ده گزاره دربارهی داروها و تحریم
اول؛ واردات دارو به ایران در لیست تحریمهای وضع شدهی امریکا و اتحادیهی اروپا علیه مردم ایران نیست. اسناد مرتبط با تحریم در این مورد صراحت داره و دستِ کم یک بند رو بهش اختصاص داده. همین بندِ «انساندوستانه» – یعنی تحریم نبودنِ وارداتِ دارو – به دولتهای غربی و دیگران کمک کرده که ادعا کنند تحریمها به مردم ایران ضربه نمیزنه یا هدفِ تحریمها ضربه زدن به مردمِ ایران نیست.
دوم؛ اما بیمارهای ایرانی از زمان تصویبِ تحریمها تا به حال در تأمین داروهاشون با مشکل مواجه شدند و این مشکلها تا الآن رو به افزایشه. داروهای بیماریهایی مثل تالاسمی، هموفیلی، سرطان، بیماریهای قلبی-تنفسی، ام اس، بیماریهای روانی، و غیره یا دیگه در بازار نیست، یا به سختی پیدا میشه یا قیمتش به شکلِ سرسامآوری افزایش پیدا کرده: داروهایی مثل لوموستین (برای شیمیدرمانی)، ابرلبین (داروی ضد سرطان)، سروفلو (داروی آسم)، دفروکسامین (داروی تالاسمی)، داروهای بیهوشی، و حتی شیر خشک، قطرهی چشم و داروهای معمولیتر. کار به جایی رسیده که منوچهر اسماعیلی، پسر مبتلا به هموفیلی، ماه گذشته در شهرستان دزفول جان خودش رو به خاطر عدم دسترسی به دارو از دست داد. شاید بیمارهای دیگهای هم جانِ خودشون رو توی این مدت از دست داده باشند.
سوم؛ مشکل بیماران اما فقط سختتر شدنِ تأمین دارو نیست. کیفیتِ تجهیزات پزشکی و درمانی هم رو به کاهشه. مثلن نخهای وارداتی از چین که اخیرن جراحها در بیمارستانها استفاده میکنند کیفیت نخهای کشورهای غربی رو نداره و بعد از جراحی و دوختنِ شکم پاره میشه و بیمار باید دوباره تحت عمل جراحی قرار بگیره. یا بیمارستانها این روزها مجبور هستند از آنژیوکتهای ایرانی که نسبت به نمونههای خارجی ضخیمتر و کُندتر هستند استفاده کنند که همین باعث شده نصب سرم، تزریقات و خونگیری به خصوص از افراد سالمند با پاره شدنِ رگها همراه باشه. داروها و تجهیزاتِ جایگزین ایرانی و چینی نه کیفیتِ نمونههای مشابه غربی رو دارند، نه اثرگذاریِ اونها رو. و در بعضی موارد وضعِ بیمار رو از اون چیزی که هست هم بدتر کردند.
چهارم؛ اما اگه خرید و فروشِ دارو به ایران تحریم نیست، چرا این بحران (کمبودِ دارو، بالا رفتنِ قیمتِ دارو، کاهش کیفیتِ دارو و تجهیزاتِ پزشکی) به وجود اومده؟ به نظر میاد به این پنج دلیل:
چهارم – الف – بیش از نود درصد داروهای مصرفیِ ایرانیها، داخل کشور تولید میشه. اما بخش عمدهای از مواد اولیهی این داروها که تا قبل از تحریمها از خارج از کشور وارد میشد، الآن به خاطر «تحریمها» به دشواری واردِ کشور میشه. هم به این خاطر که بانکهای داخل ایران امکانِ مبادلهی پول به بانکهای خارجی رو برای خریدِ این موادِ اولیه ندارند، و هم به این خاطر که بعضی از این مواد اولیه میتونند در جایی به جز صنعتِ دارویی استفاده بشن و در نتیجه فروششون به ایران به خاطر «تحریمها» متوقف شده.
