با عرض ارادت و درود به همه دوستانی، که با این حقیر در ارتباط‌اند، 
پس از اینهمه سالها در ارتباط بودن، همیشه این سوال به ذهنم خطور کرده، که چه موضع و علتی می‌تواند وجود داشته باشد، که دوستانی که من با آنها در ارتباطم،، ‌هیچگاه در مورد نوشته‌ای و مقاله‌ای چه آنکه از دیگران برایشان می‌فرستم و چه آنچه خود می‌نگارم، وچه در مورد کلیپها از موسیقی گرفته ویا موضوعات دیگر، نقدی پاسخی، گفتاری حتی چند کلمه اظهار نظری دریافت نمیشود؟؟!!
کم کم این موضوع چنان باعث افسردگی ست بخصوص آنکه هرچه می‌اندیشم علت آنرا نمی‌یابم ، گاهی فکر میکنم که مطالب نه آموزنده است و نه علاقه‌ای درمیان جمع به مطالب وجود دارد،
، گاهی فکر میکنم که اصلاً مطالب خوانده نمی‌شوند، به چند دلیل

یک، مردم نه حوصله خواندن این مسایل را دارند و نه علاقه،

دو، گاهی فکر میکنم که دوستان آنقدر گرفتار زندگی هستند، که فرصت خواندن ندارند، هر چند این مقالات و نوشته‌ها به دنبال رفع این گرفتاریهای باشند،

سوم، گاهی به این می‌اندیشم که دنیای مجازی آنقدر افراد را بمب باران میکند، که انتخاب موضوعی برای مطالعه برایشان مشکل است،

چهارم، گاهی این سوال به ذهن خطور میکند، که جامعه پرسیدن سوال کردن و علت جستن را فرا نگرفته است،

پنجم، گاهی این دغدغه رنج آور به ذهن خطور میکند که این خصوصیت بی تفاوتی به مسایل زیستی، سیاسی، اجتماعی، محیط زیستی، و فرهنگی در درازای زمانی تاریخی نصیب ملت ما شده است،

ششم،، زمانی ذهن به این می‌اندیشد، که جامعه چنان آسیب روحی روانی دیده است، که مردم در این شرایط، هرگونه عکس‌العمل و تقابل چه مثبت و چه منفی را از دست داده‌اند،

 در گرفتاری این افکار و سوال‌ها، تلاش کردم با دوستانی که در همه این ضمیمه‌ها مطلع‌اند و دانش آنرا دارند مشکل را درمیان بگذارم و در جستجوی پاسخی در خور باشیم، اما دریغ از یافتن پاسخی متناسب، گاهی دوستان به این اشاره میکردند که مردم وقت ندارند چیزی بنویسند و اظهار نظری بنمایند که البته موضوع به هیچ‌وجه قانع کننده نبود چون نوشتن حتی یک الا دوخط و اظهار نظر کردن
برای هر آدمی در هر شرایط گرفتاری امکانش وجود دارد، ، گاهی دوستان استدلال می‌نمودند که باید مطالب کوتاه و خلاصه نوشته شود تا شاید بازخوردی دریافت کنی، چنین کاری صورت گرفت
اما دریغ از بازخوردی،. و پاسخی ونظری ، گاهی سخن از این بود، که دوستان از نوحه نگارش مقالات و نوشته‌هایت احساس خوبی دریافت نمی‌کنند، و انرا نگاهی، برخورد از بالا می‌پندارند، بنابراین نوشته‌هایت، نه تنها برایشان رنج آور است، بلکه به مرور زمان نسبت به خواندن آنها بی علاقه میشوند، متعاقب پذیرفتن نقدشان پرسشی برایم مطرح شد که چرا در مورد مطالب بسیار با ارزش دیگران، پاسخی دریافت نمیشود، که البته دوستان مطلع پاسخی را نیافتند، ، با دوستان مطلع این پرسش مطرح شد که با داده‌های که از درون جامعه داریم حتی در بدترین شرایط گرفتاری افراد گاهی ساعت‌ها وقتشان پای سریالهای تلفزیونی، بخصوص ترکی و تلفزیون‌های، خارج از کشور میگذرد و نباید نگارش دو خط واظهار نظر در مورد مسایل روز مانعی از نظر وقت برایشان در بر داشته باشد، پرسش این بود که مگر نه پرسش و پاسخ و در گیر شدن با نظرات هم دیگر موجب تکامل وگستردگیمان‌، و دانش بیشترمان میشود این مورد هم به نگارنده و هم به پاسخ دهنده امکان رشد می‌دهد، ‌ چرا باید ما آگاهانه مانع رشد خودمان شویم این رشد می‌تواند نه تنها به حل مسایل مان در همه عرصه‌ها سیاسی، اجتماعی فرهنگی، محیط زیستی، نسل خودمان و نسل‌های آینده شود
پس چگونه است که در قبال این مسأله احساس مسئولیت نمی‌کنیم، برای اینکه نوشت به درازا نکشد، که برخی در مطالعه آن گرفتار یکی از موارد فوق نشوند به همینجا پسنده می‌کنم، به امید اینکه با چند کلمه‌ای پاسخ رنج مرا و دوستان دیگر را کم کنید امیدوارم که پاسخ از روی علاقه باشد، و در مخمصه پاسخگویی قرار نگرفته باشید،

ارادتمند‌م.

ج. وحیدی

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)