عکس‌ها: مهدی فتحی

عکس‌ها: مهدی فتحی

 

دریاچه‌ی ارومیه، یا به تعبیری کهن‌تر اورمیه، بزرگ‌ترین دریاچه‌ی داخلی ایران و دومین دریاچه‌ی آب شور دنیا است. با خشک شدن دریاچه‌ی ارومیه به تدریج از رونق بندرهای این دریاچه نیز کاسته شد و بندر شرفخانه، که از مهم‌ترین و پر رفت‌وآمدترین آنان بود، تعطیل شد و کشتی‌ها و قایق‌های تفریحی و مسافربری در نزدیکی ساحل این بندر به نمک نشستند. دریاچه‌ی ارومیه که بزرگ‌ترین دریاچه‌ی آب شور جهان به شمار می‌رفت، اکنون در وضعیتی بحرانی قرار دارد و بیش از ۹۳ درصد آن خشک شده است.

مقامات دولتی ایران خشک‌سالی عمومی در چند سال گذشته را دلیل اصلی خشک شدن دریاچه‌ی ارومیه می‌دانند، اما کارشناسان محیط زیست می‌گویند سیاست‌های دولتی در پانزده سال گذشته این فاجعه‌ی زیست‌محیطی را به وجود آورده است. خشک شدن این دریاچه اعتراض‌های مدنی فراوانی را به دنبال داشته است. کارزار جلوگیری از خشک شدن دریاچه و حمایت از آب‌رسانی به دریاچه از طرف گروه‌های مختلفی راه‌اندازی شده و حتا مراسم سوگواری نمادین برای دریاچه‌ی ارومیه برگزار شده که برخوردهای قهرآمیز قضایی را نیز در پی داشته است.

خشک شدن دریاچه‌ی ارومیه چند سالی است که یکی از مهم‌ترین محورهای خبری و گزارشی در حوزه‌ی محیط زیست ایران است، و صدها مقاله و یادداشت و گزارش درباره‌اش نوشته شده و میزگردهای تخصصی و خبری بسیاری نیز در این خصوص برگزار شده است. برخی کارشناسان معتقد اند دیگر نمی‌توان کاری برای دریاچه‌ی ارومیه انجام داد و مرگ این حوزه‌ی آبی حتمی است. دریاچه‌ی ارومیه ۱۰۲ اکوسیستم خاکی و جزیره داشت که انسان و حیوان در برخی از جزایر آن زندگی می‌کردند. وجود آرتمیا، که غذایی مناسب برای تغذیه ماهی و میگو است، و همچنین لجن‌های اطراف دریاچه، که توریست‌های درمانی بسیاری را به آن منطقه می‌کشاند، از جمله وجوه تمایز این دریاچه‌ی آب شور با دریاچه‌های مشابه بود.

دکتر پرویز کردوانی، که به پدر کویرشناسی ایران معروف است، از جمله کسانی است که معتقد است دریاچه ارومیه به سرطان پیشرفته مبتلا است و به زودی خواهد مرد. او می‌گوید: «رساندن آب شیرین به دریاچه خیانت است. باید آن‌جا را خشک کنید و به پارک گیاهی – حیوانی تبدیل کنید.» به اعتقاد او، دریاچه‌ی ارومیه که زمانی ۳۰ میلیارد متر مکعب آب داشت، اکنون تنها ۱۰ درصد آب دارد که این میزان نیز باتلاق و کویر و نمکزار و چیزی شبیه به کویر مرکزی ایران است. او دلیل اصلی این اتفاق را مصرف بی‌رویه‌ی آب‌های زیرزمینی در جریان توسعه‌ی روستاها و شهرها و صنایع و همچنین شروع سدسازی و حفر چاه‌های کشاورزی می‌داند، و تأکید می‌کند: «همه تصور می‌کنند که علت خشک شدن دریاچه فقط سد است، در حالی که حفر ۵۳ هزار حلقه چاهی که کشاورزان دور تا دور دریاچه زده‌اند عامل اصلی وقوع این فاجعه است. این باعث شده شهرهای عجب‌شیر، آذرشهر بناب، ملکان، و اسکو در حاشیه‍‌ی شرقی دریاچه آب‌شان شور شده و با همین آب کشاورزی کنند.

