شاید بیست درصد آن مربوط به تحریم است مابقی مربوط به بحران نظام سرمایه‌داری جهانیست که شدت آن در کشورهای پیرامونی به مراتب بیشتر است، چند موضوعی در باره اقتصاد جمهوری اسلامی که شاید برخی از هم وطنان بدان آگاه نباشند را در این نوشته کوتاه مایلم بیان کنم،، هموطنان زیادی بخاطر دارند که خمینی جمله معرفی در اوایل انقلاب بیان کرد که،، اقتصاد مال خر است،، آنچه پس از آن در مورد اقتصادی ایران اتفاق افتاد سپردن اقتصاد ایران به هیات مواتلفه بازار و پس از جنگ توسط هاشمی رفسنجانی پیاده کردن احکام بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول در ایران که در تمامی دوره جمهوری اسلامی وحتی در ریاست رءیسی هم چنان ادامه دارد یعنی اقتصاد نیولیبرالیسمی،، اقتصادی که در تمامی کشورهای سرمایه داری چه کشورهای غربی و چه کشورهای پیرامونی،، وجود دارد و سیاست این اقتصاد توسط بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول دیکته میشود،، چیزی که لازم است یاد آوری شود بحرانهای دوره‌ای اقتصادی در نظام سرمایه داری نیولیبرالیسم است،، کشورهای پیرامونی حفره‌های هستند که در دوران بحران اقتصادی کشورهای سرمایه داری غربی مادر این بحران‌ها را به کشورهای پیرامونی که اقتصادشان به آنها وصل است منتقل میکنند،، تا از شدت بحران در جوامع خود بکاهند،، آنچه این بحران‌ها را در کشورهای پیرامونی نیز تشدید میکند وجود رانت خواری و اختلاس و دزدی اموال عمومی توسط هیات حاکمه‌های این کشورهاست،،،، در تقریباً همه کشورهای پیرامونی احکام بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول پیاده میشود و شده،، یعنی تلاش در خصوصی سازی آنچه در جمهوری اسلامی توسط اصل چهل و چهار قانون اساسی و با حکم حکومتی توسط خامنه‌ای به اجرا در آمد،، این کشورها پنجره‌های دفع بحران جهانی نظام نیولیبرالیسم و سرمایه داریند که به کمک بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول هدایت میشوند علاوه بر انکه یکی از اهداف آن تخریب زیرساختهای اقتصادی در این کشورها و بهره برداری از نیروی کار آزاد شده در این کشورها در راستای تراکم سرمایه در کشورهای مادر،، همانطور که اشاره شد مشکل دیگر کشورهای پیرامونی رانت خواری و اختلاسی ایست که به مراتب بیش از کشورهای امپریالیستی مادر است که این در مورد رژیم جمهوری اسلامی،، از مرزهای غیر قابل باوری نسبت به دیگر کشورهای پیرامونی گذشته است
آنچه می‌توان به آن افزود مذهب تشیع با مختصات پذیرش دروغ و ریا به اسم تقیه،، ملغمه‌ای در ایران بوجود آورده که نظیر آن را در هیچ کجای جهان نمی‌توان یافت،، چنین شرایطی کار نیروی چپ را در یافتن راه کار و پیشبرد مبارزه،، با وجود نیروهای که در این بستر مدافع نظم نیولیبرالیسم جهانی‌اند از اصطلاح طلبان گرفته تا نیروهای برانداز راست،، و تا چپ‌های خط عوض کرده،، بی نهایت دشوار و تا مرزهای نا ممکن پیش میبرد،، متأسفانه،، حاکمییت موجود با خفقان وسرکوبی که از نیروهای صادق ومترقی نموده میدان را برای نیروهای راست بر انداز فراهم نموده،، کاری که رژیم گذشته،، در مورد رسیدن به قدرت نیروهای ارتجاعی مذهبی فراهم نمود، اصلأ چشم انداز مثبتی در شرایط حاضر نمی‌بینم، این غم انگیز است و باعث افسردگی

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)