640x-1

اگر انتخابات ایران را دنبال می‌کنید آماده شگفتی باشید. بنا بر گزارش خبرگزاری‌های عمده از بی‌بی‌سی گرفته تا اسوشیتدپرس، اصلاح‌طلبان، تندرو‌ها را شکست داده‌اند. ولی دست نگه دارید مگر شورای نگهبان بیشتر اصلاح‌طلبان را در ماه ژانویه رد صلاحیت نکرده بود؟ البته که این کار را کرده بود ولی به لطف جادوی انتخابات در سیاست ایران، بسیاری از تندروهای دیروز، اصلاح‌طلبان امروز شده‌اند.

کاظم جلالی را در نظر بگیرید. او تا همین ماه جاری یکی از تندروهایی بود که باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا امیدوار بود با دستیابی به توافق هسته‌ای آن‌ها را به حاشیه براند. به طور مثال جلالی خواستار حکم اعدام برای دو رهبر جنبش سبز شده بود که در حال حاضر در حبس خانگی هستند. با این وجود وی در لیستی که مورد تایید اصلاح‌طلبان بود در انتخابات روز جمعه شرکت کرد.

محمد محمدی ری‌شهری و قربانعلی دری نجف‌آبادی، دو وزیر سابق اطلاعات که توسط اپوزیسیون دموکراسی‌خواه ایران به کشتار دگراندیشان متهم هستند هم در لیست مورد تایید رییس‌جمهوری میانه‌روی ایران برای نمایندگی مجلس خبرگان شرکت کردند، مجلسی که وظیفه‌اش انتخاب رهبر بعدی ایران است.

جنبش اولیه اصلاحات در ایران در اواخر سال‌های دهه ۱۹۹۰ به دنبال ایجاد آزادی‌های اجتماعی بیشتر و مخالفت سیاسی با بخش غیرانتخابی دولت ایران از قبیل نهاد رهبری و شورای نگهبان بود. با این وجود، نهادهای غیرانتخابی در مقابل تغییرات مورد حمایت اصلاح‌طلبانی چون محمد خاتمی -رییس جمهور ایران بین سال‌های ۱۹۹۷ و ۲۰۰۵- مانع‌تراشی کردند. زمانی که در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) نسل بعدی سیاستمداران اصلاح‌طلب تحت عنوان جنبش سبز وارد انتخابات شدند و نسبت به آن‌چه که دزدی آرا می‌خواندند دست به اعتراض زدند بخش غیرانتخابی دولت، طرفداران آن‌ها را دستگیر کرد. بسیاری از تندرو‌ها که در اواخر سال‌های دهه ۱۹۹۰ و در سال ۲۰۰۹ با اصلاح‌طلبان مخالفت کرده بودند روز جمعه تحت همین عنوان یعنی اصلاح‌طلبی وارد کارزار انتخابات شدند.

هم‌چنان‌که سعید قاسمی‌نژاد، کار‌شناس مسائل سیاسی ایران در “بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها” اخیرا نوشت: «گذاشتن برچسب اصلاح‌طلب یا میانه‌رو بر روی تندرو‌ها، آن‌ها را اصلاح‌طلب یا میانه‌رو نخواهد کرد.»

در برخی از موارد، این تغییر (از اصول‌گرایی به اصلاح‌طلبی) به گونه‌ای سریع بود که خود نامزد‌ها هم شگفت‌زده شدند. “کیتلین شیدا پندرتون”، تحلیل‌گر در پروژه “تهدیدات جدی” موسسه “امریکن انترپرایز” هفته گذشته نوشت دو تن از نامزدهای مجلس خبرگان در لیست روحانی به خبرنگاران گفتند از آن‌ها در خصوص قرار گرفتن در کنار به اصطلاح اصلاح‌طلبان پرسیده نشده است. این افراد عبارتند از آیت‌الله علی موحدی کرمانی که از روند گزینش و رد صلاحیت اصلاح‌طلبان توسط شورای نگهبان دفاع کرده بود و آیت‌الله محمدعلی تسخیری که به خبرنگاران گفته بود: «معتقدم مسیر درست اصول‌گرایی است و مسیر دیگران از جمله اصلاح‌طلبان و میانه‌رو‌ها مسیر نادرستی است.»

هم‌چنان‌که “پندلتون” روز یکشنبه نوشت «بسیاری (البته نه همه) از نامزدهایی که در انتخابات پارلمانی و مجلس خبرگان، اصلاح‌طلب توصیف شده‌اند در واقع میانه‌روهایی هستند که پس از ردصلاحیت بسیاری از اصلاح‌طلبان توسط شورای نگهبان، توسط رهبران اصلاح‌طلب به عنوان جایگزین، تایید شده‌اند.»