چهارم – ب- حدود ده درصد داروهای مصرفیِ ایرانیها، از خارج از کشور وارد میشده. وزارت بهداشت ایران در سالهای گذشته و به درستی استانداردهای نسبتن بالایی برای وارداتِ دارو وضع کرده. در نتیجه اکثر این داروها از اروپای غربی و امریکای شمالی واردِ ایران میشدند. اما الآن به خاطر «تحریم»ها، امکانِ پرداختِ پول از طرف واردکنندههای ایرانی به طرفِ خارجی وجود نداره، یا این امکان دشوارتر از قبل شده. تقریبن هیچ بانکی در غرب حاضر نیست طرفِ معاملهی ایرانیها قرار بگیره.
چهارم – ج – دولت ایران به دلایلی از جمله «تحریمِ» فروش نفت، ارزِ کمتری نسبت به سالهای گذشته در اختیار داره. همچنین به خاطر «بیکفایتیِ دولت»، ارزی که موجوده به شکلِ بهینهای بین وارد کنندهها توزیع نمیشه و در نتیجه واردکنندههای دارو و مواد اولیهی دارویی، ارزِ کافیِ ۱۲۲۶ تومانی در اختیار ندارند. در نتیجه، حتی اگه این شرکتها بتونند با کمکِ باز کردنِ حساب در بانکهای غیرایرانی در جایی مثل دوبی، پولِ دارو رو به شرکتهای دارویی غربی پرداخت کنند و دارو واردِ ایران کنند، باید با ارز سه هزار و چند صدتومانی این کار رو انجام بدن. همین مسأله به اضافهی کاهش ارزش ریال در برابر دلار باعث بالاتر رفتن قیمتِ دارو تا سه/چهار برابر شده.
چهارم – د – به خاطر گستردگی، پیچدگی و مبهم بودنِ «تحریم»ها، بسیاری از شرکتهای دارویی و بانکها در غرب ترجیح میدن خطر نکنند و با طرفِ ایرانی معاملهای انجام ندن تا توسط دولت امریکا و اتحادیهی اروپا جریمه نشن. بخشی از این خطر نکردن به خاطر دلایلِ واقعیه، و بخشی اثر روانیِ تحریمهاست. مثلن هنوز بعضی از مؤسسات مالی ایرانی تحریم نیستند، اما از اونجایی که ارزِ این مؤسسات ممکنه توسط نهادی که تحریمه تأمین بشه، در نتیجه مراودهی اقتصادیِ این مؤسسات با یه بانکی در غرب میتونه باعث جریمهی اون بانکِ غربی و پرداخت میزان سنگینی خسارت بشه چون اون بانکِ غربی به شکل غیرمستقیم تحریمها رو نقض کرده. همین طور بانکهای غربی به غلط یا به درست میترسند که «دولت ایران» از تحریم نبودنِ وارداتِ دارو سوء استفاده کنه؛ به این شکل که یه مؤسسه یا نهادی که توسط غرب تحریم شده بخواد تحت پوشش یه شرکتِ خصوصیِ دارویی تحریمها رو دور بزنه و سودی رو به دست بیاره که مورد رضایت دولتِ امریکا و اتحادیهی اروپا نیست.
چهارم – ه – راههایی که دولتِ ایران یا واردکنندههای دارویی برای دور زدنِ «تحریم»ها و پرداختِ پولِ دارو باید طی کنند – مثلن کمک گرفتن از صرافیها یا باز کردنِ حساب در بانکهای خارج از کشور – راههای هزینهبر و زمانبریه. تأثیر افزایشِ هزینه و زمان در رسیدنِ دارو به بیمار، روی قیمتِ تمام شدهی دارو در ایران خودش رو نشون میده. کافیه سری به داروخونهها بزنیم یا از دوست و فامیل و آشنا پرسوجو کنیم تا روایتهای بیشماری از نایاب شدنِ بعضی داروها یا افزایش قیمت برای ما بگن.
