خبرگزاری‌ها در حاشیه سفر روز یکشنبه آقای حسن روحانی به کرمانشاه خبری مخابره کردند مبنی بر این‌که آقای روحانی هنگام سخنرانی‌شان، نسبت به اعتراضات بحق مردم واکنش منفی نشان داده و با لحنی عتاب‌آلود فرموده‌اند: «گوش نمی‌کنید و مدام شعار می‌دهید. با این شعارها که مشکلات حل نمی‌شود. با شعر که مسائل برطرف نمی‌شود.»

[در ایالت سرسبز و کوهستانی چیاپاس واقع در جنوبی‌ترین بخش ایالات متحده مکزیک، مناطقی که توسط ارتش آزادی‌بخش ملی زاپاتیست (ئی‌زِداِل‌اِن) آزاد شده‌اند با تابلوهایی از سایر مناطق تفکیک و متمایز می‌شوند که روی آن‌ها این جملات نقش بسته: «شما در قلمرو شورشیان زاپاتیست هستید. اینجا مردم فرمان می‌رانند و حکومت اطاعت می‌کند.»]

دولت بهار: در شهریور ۹۳، مقطعی که عموم مردم ایران صبورانه وعده‌های شما را می‌شنیدند و شماری از ایشان هنوز دل در گرو وعده‌هایتان داشتند، مدعی شدید «از رکود عبور کردیم» اما در دی‌ماه ۹۴ در در آیین گشایش فازهای ۱۵ و ۱۶ میدان گازی پارس جنوبی به منتقدان خود تاختید که چرا «از رکود حرف می‌زنند.» روز یکشنبه ۲۷ تیرماه ۹۵ هم که در جمع مردم شجاع و سرافراز کرمانشاه اذعان کردید رکود اقتصادی یکی از مهم‌ترین مشکلات کشور است؛ و این همه در حالی است که تمام ارکان حکومتی کشور با شما متفق و متحد شدند تا مهم‌ترین عهدنامه یکصد سال اخیر ایران را در عرض بیست دقیقه به تصویب مجلس برسانید بلکه بتوانید گرهی از مشکلات مردم باز کنید.

خبرگزاری‌ها در حاشیه سفر روز یکشنبه آقای حسن روحانی به کرمانشاه خبری مخابره کردند مبنی بر این‌که آقای روحانی هنگام سخنرانی‌شان، نسبت به اعتراضات بحق مردم واکنش منفی نشان داده و با لحنی عتاب‌آلود فرموده‌اند: «گوش نمی‌کنید و مدام شعار می‌دهید. با این شعارها که مشکلات حل نمی‌شود. با شعر که مسائل برطرف نمی‌شود.»

بخش دوم سخن آقای رئیس‌جمهور کاملاً درست و متین است؛ با شعر و شعار مشکلات حل و مسائل برطرف نمی‌شود، منتها کسی باید پیدا شود و این را به رئیس دولتی یادآوری کند که قریب سه سال است شعاردادن و شعر سرودن، هم تاکتیک و هم استراتژی‌اش بوده و روزها را به این خیال سپری کرده که «از این پیش‌نویس تا آن توافق فرج است» و هنوز هم ــ در سال پایانی تصدی‌اش ــ امید دارد از فتح‌الفتوح لوزان و ژنو و وین آبی برای تدابیرش گرم شود؛ که نشده است و از قرار معلوم نخواهد شد.

اما درخصوص بخش اول، بی‌هیچ تعارفی باید گفت: جناب آقای رئیس‌جمهور، دست‌برقضا این بار شما می‌بایست گوش می‌کردید که نکردید.

بیش از سه سال است که شما می‌گویید و مردم گوش می‌کنند: برای‌شان از تدبیر و امید گفتید؛ از رفاهی که اگر مصدر کار را به شما بسپرند شاهدش خواهند بود؛ از راست‌گویی و شایسته‌سالاری که در دولت‌تان برقرار خواهید کرد؛ از رونق و افزایش اشتغال؛ از راه‌حل‌های صدروزه. لابد یادتان هست که شعار اقتصادی‌تان «نجات اقتصاد ایران» برپایه «تولید ثروت ملی» و «توزیع عادلانه ثروت» بود.

