IDAHOT-Banner-Flag-EN

بی‌گمان برخورداری از حقوق دمکراتیک و آزادی‌هایی که امروزه در جوامع غربی یا هر نقطه‌ای از این کره‌ی خاکی شاهد آن هستیم، مرهون سال‌ها مبارزه و روشنگری صدها و هزاران انسان آزادی‌خواه است. مبارزه و روشنگری در خصوص حقوق دگرباشان جنسی نیز جدا از این موضوع نبوده و دیرینه‌ی زیادی دارد و البته پیشرفت‌ها ودستاوردهای چشمگیری را نیز به همراه داشته است و در نتیجه‌ی این تلاش‌ها و مبارزات امروزه در برخی از جوامع از نظر قانونی این موضوع دیگر جرم تلقی نمی‌شود و حقوق این افراد به رسمیت شناخته شده، گرایش جنسی نه به عنوان یک معضل اجتماعی و اختلال روانی و بیماری بلکه به عنوان یک گرایش طبیعی از منظر علمی و قانونی پذیرفته شده است. هم اکنون ۹۴ کشور عضو سازمان ملل متحد اعلامیه جهانی حمایت از حقوق اقلیت‌های جنسی را امضا کرده و متعهد به رعایت این حقوق می‌باشند.

هفدهم ماه مه روز جهانی مبارزه با هموفوبیا نام‌گذاری شده است. واژه‌ هموفوبیا ازنظر نگارشی و لغوی از ترکیب دو واژه‌ یونانی هوموس به معنی خود وهمسان و فوبوس به معنی ترس و وحشت است که در اصطلاح عامی به معنی همجنسگراهراسی و همجنسگراستیزی و در مفهمومی ساده‌تر به ترس و نفرت از همجنسگرایان اطلاق می‌شود. انجمن روانپزشکی آمریکا (APA) از نهادهای معتبر بین‌الملی در حوزه روانپزشکی در سال ۱۹۷۳ میلادی طی رایی همجنسگرایی را از لیست اختلالات روانی خارج کرده و در۱۷ مه سال ۱۹۹۰میلادی سازمان بهداشت جهانی همجنسگرایی را از لیست بیماری‌ها حذف کرد و چند سال بعد یعنی سال ۲۰۰۵ میلادی سازمان جهانی مبارزه با همجنسگراهراسی و ترنس‌هراسی (IDAHOT) این روز را روز جهانی مبارزه با هموفوبیا نام‌گذاری کردند و هر ساله در کشورهای مختلف در این روز اقلیت‌های جنسی به همراه سایر افراد و سازمان‌های مدافع، با برپایی کمپین، سمینار، تجمع اعتراضی و به هر شکل ممکن، ضمن گرامی‌داشت این روز به برخورداری خود از یک زندگی انسانی آزاد و برابر وعاری از تبعیض تاکید می‌کنند.

ولی این نام‌گذاری به معنی پذیرفته شدن همجنسگرایی در فرهنگ‌های مختلف نبوده و بخصوص در کشورهای جهان سوم که علاوه بر فقر اقتصادی از فقر فرهنگی نیز رنج می‌برند به علت شکل‌گیری حکومت بر اساس دین و قدرت این مشکل به صورت هموفوبیای نهادی شده [institutionalized homophobia] است که خود حکومت نیز به شدت به این معضل اجتماعی دامن زده و آنرا در فرهنگ اجتماع بسط می‌دهد .

در ایران با استناد به احکام جزایی دین اسلام از منظر قانونی همجنسگرایی زنان با عنوان مساحقه و همجنسگرایی مردان با عنوان لواط جرم تلقی شده و قابل پیگرد قانونی است و علاوه بر آن در بعضی از موارد با عنوان ترنسکسوال به تیغ جراحی سپرده می‌شوند. به لحاظ قانونی جرم قلمداد شدن این گرایش‌ها به خودی خود همواره یک ترس و استرس در فرد همجنسگرا ایجاد می‌کند. اینکه چرا در قانون مجازات اسلامی ایران مجازات همجنسگرایی بین مردان به مراتب سنگین‌تر از همجنس‌گرایی زنان است امری است که باید سبب آن را در فرهنگ اجتماعی مردسالارانه جستجو کرد . بیان این موضوع به معنی تحت فشار یا شکنجه نبودن زنان همجنسگرا نیست و مطابق قانون اساسی مساحقه نیز بعد از چهار بار اثبات جرم و سه بار جاری شدن حد مجازات اعدام را در پی دارد.

