جالب اینکه هیچیک از این اقدامات جنگی خبیثانه و جنایتکارانه موجب نوشتن نامه و فراخوان برای جلوگیری از ورود بوش، کلینتون و اوباما به این کشورها نشد. از بین بردن ساختارهای حکومتی، کشتن یک میلیون انسان، و بیخانمان کردن میلیونها انسان، کم اهمیتتر از منع ۹۰ روزه مسافرت است. این ایده که این به «اعتبار آمریکا لطمه میزند» خندهدار است. برای کسی که یک ذره توانایی توجه داشته باشد، اعتبار آمریکا دهههای پیش از بین رفت. اگر ترور توسط پهپادها، اگر ریختن «ماده نارنجی» بر سر کودکان ویتنامی، یا ریختن بمبهای خوشهای بر روی بغداد، یا شکنجه دادن مردم در گوانتانامو باور شما به ارزشهای آمریکایی را خدشهدار نساخته، منع ۹۰ روز مسافرت هم نباید باعث دغدغه شما بشود. و اگر شد، مشکل در اولویتهای شماست…
آنها اینرا «منع مسلمانان» مینامند، تیتری که برای جلب توجه ساخته شده است. این در توئتیر نیز برچسب (هشتگ) خودش را دارد. همه، در سراسر «جهان آزاد» ترقیخواه، برای محکوم کردن یکصدای این بربریت، متحد شده اند. هنرپیشهها در مراسم «جایزه انجمن بازیگران فیلم» در باره این سخنرانی کردند، و قلم به دستان خودپسند در باره تصادم این منع با «ارزشهای بریتانیا» مینویسند. فراخوانی برای منع ورود ترامپ به بریتانیا وجود دارد که تاکنون بیش از یک میلیون امضاء جمع کرده است (این بار فقط سه امضاء از قلمرو بریتانیا درقطب جنوب). جان هریس در «گاردین» اینرا به «خروج بریتانیا» ربط میدهد-اینکه چگونه توسل به ماده ۵۰ [برای اعلام قصد خروج از اتحادیۀ اروپایی-عدالت] ما را به دولت ترامپ که «اعتبار آمریکا را از بین میبرد» نزدیک میسازد. حتا جرمی کوربین هم مصون نماند، به نظر میرسد بزرگترین ضعف او این است که هرگز هیچ فرصتی را برای «مهربان» بودن از دست نمیدهد. در «گاردین» به جک استراو، کسی که در حال حاضر به علت اجازه دادن به استفاده ازشکنجه تحت تحقیق است، فرصت داده شد در باره اخلاقیات مؤعظه کند. او از دیک چینی در باره «ارزشهای آمریکایی» نقل قول آورد. او دونالد ترامپ را با جورج دبلیو بوش مقایسه میکند: «به عنوان وزیر امور خارجه من با دولت بوش برخورد داشتم، و این بسیار بدتر است.» خب، که چی؟ یعنی جنگافروزانی مانند بوش و چینی، هرگز اینقدر خبیث نبودند که یک ممنوعیت ۹۰ روزه برای سفر جمعیت کشورهایی که بمباران کردند، وضع نمایند. در یک جهان به طور فزاینده دیوانه، اکنون کلمه «نژادپرست» بدتر از اقدامات خبیثانه کشتار گسترده است. اکنون جنایتکاران و متملقها درباره معایب ترامپ برای ما مؤعظه میکنند. هر کس که میخواست تناقص آشکار این حضرات را نشان دهد حذف شد. بخش نظر خوانندگان؟ بسته شد. همه اینها چه معنی میدهد؟ این منع، و هیستری حاصل، چگونه جهان را تغییر خواهد داد؟ من نمیدانم. احتمالاً هیچطور. آیا این یک فاجعه است؟ مطلقاً خیر. این حتا تعجببرانگیز نیست. این چیزی است که ترامپ به کرات در کارزار انتخاباتی خود تکرار کرد. اینکه ما به جایی رسیده ایم که اگر یک سیاستمدار به آنچه که میگوید عمل کند تعجببرانگیز است، شاید افشاء کنندهترین جنبه کل این وضعیت باشد. مرور برخی فاکتها طی سالهای اخیر رسانهها این را جا انداخته اند که حراست از مرزهای کشورتان شبیه نژادپرستی است (این احتمالاً بخشی از برنامه سرمایهداری جهانی برای حرکت آزاد کارگر ارزان در راستای تضعیف حقوق کارگران است). اکنون، به کشورهای منعشده نگاه کنیم. عراق، لیبی، سومالی، سودان، سوریه و یمن، طی ۱۲ ماه گذشته هدف بمباران آمریکا قرار داشته اند، و دهها سال عقب برده شده اند. اوباما