با این وجود سرخط خبر‌ها داستان دیگری را روایت می‌کند. به طور مثال گاردین می‌نویسد: «انتخابات ایران ضربه‌ای به تندرو‌ها بود چرا که اصلاح‌طلبان دستاوردهایی داشته‌اند.» بی‌بی‌سی هم نتیجه‌گیری کرده «اصلاح‌طلبان همه ۳۰ کرسی شهر تهران را بردند» و مثال‌هایی از این دست.

شاید از تیترنویسان خواسته شده در این خصوص کمی انعطاف داشته باشند. هر چه که باشد، حسن روحانی، رییس‌جمهور میانه‌رو -و نه اصلاح‌طلب- ایران هم نتایج اولیه انتخابات را به عنوان یک پیروزی عمده جشن گرفته است. او پس از انتقاد اولیه از ردصلاحیت‌ها، عقب نشست و با تلاش برای استفاده بهینه از وضعیت موجود، همه ایرانیان را تشویق به رای دادن کرد.

همین وضعیت در مورد اصلاح‌طلبان به حاشیه رانده‌شده هم صادق است. خاتمی که توسط رسانه‌های دولتی ممنوع‌التصویر شده با استفاده از شبکه اجتماعی تلگرام مصرانه از هم‌وطنانش خواست رای بدهند. در اینجا منطق این است که رای‌دهندگان با شرکت در انتخابات و رای دادن به نفع تندروهای کمتر ارتجاعی، دست‌کم به ارتجاعی‌ترین تندرو‌ها اعتراض خواهند کرد. به سختی می‌توان این انتخابات را یک پیروزی در راستای تغییرات دموکراتیک در ایران دانست و این، آن چیزی است که برای غربی‌هایی که تلاش می‌کنند انتخابات ایران را درک کنند اهمیت دارد. در حالی که سیاستمداران ایرانی مجبور هستند بین بد و بد‌تر انتخاب کنند ما یک چنین اجباری نداریم. خبرنگاران و تحلیل‌گران غربی نیازی به مشروعیت‌بخشی به یک انتخابات نامشروع ندارند؛ ما همین‌طور مجبور نیستیم تندرو‌ها را «اصلاح‌طلب» بنامیم. دست‌کم مهم است استاندارد بالاتری برای روزی که اصلاح‌طلبان حقیقی مجاز به رقابت عادلانه برای کسب قدرت در ایران باشند نگه داریم.

با این وجود، بسیاری از طرفداران جمهوری اسلامی در غرب با این چرخش همراه شده‌اند. تریتا پارسی، کنشگر ایرانی-سوئدی که سازمانش در امریکا (نایاک) نقشی کلیدی در لابی‌گری برای توافق هسته‌ای ایران ایفا کرد عصر روز یکشنبه نوشت منتقدان انتخابات روز جمعه نسبت به آن‌چه او «کاستی‌های نظام سیاسی ایران» نامید دچار بدفهمی نشدند بلکه آن‌ها در خصوص «قدرت جامعه ایران و پیچیدگی رای‌دهندگان ایرانی دچار بدفهمی شدند؛ رای‌دهندگانی که بار دیگر نشان دادند دارای بلوغ و خرد لازم برای تغییر مسالمت‌آمیز جامعه از درون، بدون هرگونه کمک و یا دخالت خارجی، هستند».

این خیلی معنادار است که یک ایرانی مدعی حمایت از گشایش در جامعه ایران، از «بلوغ و خردمندی» رای‌دهندگانی تمجید می‌کند که به کسانی که حامی ردصلاحیت اصلاح‌طلبان بوده‌اند و حالا لقب “رفورمیست” گرفته‌اند، رای داده‌اند.

ولی این جادوی انتخابات ایران است و نهایتا رهبر جمهوری اسلامی نیازی به دفاع از مشروعیت آن انتخابات ندارد. او به وفور افرادی را در غرب دارد که این کار را با کمال میل برایش انجام دهند.

———————–

* “ایلای لیک”، ستون‌نویس و روزنامه‌نگار در حوزه‌ی سیاست خارجی و امنیت ملی با سابقه‌ی کار در واشنگتن‌پست، نیویورک‌تایمز، و دیلی‌بیست است. نسخه‌ی انگلیسی این یادداشت روز ۲۹ فوریه ۲۰۱۶ در وب‌سایت شبکه‌ی خبری “بلومبرگ” منتشر شده است.

ترجمه‌شده در مرکز مطالعات لیبرالیسم

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com