پنجم؛ پس در عین حال که دولتِ ایران این وسط مقصره و ارز کافی رو به واردکنندههای دارو و مواد اولیهی دارویی اختصاص نمیده و تنها غرب رو مسئول این وضعیت میدونه – که حرفِ درستی نیست – اما قطعن بخش بزرگی از مشکل عدم دسترسی به دارو و بالا رفتن قیمت، به «تحریمها»ی وضع شده توسط امریکا و اتحادیهی اروپا علیه مردم ایران مربوط میشه. و به همین خاطر هست که بعضی از ایرانیهای خارج از کشور دارند به درستی تلاش میکنند که آثار منفی تحریمها روی صنعت دارو در ایران رو کمتر کنند تا از درد و رنجِ بیمارانِ ایرانی کاسته بشه.
ششم؛ دو/سه تا راهِ مشخص برای حل این مشکل به نظر میرسه که با تلاشِ پیگیرِ ایرانیها و غیرایرانیهای خارج از کشور میتونه به دست بیاد: اول؛ دولت امریکا و دولتهای اروپایی میتونند گواهینامهها یا اجازهنامههایی صادر کنند و به بانکها و مؤسساتِ مالیشون این اطمینان رو بدن که در صورت دریافتِ پول از هر مؤسسه یا بانکی در ایران در ازای فروشِ دارو با جریمه مواجه نمیشن. این گواهی، احساسِ خطرِ بانکهای غربی و شرکتهای دارویی رو کمتر میکنه و رغبتِ اونها رو برای انجام معامله با طرفِ ایرانی بیشتر. دوم؛ حلقهی واسطی از طرف یه نهادِ به اصطلاح بیطرف و قابل اعتماد مثل سازمان ملل میتونه مسئولِ دریافت پول از طرفِ ایرانی و خرید دارو و فرستادنش به ایران بشه. انجامِ کارهای اداری برای ایجادِ این حلقههای واسط نسبتن طولانی و پیچیدهست، اما ممکن و شدنیه. سوم؛ بعضی از ایرانیها و غیرایرانیها شاید بتونند داروهایی رو در غرب تهیه کنند و به ایران بفرستند. اینکه چه داروهایی خریده بشه، با کدام پول، و چه طور در ایران توزیع بشه نیاز به همفکری و همدلیِ بیشتری داره.
هفتم؛ بعضی از ایرانیهایی که عمدتن خارج از کشور زندگی میکنند اما با هر تلاشی که در جهت مخالفت با تحریمها به طور عام و کاهشِ آثار منفی تحریمها روی صنعتِ دارو در کشور به طور خاص صورت بگیره مقابله میکنند. اونها مخالفانِ تحریم علیه مردم ایران رو در بهترین حالت «نادان» و در بدترین حالت «عاملِ جمهوری اسلامی» یا «لابیگر» خطاب میکنند. بسیاری از این افراد از اون جایی که میخوان دولتِ ایران در جایگاه شر مطلق قرار بگیره، و ریشهی تمام مشکلاتِ مردمِ ایران باشه، و هدف فقط خلاصه بشه به ضربه زدن به جمهوری اسلامی، با هر رفتار و گفتاری که در راستای ضربه زدن به جمهوری اسلامی نباشه مخالفاند. هدف برای اونها کاهش رنجِ انسانِ ایرانی با پوست و گوشت و استخوان و امید و آرزو نیست، بلکه هدف برانداختنِ جمهوری اسلامیه، ولو اینکه در این راه جان و مال و امیدِ انسانهای زیادی هم از بین بره.
