پیش از مواجه با مساله ی انتخابات باید ابتدا با مساله ی خشونت روبرو شد. البته تعریف خشونت, به نظر میآید, کاری خود به شدت زمانبر باشد. به همین دلیل, از آنجا که مفهوم خشونت در ایران, خصوصا سیاستهای داخلی حکومت, تصاویر مشترک بسیاری به بدنهی اجتماعی حداقل کاربران فارسیزبان اینترنت میدهد, من اینجا به تعریف خشونت نمیپردازم. به هر حال خشونت از نگاه هر فرد را میتوانیم اینطور در نظر بگیریم: رابطهای میل نشده میان فرد و افراد دیگر, یا نهادهای اجتماعی.
هر فردی که خود را قربانی خشونت میبیند (احساست مازوخیستی شامل این بحث نیستند) میل میکند تا به شکلی در رابطهی خشن خود نقشی تاثیرگذار داشته باشد. او میخواهد روند شرایط را تغییر دهد. این میل, اگر در مسیر برطرف شدنش قدمی نتوان برداشت, خود نیز تبدیل به رنجی شاید حتی دردناک تر از خود خشونت شود. ناتوانی در مقابل عذاب حاصل از خشونت. جمعیت کثیری از ایرانیان خود را قربانی خشونتهای حکومتی میبینند. بهدور از واقعیت نیست اگر بگویم بخش بسیار بزرگی از این جمعیت خود را ناتوان در برابر این خشونت هم میبینند. دفاع از شرکت در انتخاباتی اینچنین دستکاری شده تلاش برای تاثییر گذاری بر این خشونت به هرشکل ممکن است. اما سوالی که اینجا پیش میآید, آیا شرکت در انتخابات را میتوان به عنوان بالفعال شدن نوعی تاثییر دید, و حس ناتوانی را با آن برطرف کرد؟
شاید نتوانیم دقیقن بیان کنیم خشونت چیست, ولی میتوان خشونت را به حداقل دو دسته تقسیم کرد: خشونت سابجکتیو, و خشونت سیستماتیک. دعوای بیرون یک کافه را می توان به عنوان خشونتی سابجکتیو دید. خشونتی که بر فرد, توسطی فرد, یا افرادی اعمال میشود, اما ردی مشخص به عوامل اجتماعی احاطهکنندهی عاملین خشونت ندارد. خشونت سیستماتیک هم طبیعتا عاملین و محکومین خشونت خود را دارد, اما مسالهی اساسی این است که عاملین خشونت سیستماتیک تنها پیامآوران حضور این خشونت در زندگی اجتماعی ما هستند. در اعدام یک نوجوان, هم قاضی از عاملین خشونت است, هم رییس زندان, و هم سربازی که چهارپایه را از زیر پای نوجوان میکشد. اما باید دانست که اگر هرکدام از این عاملین حذف شود, جای خالیاش به راحتی با جایگزینی پر خواهد شد. حتی اگر نوجوان هم نجات پیدا کند, محکومی دیگر به دار آویخته خواهد. خشونت کلیت به دار آویخته شدن نوجوان است.
تصاویر مشترک ما از خشونت حکومت ایران اگر نه همگی, اکثرا خشونتهایی سیستماتیک هستند. رای دادن, در بهترین حالت, رای دادن به فردی مشخص برای تصاحب سمتی مشخص است. رای دادن بدون داشتن احزابی مشخص که می توانند آزادانه, چه سیاسی و چه اقتصادی, از مرام حزب خود و منافع دستههای مشخصی از “همه” دفاع کنند, ذاتا واکنشی درمقابل خشونت سابجکتیو است. تنها رایی برای فردی مشخص تا سمت مشخصی را در دست داشته باشد, و نه رایی که بتواند خصیصهای از کلیت نظامی را تغییر دهد. اما خشونت حکومت ایران, خشونتی سیستماتیک است.
من نمیگویم باید رای نداد. رای دادن در انتخابات پیش رو مانند خوردن قرص ادویل در راستای مقابله با سرطان خون است. شاید هیچچیز دیگری در دسترس نباشد, شاید ادویل خوردن حداقل ضرری نداشته باشد, و شاید حتی اشتباه نباشد که همین یک ادویل موجود را خورد. اما باید دانست ادویل خوردن واکنشی در مقابل سرطان نیست. رای دادن هم واکنشی در مقابل خشونت حکومت ایران نیست. میل به کنش در مقابل خشونت با رای دادن نباید و نمیتواند برطرف شود. مضحک است که با خوردن ادویل تصور کنیم حرکتی در مقابل سرطان خون انجام داده ایم. دقیقا از همین حس ناتوانی و ناامیدی برای نبود کنشی دردسترس است که میتواند ویرانی پیشرو را تحت تاثییر قرار دهد. عذاب ناامیدی و ناتوانی هست که می تواند باعث شود ما به تعاریف و راهکارهای جدید برای زیستن خود فکر کنیم.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.