 

_FAT047b8

 

در گزارشی از ایلنا، کردوانی بستن چاه‌ها با هدف برگرداندن آب سفره‌های زیرزمینی به دریاچه‌ی ارومیه را بی‌فایده توصیف می‌کند و می‌گوید: «این روش چاره‌ی کار نیست! زیرا قبل از حفر چاه‌ها آب زیرزمینی به دریاچه می‌رفت، ولی حفر چاه‌ها باعث شد سطح آب پایین برود و آبی برای ورود به دریاچه وجود نداشته باشد.» او همچنین راهکارهایی مثل شکستن سدها و هدایت آب رودخانه‌ی ارس به سوی دریاچه‌ی ارومیه و حتا آب‌رسانی از دریای خزر را بی‌فایده و غیراقتصادی می‌داند و می‌گوید: «این کار علاوه بر این که (آب) چاه‌ها را بیشتر شور می‌کند، آب را نیز هدر می‌دهد.» به گفته‌ی کردوانی، ما زیباترین دریاچه‌ی کشور را به نمکزار تبدیل کرده‌ایم و این دریاچه امکان ندارد احیا شود؛ پس بهتر است دریاچه را زجر ندهیم و نعش مرده را جلوی چشمان مردم نگاه نداریم و آب مصرفی کشاورزان را هم برای زنده کردن یک مرده هدر ندهیم.

اما برخی کارشناسان نیز معتقد اند این دیدگاه نادرست است، و به رسانه‌ها خرده می‌گیرند که انتشار چنین دیدگاه‌های عجیبی برای جلب مخاطب است. به گزارش خبرآنلاین، دکتر حسین آخانی، دانش‌آموخته‌ی گیاه‌شناسی و عضو هیئت علمی دانشکده‌ی علوم دانشگاه تهران می‌گوید: «پیشنهاد کرده‌اند آن‌جا را خشک کرده و به پارک گیاهی – حیوانی تبدیل کنید؛ البته توضیح نداده‌اند که احداث پارک گیاهی و حیوانی در این وسعت و عمق بالای نمک، بدون آن که آب کافی در دسترس باشد، چه‌گونه میسر است.» او تصریح می‌کند: «تکرار این حرف‌های ناصحیح از سوی رسانه و خو کردن گوش و ذهن شنونده به زودی آن‌ها را به یک باور همگانی تبدیل خواهد کرد، و نتیجه‌ی ویران‌گرشان نیز قابل پیش‌بینی است: سودجویان زیادی منتظر اند تا با استناد به همین حرف‌ها حکم به انتقال آب خزر و دیگر حوزه‌ها به ارومیه را بدهند، نسخه‌ی تکه پاره کردن دریاچه را بپیچند، و یا برای برداشت نمک دریاچه به نفع شرکتی و یا سازمانی کل دریاچه را نابود کنند.»

زمستان سال ۱۳۹۲، مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان شرقی اعلام کرد که ساختن میان‌گذر یکی از عوامل مهم در خشک شدن دریاچه‌ی ارومیه است. به گزارش خبرگزاری مهر، حمید قاسمی با طرح پیشنهاد برداشت رسوبات نمکی برای احیای اکوسیستم منطقه و همچنین اشتغال‌زایی محلی گفت: «اگر نمک‌های رسوب‌شده با افزایش پس‌روی دریاچه در منطقه گسترش یابد، رطوبت هوا را جذب می‌کند و مانع رشد گیاهان خودرو در منطقه و سپس کاهش میزان بارش خواهد شد.» اما استاندار اسبق آذربایجان غربی چنین ادعایی را بی‌اساس می‌خواند و تغییر شرایط اقلیمی، افزایش جمعیت، و در نتیجه توسعه‌ی سطح زیر کشت، و فشار بیش از حد بر منابع آبی، و همچنین قصور مدیریت منابع آبی و طبیعی منطقه را به عنوان دلایل اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه معرفی می‌کند.