هشتم؛ با وجود همهی این بداخلاقیها، امید رو که بزرگترین سرمایهی اجتماعیمونه نباید از دست بدیم. روز سهشنبه یعنی پسفردا، یه هنرمند ایرانی، به نام ساناز سهرابی، با همراهی گروه «هوار» و «پروژهی زندگی تحریمی»، قراره بره جلوی سازمان ملل، و از آثار منفی تحریمها روی دسترسی ایرانیها به دارو بگه، و با همبستگی با مردم از نهادهای مرجع بخواد که دنبالِ راه حل برای مشکلاتِ بیمارانِ ایرانی باشند. حق گرفتنیه، نه دادنی، مربوطه به حوزهی قدرت، و فقط با مبارزه و تلاشه که به دست میاد. برنامهی پس فردا یکی از حلقههای بههمپیوستهی تلاشهاییه که میشه تصور کرد. از لینکِ زیر میتونید بیشتر دربارهی این اجرای هنری بخونید
http://www.facebook.com/events/463285957041023/?ref=ts&fref=ts
و اینجا میتونید بیشتر دربارهی این اجرا ببینید
http://www.youtube.com/watch?v=tKz6Kjun78Y
نهم؛ خودِ شما هم میتونید توی این اجرا مشارکت کنید، یا به ما کمک کنید تا مؤثرتر فعالیت کنیم. اگه تحریمها به شکل مستقیم یا غیرمستقیم روی سلامتِ شما یا عزیزانتون تأثیر منفی گذاشته، میتونید روایتِ کوتاهتون رو از طریق لینکِ زیر برای ما بفرستید. این روایتها به انگلیسی ترجمه میشه، و با اجازهی شما با مخاطبهای غربی و رسانهها به اشتراک گذاشته میشه، تا از این طریق بشه روی افکار عمومی در غرب تأثیر گذاشت، و به دولتهای غربی فشار آورد تا تغییر رویه بدن و دنبالِ راهی برای کاهش آثار منفی تحریمها روی زندگیِ مردم و به خصوص بیماران باشند. کارِ سختیه، زمان میبره، نیاز به همدلی داره، اما یکی از کارهاییه که از دست «ایرانیان خارج از کشور» برمیاد و شدنیه.
http://sanctionedlife.com/?portfolio=performance-art-by-sanaz-sohrabi
دهم؛ تحریمهای وضع شده علیه مردم ایران جایگزینی برای جنگ نیستند بلکه شکلی از جنگاند. تحریمها، جنگهای مدرنِ خاموشاند و الآن بیشتر از ۴۴۴ روزه که سلامت و جان و امید ایرانیها رو به گروگان گرفتند. مردم ایران به طور عام و بیماران به طور خاص نباید هزینهی منازعهی بینِ دولتها رو پرداخت کنند.
[تصویر، مربوط به چند کپسول از ۲۶۰۰۰ کپسولیه که از روایتهای بیمارانِ ایرانی پر شده، و قراره روز سهشنبه روبهروی سازمان ملل قرار بگیره — به مهر و امید.]
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
براوو به علی عبدی که بیپاداش چنین تلاش می کند.
دوشنبه, ۲۷ام آذر, ۱۳۹۱
بگذریم که این مطلب نوعی مرثیه خوانی و روضه خوانی شبه مستدل برای رفع تحریم ها با مقادیری چاشنی های احساساتی بود، و اینکه برای واردات پورشه به روایت خود نماینده مجلس ایران (روزنامه همشهری) مشکلی ندارند و ظاهراً زمزمه برکناری مرضیه دستجردی برای پیگیری مساله داروها و تخصیص ندادن بودجه دارو بود، اما سوال اینجاست: در نهایت میخواهید چه بگویید؟ تحریمها را بردارند؟ شما چرا این مطلب را خطاب به حکومت نمی نویسید که بخاری گازی استاندارد برای مدارس و هزار چیز دیگر لازم حق مسلم ماست یا انرژی هسته ای؟ همانطور که قبلا گفته ام، این استدلال ها اغلب از جانب درون حاکمیت شارژ می شوند و صداقتی در آنها وجود ندارد.
دوشنبه, ۲۷ام آذر, ۱۳۹۱
تصحیح: شما چرا این مطلب را خطاب به حکومت نمی نویسید ؟ آیا بخاری گازی استاندارد برای مدارس و هزار چیز لازم دیگر، حق مسلم ماست یا انرژی هسته ای؟
دوشنبه, ۲۷ام آذر, ۱۳۹۱