پهپادهای کشنده را برای حمله به مراسم ازدواج و بازارها در سومالی و عراق فرستاد، و بریتانیا و ایالات متحده به عربستات سعودی بمب میفروشند، تا بدون هیچ تذکر یا سرزنشی از جانب متحدین غربی خود، آنها را بر سر غیرنظامیان یمنی بریزند. لیبی، عراق و سومالی ظاهر یک دولت را دارند، در این کشورها زیرساخت لازم برای رساندن آب آشامیدنی به همه وجود ندارد، چه برسد به بررسی پیشینه مزدوران و متعصبهایی که به راحتی بین مناطق جنگی که آمریکا در خاورمیانه آفریده است، رفتوآمد میکنند. جالب اینکه هیچیک از این اقدامات جنگی خبیثانه و جنایتکارانه موجب نوشتن نامه و فراخوان برای جلوگیری از ورود بوش، کلینتون و اوباما به این کشورها نشد. از بین بردن ساختارهای حکومتی، کشتن یک میلیون انسان، و بیخانمان کردن میلیونها انسان، کم اهمیتتر از منع ۹۰ روزه مسافرت است. این ایده که این به «اعتبار آمریکا لطمه میزند» خندهدار است. برای کسی که یک ذره توانایی توجه داشته باشد، اعتبار آمریکا دهههای پیش از بین رفت. اگر ترور توسط پهپادها، اگر ریختن «ماده نارنجی» بر سر کودکان ویتنامی، یا ریختن بمبهای خوشهای بر روی بغداد، یا شکنجه دادن مردم در گوانتانامو باور شما به ارزشهای آمریکایی را خدشهدار نساخته، منع ۹۰ روز مسافرت هم نباید باعث دغدغه شما بشود. و اگر شد، مشکل در اولویتهای شماست… *****
مسلمانانی که منع نشده اند!
امیر مومنین، محمد ششم پادشاه مراکش
محمد بن راشد آل مکتوم، «سردار سازندگی» دبی
صلاحالدین ایوبی قرن، پادشاه اعتدالباور و اعتدالپرور اردن و ژنرال متیس معروف به «سگ هار»، وزیر دفاع ترامپ
حسین السجوانی، مالک شرکت اماراتی “داماک” و ترامپ
*****
بیانیهی جمعی- در اعتراض به تصمیم دانلد ترامپ و برای رابطهی دوستانه میان همهی ملتهای جهان
اخبار روز
۱۹ بهمن ۱۳۹۵ آقای دانلد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحد آمریکا، در یکی از نخستین فرمانهای شروعِ دورانِ حکومت خود بهگونهای شتاب زده ورود ایرانیان و شهروندان شش کشور مسلماننشین دیگر را به آمریکا ممنوع کرده است. این دستورِ خلاف عرف و قانونهای بینالمللی شگفتی و اعتراض جامعهی جهانی و آزادیخواهان را برانگیخته است. این فرمان یادآورِ تاریکترین و ترسناکترین دوران تاریخ جهان ماست. گویا با طنزی تاریخی روبهروایم: در دورانی که بخشهای بزرگی از جهان گرفتارِ تعصبهای دینی و ملی بود، بنیانگذاران آزادیخواهِ آمریکا در قانون اساسی خود هرگونه پرسش و سنجشی براساس مذهب و تبار را ممنوع کردند؛ و امروز که در جهان ما بیش از هر زمان دیگری صدایِ آزادی و همزیستی به گوش میرسد و نیازِ فوریِ زمانهی ماست، فرد نخست حکومتِ همان کشورِ پرچمدارِ آزادی در بیاعتنایی کامل به همهی سنتها و قانونهای دموکراتیک کشور خود عَلَم نفرت و تباهی برافراشته است!
ما دانشگاهیان، روشنفکران، پژوهشگران، پزشکان، کنشگران فرهنگی و اجتماعی در اروپا و کانادا و آمریکا، همراه با دیگر مردمان آزادیخواه در سراسر جهان این تصمیم و رفتار خودسرانه و ناعادلانه را محکوم میکنیم.
برای رهاییِ جهان از آشوبزدگی کنونی، بیش از هر زمان دیگری به همزیستی ملتها و تفاهمِ میان آنها نیاز داریم.
به باور ما تنها با احترام متقابل و رعایت حقوقِ قانونی و عرفی انسانهاست که از این گردابِ ناخواسته رها خواهیم شد.
به باور ما تنها راه، گفتوگو و ارتباط دوستانه و خردمندانه میانِ انسانها و ملتها و گسترش رفتوآمد و ارتباطهای همهجانبه است و نه بستن درها بهروی یکدیگر و نفرت پراکنی.
ما خواهان پلهای همبستگی هستیم و نه دیوارهای جدائی.