دکتر جمشید حق‌گو، در یادداشتی در سایت عصر ایران، در توجیه ساخت پل روگذر بر دریاچه‌ی ارومیه به دلایل سیاسی و امنیتی می‌گوید: «شهر ارومیه، که در نوار مرزی شمال غرب کشور قرار گرفته، در طول تاریخ یکی از حساس‌ترین مناطق مرزی ایران به ویژه در صد سال گذشته بوده است. این شهر در معرض ناامنی‌های بسیار، جنگ و گریزها، شبیخون‌های اشرار، و تجاوز و اشغال بیگانگان بوده است. علت اصلی این ناامنی‌ها و آسیب‌پذیر بودن منطقه در انزوا قرار گرفتن – محصور بودن بین دریاچه و مرزهای بین‌المللی – بوده است. زمان‌هایی بوده که منطقه به طور کامل در محاصره قرار گرفته، بدون این که دسترسی به تبریز و تهران و سایر شهرها داشته باشد.»

دکتر ناصر آق، استاد دانشگاه و پژوهش‌گر پژوهشکده‌ی مطالعاتی دریاچه‌ی ارومیه، نیز با اذعان به این که «تغییرات عظیمی در بستر دریاچه‌ی ارومیه رخ داده است»، در همایشی در دی ماه ۱۳۹۳ گفته است: «اگر هم‌اکنون به یک‌باره دریاچه‌ی ارومیه را پرآب کنیم، باز تا مرداد ماه سال آینده وضعیت بحرانی خواهد بود.» به گزارش ایسنا، او با بیان این که عمق دریاچه بسیار پایین آمده و تبخیر نیز به تبع آن بالا است، گفته است: «عمق دریاچه‌ی ارومیه به علت ایجاد لایه‌هایی از نمک بسیار پایین آمده، به طوری که در سه روز بارش پاییزی، سطح آن نزدیک به ۲ و نیم برابر افزایش یافت. انتقال آب به دریاچه‌ی ارومیه دردی را درمان نخواهد کرد و اگر سالانه ۳ میلیارد متر مکعب آب وارد دریاچه شود، باز هم مشکل حل نخواهد شد.»

رشد جمعیت و استفاده‌ی بی‌رویه از منابع آبی، سدسازی، سوءمدیریت، تغییر اکوسیستم منطقه، یا احداث پل میان‌گذر به دلیل مسائل امنیتی و سیاسی، هرکدام از این دلایل یا همه با هم، آن‌چه مسلم است این است که ۹۳ درصد از دریاچه‌ی ارومیه خشک شده است. فلامینگوهای مهاجر و پلیکان‌ها زیستگاه موسمی امن‌شان را از دست داده‌اند. گوزن زرد ایرانی، که یکی از باارزش‌ترین گونه‌های جانوری جهان است، دارد زیستگاه‌اش را از دست می‌دهد. باتلاق‌های ۲۰ تا ۵۰ متری که در بستر دریاچه‌ی خشک‌شده به وجود آمده است جان انسان‌ها و حیات وحش منطقه را به خطر انداخته است. ریزگردهای نمکین درختان و گونه‌های گیاهی شهرهای دورتر از ارومیه را نیز به خطر انداخته‌اند.

بازگرداندن مسیر رودهای ارس و زاب، انتقال آب از خزر، و تبدیل دریاچه‌ی ارومیه به پارک راهکارهای مختلف و متفاوتی است که همچنان محل مناقشه‌ی کارشناسان و مسئولان است. فعالان مدنی معترض به بی‌توجهی مسئولان سرکوب و دستگیر می‌شوند. دریاچه‌ی ارومیه، که زمانی نه چندان دور پر آب و پر تردد بود، دارد جان می‌دهد و در میان این همه هیاهو صدای‌اش به گوش کسی نمی‌رسد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com