جناب آقای رئیس‌جمهور، به‌جای این‌که به مردم شریف ایران، این مخدومان سربلند و نجیب شما، عتاب کنید که «چرا گوش نمی‌کنید»، شما گوش کنید: در کشوری که شما رئیس‌جمهورش هستید، آمار بیکاری دورقمی است، حداقل دستمزد حدود یک‌چهارم دستمزد مکفی برای اداره یک خانوار سه‌ونیم‌نفره است، و اختلاف طبقاتی طی سه سال اخیر به میزان چشمگیری تشدید شده است.

شما وعده دادید و مردم گوش کردند، حالا شمایید که باید گوش کنید: به‌محض این‌که قوه مجریه را در دست گرفتید از «خالی‌بودن خزانه» حرف زدید، درحالی‌که مدتی است معلوم شده دولت‌تان در این سال‌ها همزمان مشغول حذف یارانه‌ها و افزایش بهای آب و برق و گاز و بنزین و تعرفه‌های پزشکی، و پرداخت حقوق‌های نجومی به ازمابهتران و نورچشمی‌ها بوده؛ درعین‌حال که آمار بانک مرکزی نشان می‌دهد درآمد مالیاتی دولت هرساله افزایش یافته است. ضمن این‌که (برخلاف ادعای صریح جنابعالی که دولت خود را دولت راست‌گویان می‌نامید) در این سه سال نفت را به قیمت میانگین حدود ۷۵ دلار فروخته‌اید (نه ۲۵ دلار، یعنی رقم مورد ادعای شما)، و این رقم حتی یک دلار بیشتر از میانگین بهای نفت طی دوره هشت‌ساله دولت قبل است.

درحالی‌که شما از ایجاد اشتغال برای کارگران چینی در دولت سابق گله می‌کردید و وعده دادید با رونق‌بخشیدن به تولید ملی، اشتغال‌زایی خواهید کرد، امروز معلوم شده میزان واردات از چین در سال ۹۴ به رقم بی‌سابقه ۲۵ درصد کل واردات یعنی حدود ۱۰ میلیارد دلار (بیش از دو برابر آمار میانگین سالانه در هشت سال دولت قبل) رسیده است.

در شهریور ۹۳، مقطعی که عموم مردم ایران صبورانه وعده‌های شما را می‌شنیدند و شماری از ایشان هنوز دل در گرو وعده‌هایتان داشتند، مدعی شدید «از رکود عبور کردیم» اما در دی‌ماه ۹۴ در در آیین گشایش فازهای ۱۵ و ۱۶ میدان گازی پارس جنوبی به منتقدان خود تاختید که چرا «از رکود حرف می‌زنند.» روز یکشنبه ۲۷ تیرماه ۹۵ هم که در جمع مردم شجاع و سرافراز کرمانشاه اذعان کردید رکود اقتصادی یکی از مهم‌ترین مشکلات کشور است؛ و این همه در حالی است که تمام ارکان حکومتی کشور با شما متفق و متحد شدند تا مهم‌ترین عهدنامه یکصد سال اخیر ایران را در عرض بیست دقیقه به تصویب مجلس برسانید بلکه بتوانید گرهی از مشکلات مردم باز کنید.

آقای رئیس‌جمهور، قرار نبود فقط شما بگویید و مردم گوش کنند؛ حالا نوبت شماست که گوش کنید. اگر اعتراضات مردم برای‌تان ناخوشایند است، اگر توقع دارید این‌همه فشار و نابرابری را تاب بیاورند و دم نزنند، اگر خیال می‌کنید مردم تا ابد موظفند به وعده‌های شما دل خوش کنند، بدانید که جایگاه ریاست قوه مجریه را با سریر حکمرانان قرون ماضی اشتباه گرفته‌اید. اگر دولتی «از مردم، با مردم، و برای مردم» باشد، طبیعتاً باید خود را خادم و پاسخ‌گوی مردم بداند.

یک بار دیگر جمله‌ای را که در ابتدای این یادداشت به نقل از تابلوهای نصب‌شده در مرز قلمرو جنبش زاپاتیستا در مکزیک نوشتم بخوانید: «مردم فرمان می‌رانند، حکومت اطاعت می‌کند.» این موجزترین رهنمودی است که در سال پایانی دولت یازدهم به کارتان می‌آید، وگرنه دور نخواهد بود روزی که فارغ از فریادهای مردم معترض، در دفتر کاری واقع در شمال شهر تهران بنشینید و خاطرات دوره چهارساله ریاست‌جمهوری‌تان را روی کاغذ بیاورید.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com