امضاها:
[تا پایان روز جمعه ۱۰ فوریه ۲۰۱۷ / برابر با ۲۲ بهمن ۱٣۹۵ فهرست امضاکنندگان این نامه باز خواهد ماند تا چنانچه دوستانی تمایل دارند به این حرکت بپیوندند، این نامه را با ذکر نام ونام خانوادگی و موقعیت اجتماعی خود، امضا کنند. پس از این تاریخ این نامه همراه با امضاهای جدید منتشر خواهد شد و ترجمه انگلیسی این متن نیز به رسانههای بین المللی فرستاده خواهد شد. کسانی که مایل هستند این نامه را امضا کنند لطفاً با ایمیلِ demo.associ@gmail.com تماس بگیرند]داریوش آشوری (نویسنده و مترجم)، حمید احمدی (مدیر تاریخ شفاهی ایران)، فریدون احمدی (کنشگر سیاسی)، اردوان ارشاد (کنشگر سیاسی)، محمد اعظمی (فعال سیاسی)، بیژن افتخاری ( کنشگر سیاسی)، علی افشاری ( پژوهشگر در موسسههای بهداشت آمریکا)، گودرز اقتداری (پژوهشگر، جامعه مدنی)، محمد اقتداری (استاد پیشین دانشگاه، پژوهشگر)، نوشابه امیری (روزنامه نگار)، وهاب انصاری (کنشگر سیاسی)، کاظم ایزدی (جامعه شناس، استاد بازنشسته دانشگاه)، عبدالعلی بازرگان (کنشگر سیاسی)، حسین باقرزاده (استاد پیشین دانشگاه، فعال حقوق بشر)، محمد برقعی (استاد دانشگاه)، علیرضا بهتوئی (استادیار دانشگاه استکهلم)، سهراب بهداد (اقتصاددان، استاد دانشگاه، دبیر پیشین انجمن اقتصاددانان خاورمیانه)، بهروز بیات (کارشناس فیزیک هسته ای)، علی پورنقوی (کنشگر سیاسی)، اکبر پویانفر (استاد روانپزشک)، امیر پیشداد (پزشک متخصص)، سعید پیوندی (جامعه شناس، استاد دانشگاه)، علی اصغر حاج سیدجوادی (حقوقدان و نویسنده)، فرنگیس حبیبی (روزنامه نگار)، اسماعیل ختاعی (کنشگر سیاسی)، فرهاد خسروخاور (جامعه شناس، استاد دانشگاه)، پرویز داورپناه (کنشگر سیاسی)، مهرداد درویش پور (جامعه شناس، دانشیار دانشگاه ملاردالن، سوئد)، شیرین دقیقیان ( پژوهشگر فلسفه و نویسنده)، اکبر دوستدار (کنشگر سیاسی)، اسماعیل زرگریان (کنشگر سیاسی)، مرتضی ساکی (کنشگر سیاسی)، مریم سطوت (کنشگر سیاسی)، علی شاکری (کنشگر سیاسی)، حسن شریعتمداری ( فعال سیاسی)، مرتضی صادقی (فعال سیاسی)، رضا علیجانی (پژوهشگر و کنشگر سیاسی)، مهدی فتاپور (کنشگر سیاسی)، مسعود فتحی (کنشگر سیاسی)، حسین فرهمند (پزشک متخصص)، سعید کاظمی (کنشگر سیاسی)، کاظم کردوانی (جامعه شناس، استاد پیشین دانشگاه، دبیر پیشین کانون نویسندگان ایران)، محمود کشاورزی (پزشک متخصص)، علی کشتگر (کنشگر سیاسی)، حمید کوثری (مدیر مدرسه عالی کامپیوتر)، بهمن مبشری (کنشگر سیاسی)، ملیحه محمدی (کنشگر سیاسی)، منوچهر مختاری (فعال سیاسی)، محسن مسرت (استاد بازنشسته، پژوهشگر)، بیژن معجری (پژوهشگر دانشگاه پاریس)، ابراهیم مکی (استاد بازنشسته دانشگاه)، محمد منتظری (کنشگر اجتماعی)، اکبر مهدی ( استاد جامعه شناسی، دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، نورث ریج)، فریده مهمنش (کنشگر سیاسی)، همایون مهمنش (کنشگر سیاسی)، مهدی نوربخش (استاد دانشگاه)، عطا هودشتیان ( استاد دانشگاه در علوم سیاسی و فلسفه، پژوهشگر دانشگاه ژنو)، حسن یوسفی اشکوری (پژوهشگر دینی). |
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
روشنفکران ایرانی؟! منظورتان همانهایی ست که رفتند زیر عبای حضرت امام خمینی و ایران را بصورت کشوری تروریستی و عقب مانده و ورشکسته ی اقتصادی اجتماعی ریست محیطی در اورده اند و. اینک خود. در اروپا و. امریکا برای مردم بینوای ایران نسخه ی اصلاحات میپیچند
جمعه, ۲۲ام بهمن, ۱۳۹۵