با توجه به ساختار اجتماعی، فرهنگی و سیاسی حاکم در جامعه ای مثل ایران و وجود عامل تاثیرگذاری مثل دین و متعاقب آن نگرش نادرست حس برتری و مالکیت جنسی مرد بر زن، باورهای غلط مردسالارانه، جنسیت را به شکل سنتی آن‌، فقط از لحاظ فیزیکی در زن و مرد وخانواده و ازدواج را بر اساس یک قرارداد یا رسم تاریخی غلط اجتماعی مابین هتروسکشوال‌ها تعریف می‌کنند که جنس فاعل در آن مرد بوده و هرگونه ارتباط جنسی خارج از آن نفی و نهی کرده و آن را آسیب‌زننده به برقراری چهارچوب ونظم موجود می‌پندارد و از لحاظ قانونی نیز فرد مفعول در صورت اثبات جرم با حکم اعدام مواجه بوده و فرد فاعل به دلیل فقط فاعل بودن به صد ضربه شلاق محکوم می‌شود و این برتری‌پنداری جنسی باعث گردیده همچنان همجنس‌گرایی به صورت یک تابو قلمداد شود .علاوه بر افراد هتروسکشوال ریشه‌ی اصلی هموفوبیای درونی بین همجنسگرایان نیر نشات گرفته از این فرهنگ اجتماعی برتری پندار کاذب جنسی است و به دنباله آن همچنان اقلیت‌های جنسی با معضلات و مشکلات عدیده‌ای روبرو ، اولیه‌ترین حقوق انسانی این افراد نقض شده و حتی هویت‌شان به انکار گرفته می‌شود و تنها به علت داشتن یک گرایش طبیعی همه بسترها برای اعمال شکنجه‌های فیزیکی و روانی فراهم می‌شود نگرش‌های اجتماعی غلط، خرده فرهنگ‌ها، قوانین‌، حکومت و مذهب که نقش اساسی در باورهای اجتماعی داشته و دستاویز نقض حقوق انسانی و ابزار دخالت حکومت ارتجاعی در شخصی‌ترین مسایل افراد جامعه است همه و همه تبعیض و آپارتاید علیه این افراد را تدارک دیده است و حق حضور اقلیت های جنسی به عنوان یک انسان که باید از حقوقی برابر برخوردار باشند ازآنها سلب می‌شود. باورهای ارتجاعی مذهبی، قوانین ضد بشری و توتالیتر حقوق اسلامی بر شدت این تبعیض‌ها می‌افزاید و علاوه بر قوانین و عرف اجتماعی‌، غفلت خانواده‌ها و قشرهای مختلف جامعه و نبود آگاهی کافی آنها به عنوان اولین اجتماعی که فرد کوئیر وارد آن می‌شود طرد شدن ، تبعیض و اعمال خشونت را علیه این افراد در پی دارد که در سال‌های اولیه نوجوانی و برخی موارد حتی بزرگسالی به پنهان کردن موضوع می‌انجامد که فرد از نظر روانی ناآرام و زندگی کاری ناموفقی را تجربه می‌کند . بنابراین وجود عوامل پیش‌گفته در بین افراد جامعه به موازات همدیگر در وجود هموفوبیا به عنوان یک مشکل فرهنگی و معضل اجتماعی نقش داشته و دو اهرم اصلی و غیر قابل تمییز هموفوبیا می‌باشند .

اساسی‌ترین چیزی که در حال حاضر مطرح است این است که تلاش برای اصلاح قوانین و روشنگری و فرهنگ‌سازی در مورد حقوق اقلیت‌های جنسی را باید به موازات همدیگر پیش برد . گرچه طی سال‌های اخیر با تلاشهای بی‌دریغ فعالان اقلیت‌های جنسی به‌خصوص در مورد فرهنگ‌سازی درباره پذیرش اجتماعی مساله همجنسگرایی در جامعه ایران قدم‌هایی برداشته شده است ولی باز هم این اقدامات ناکافی بنظر می‌رسد. متاسفانه در بین سایر فعالان جنبش‌های اجتماعی و آزادی‌خواهانه این موضوع بخاطر نگرش قبیح‌انگارانه اجتماعی هنوز جای خود را به خوبی باز نکرده است .هنرمندان و فعالان و مدافعین حقوق انسانی و به طور کلی چهره‌های شناخته شده در حوزه‌های مختلف با توجه به داشتن مخاطب فراوان می‌توانند نقش بسزایی در روشنگری‌، ارتقای سطح فرهنگ اجتماعی و کاهش هموفوبیا داشته باشند.

منتشر شده در سایت ایرکو – سازمان دگرباشان جنسی ایران

http://www.irqo.org/persian/?p=4961

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com