وقتی در سایت میدان این تیتر را دیدم که «آیا در آغوش گرفتن مریل استریپ دستاوردی برای جنبش زنان محسوب میشود؟» با خودم گفتم نویسنده چرا این سوال را مطرح کرده؟ آیا کسی چنین ادعایی کرده؟ در متن مستندی مطرح نشده و جستجوی من برای اینکه کسی چنین ادعایی کرده باشد، بی نتیجه بود. فعلا میتوانم بگویم چنین ادعایی به طور کلی وجود ندارد.
اما آیا اساسا باید بین بغل کردن مریل استریپ و دستاورد جنبش زنان رابطهای باشد؟ بگذارید سوال سادهتری بپرسم. آیا وقتی که محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران با عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان دست داد، روابط دو کشور بهبود یافت؟ آیا در طول سالها دهها سیاستمدار با هم دست می دهند و همدیگر را در آغوش می کشند، جهان گلستان شده و فرایند صلح دهها متر به جلو پرتاب شده است؟ خیلی واضح و روشن است که رویدادهای حاشیهای مانند دست دادن و بغل کردن در هر حوزهای رخ میدهد و بسیاریشان نه هدف آن حوزه هستند و نه تاثیری بر آن حوزه دارند.
نویسنده عمدا یا سهوا این رویداد حاشیهای را به متن ماجرا یعنی دستاوردهای جنبش زنان چسبانده است. روشن است که بغل کردن مریل استریپ دستاورد جنبش زنان نیست، پس نتیجه میگیریم کار مسیح علی نژاد و یا صفحه آزادیهای یواشکی بیهوده بوده است. به همین سادگی و خوشمزگی.
اما نویسنده در ادامه، یک سیر را ترسیم کرده و سوالهایی پرسیده است. سوال اول این است که صفحه آزادیهای یواشکی جزو جنبش زنان است یا نه؟ نویسنده جواب داده چون فرد مشارکت کننده بیش از ارسال عکس و نظر دادن نمیتواند کاری بکند، این حرکت ایراد دارد. میتوان از نویسنده پرسید آیا اعضای جنبش برنی سندرز جز حمایت مالی و رای دادن کار دیگری میکنند؟ اگر همهشان رییس جمهور میشوند و یا هر روز در جایی سخنرانی میکنند میتوان انتظار داشت کسانی که در صفحه کامنت میگذارند، نیز هر روز یک جا سخنرانی داشته باشند و یا متن سخنرانیها را تنظیم کنند.
اما حرف بعدی نویسنده که مسیر را از انتشار عکس تا آغوش مریل استریپ ترسیم میکند مهمتر است. مسیری که او اینطور ترسیم کرده این است که زنان ایرانی عکس فرستادند و کارهای بعدی مسیح علی نژاد این بوده که با استناد به این عکسها، مصاحبه کرده، مقاله نوشته، روی جلد مجله ووگ رفته و تهش به آغوش مریل استریپ رسیده است. هر آدم عاقلی که این را بخواند به نتیجه میرسد که اوه، چه مسیر خودخواهانه و بیهودهای طی شده است.
اما چه اتفاقی افتاده است؟ حرکت از یک اقدام فردی توسط مسیح علی نژاد شروع شده است. هزاران زن از این اقدام استقبال کرده و عکسها و نوشته هایشان را فرستاده اند. این افراد مثل قطره های آب از درون یک چشمه جوشیده اند. نقش مسیح علی نژاد چه بوده است؟ او مثل همه خبرنگاران مثل یک کانال عمل کرده، آب جوشیده از چشمه را برده سمت زمین کشاورزی. منظور از زمین کشاوزی اینجا چیست؟ اطلاع رسانی درباره مسالهای در ایران به جهانیان و سایر شهروندان ایرانی.
مسیح علی نژاد اینجا چشمه نیست، دشت هم نیست، محصول هم نیست، فقط کانال است، چون یک خبرنگار است. ما در خبرها وقتی درباره این موضوع میخوانیم، نمیخوانیم مسیح علی نژاد حجابش را برداشت، می خوانیم زنانی این کار را کردند، اگر یک هنرپیشه یا شهروند عادی خارجی هم این اقدام را تکرار یا برجسته میکند، به نام و برای همکاری با آن زنان این کار را میکند.
ممکن است در طول سال، یک کانال نیاز به لایروبی داشته باشد ولی قدیمیترین کشاورزها هم میدانند برای رساندن آب از چشمه به دشت، کانال را منهدم نمیکنند. همچنین انتظار ندارند در کانال گندم بروید یا کانال جای تراکتور شخم بزند، از کانال اندازه خودش انتظار دارند.
صفحه آزادیهای یواشکی، قرار نیست سرنوشت جنبش زنان را رقم بزند، این صفحه درباره بخشهایی از جنبش زنان در ایران و رویدادهای مربوط به آن اطلاع رسانی میکند. اگر کسی قصد قضاوت دارد، باید درباره همین حرف بزند. نمیتواند انتظارات خودش را به نام صفحه بزند و وقتی برآورده نشد، بگوید این صفحه هم حرف مفت بود.
بغل کردن مریل استریپ یک رویداد در حاشیه یک رویداد مرتبط با این صفحه بوده است. اگر طراحی صحنه طور دیگری بود، احتمالا مسیح علی نژاد نمیتوانست بدود و مریل استریپ را بغل کند و در آن صورت احتمالا جنبش زنان به کل شکست میخورد. او خودش چنین انتخابی کرد و به سمت مریل استریپ دوید و همدیگر را بغل کردند. فرض کنید مسیح علی نژاد نفع شخصی داشت، خواست بیشتر دیده شود، برای صفحه که بد نشد، خبرهایش بیشتر دیده شد و بیشتر مورد توجه قرار گرفت، چیزی که خبرنگاران دنبالش هستند. علاوه بر این، من مشکلی با تلاش مسیح علی نژاد برای دیده شدن ندارم. روزنامه نگاری که تلاش نکند دیده شود، باید حتما شغلش را عوض کند.
نویسنده در بخش پایانی عجیبترین جمله را آورده، او نوشته حاکمیت با موی زیاد یا بلند و یا زنانگی زیاد مشکلی ندارد و اصلا موضوع دعوا این نیست. البته ننوشتهاند موضوع دعوا چیست ولی خیلی فرمگرا هم بخواهیم بحث کنیم احتمالا نویسنده بارها تصاویر مربوط به گشت ارشاد و دخترانی را دیده که مویشان از روسری بیرون بوده و بازداشت شدهاند. از این گذشته مشخص است که تعریفهای رسمی از زنانگی به معنی رعایت مرزهای خاص است و با تعریفهای دیگر از زنانگی مشکل دارد و مساله اصلی هم همین جا است.
نکته پایانی اینکه نویسنده احتمالا توجه نکرده موی زیاد و زنانگی و صدا که مسیح علی نژاد در سخنرانی خویش به کار برده، همه استعاره و کنایه هستند، این استعارهها در خدمت فهم موضوع برای مخاطب هستند، نه بازتاب دهنده همه واقعیت موجود. مسیح علی نژاد درباره مسالهای همهگیر اطلاع رسانی میکند و اطلاع رسانی همگانی برای همه سودمند است. برای همه ما. علیه خودمان اقدام نکنیم.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.