلم به اتمام رسیده چه اتفاقی میافتد. همیشه این جوک را به دوستانم میگویم که حاضرم مادرم را به بردگی بگیرند اما بتوانم قسمت دوم این فیلم را ببینم. فردای انقلاب چه میشود؟ آیا برنامهای وجود دارد یا تغییر دادیم به خاطر اینکه تنها تغییر داده باشیم.”
حالا سوال این است که اهالی ورزش، فردای آن شب از چه گفتند؟ همه میدانیم که حالا باید در مسقط و دبی پذیرای نمایندگان شیطان کوچک باشیم اما از کارشناسان اتو کشیدهای که دائما در صدا سیما آنالیز میکنند، کسی هم پرچم سرخ اعتراض به دست گرفت؟ آن روز واقعا هیچکس نمیتوانست “پیش بینی” کند که این حرکت به ضرر میزبانی ایران در رقابتهای آینده خواهد بود؟ یا شاید مساله از دید آنها آنچنان جدی نمیآمده است. بارها نوشتیم که بزرگترین دروغی که فوتبال مدرن گفته است این است که فوتبال از سیاست جدا است. چرا کارشناسان و فوتبالیستهای قدیمی مملکت ما که هیچوقت اینترنتشان قطع نمیشود، راجع به مسالهای به این بزرگی حرف نزدند و از کافه گردیها و چالشهای بی مزه اینستاگرامی نوشتند؟
ابراز تأسف کردن این بزرگان به خاطر بازیهای خانگی خارج از خانه نمایندگان ما، بیشتر بوی لاشه مرده حیوانی میدهد که در لجن زاری رها شده. لجن زاری به نام افکار عمومی. جایی که ساعتها بحث میشود اما ثانیهای اعتراض دیده نمیشود. به راستی ذهن غیر معترض، کمی بوی گوشت فاسد شده نمیدهد؟ میشد سازماندهی کرد. اتحادیهای متشکل از بازیکنان سابق دو باشگاه بزرگ تشکیل میشد که حداقل نامهای در رد این حرکت مینوشت. تا شاید، دفعه بعد جهل با پوتین چرکین از لاشه بد بوی آنها رد نشود. تا شاید، دفعه بعد سرخی اعتراض و آبی آرمان پیروز شود، نه سیاهی جهل!
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.