نشست «کارتنخوابی و اعتیاد زنان» عصر سه شنبه ۲۹ دی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با حضور حبیبالله مسعودیفرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور و جمعی از پژوهشگران برگزار شد.
در ابتدای این نشست فیلم «گزارشی درباره مینا» به کارگردانی کاوه مظاهری به نمایش درآمد و این کارگردان در مورد فیلم خود اظهار کرد: فیلم از نوع مشاهدهگر و در مورد زندگی یک زن کارتنخواب از اول تا سیزدهم فروردین ۹۱ است. تحقیقات میدانی این فیلم از تابستان ۸۸ تا نوروز ۸۹ به طول انجامید. مینا با سایر کارتنخوابها فرق داشت. او برای خود حریم شخصی قایل بود و براساس مرزی که در نظر گرفته بود، به قسمتی از جایی که زندگی می کرد داخل، و به سایر نقاط خارج از خانه میگفت.
مثلت اعتیاد، خشونت و تنفروشی در کمین زنان کارتنخواب
در ادامه مسعودیفرید با بیان اینکه در کارتنخوابی دو نکته مهم وجود دارد، گفت: نکته اول این است که کارتنخوابی در بسیاری از کشورها با واژه بیخانمان بهکار میرود و معنایی به عنوان کارتنخواب وجود ندارد. نکته دوم نحوه برخورد و رویکرد ما به این موضوع است که اهمیت دارد. در هر مشکل اجتماعی میتوانیم عوامل خطری در سطح فردی، خانوادگی، محلی، اجتماعی و اقتصادی برای آن بشماریم. بهخصوص در حوزه زنان بیخانمان، این موضوع مهم است که مثلث اعتیاد، خشونت و تنفروشی وجود دارد و این افراد بیشتر در معرض خطر هستند. زمانی که این افراد را با افرادی که دارای شرایط نرمال هستند، مقایسه میکنیم، احتمال در معرض خطر بودن فرد نرمال از کسی که مواد مصرف میکند، بسیار کمتر است. بر همین اساس امسال فقط ۹۰ نوزاد به شیرخوارگاهها تحویل دادند.
او ادامه داد: در آمریکا ۱۰ روز آخر ژانویه تعداد بیخانمانها چه آنها که در خیابان هستند و چه آنها که در گرمخانهها هستند، را میشمارند. در آخرین آمار، ۵۷۸ هزار بیخانمان وجود داشت که ۱۷۷ هزار نفر از آنها در بیرون بودند. میتوان این افراد را دستهبندی کرد؛ زیرا براساس زن یا مرد، فردی یا خانوداگی، بچه یا بزرگ، داشتن اختلال روانی یا نداشتن آن، مداخلات فرق میکند. یکی از کارهای پایهای ما این است که ببینیم چنین مطالعاتی داشتهایم. برآوردهای ما براساس تعداد افراد حاضر در گرمخانههاست و مطالعه شیوعشناسی انجام نشده و صرفاً تعدادی مطالعه کیفی با کمک شهرداری انجام شده است.
تأثیر علل زمینهای و علل شروعکننده در کارتنخوابی
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با تأکید بر اینکه نمیتوانیم عوامل خطر کشورهای دیگر را به خود نسبت دهیم، افزود: در مطالعهای در لندن به علل زمینهای و علل شروعکننده اشاره کردند. کسانی که در دوران کودکی خشونت خانگی دیدهاند، علل زمینهای دارند. علاوه بر آن اختلالات روانی یکی از این علل است که در ایران طبق آمار وزارت بهداشت ۶. ۲۳ درصد افراد ۱۵ تا ۶۰ سال، یک اختلال روانی نیاز به مداخله دارند که همین آمار نشان میدهد باید ورود فعالتری داشته باشیم. از علل شروعکننده نیز میتوان به گسستهشدن روابط عاطفی بین انسانها اشاره کرد؛ بهطوریکه طلاق، بیکاری و بیرونکردن فرد از خانه، از علل شروعکننده محسوب میشوند.
او به جنبههای اقتصادی در موضوع بیخانمانی اشاره کرد و گفت: آمریکا در گزارش بیخانمانی ۲۰۱۵ جنبههای اقتصادی را مطرح کرده است که میتوان در کشور انطباق داد. نبود نظامهای حمایتی، یکی از مهمترین آن مشکلهاست. اگر نظامهای حمایتی به موقع و به اندازه کافی وارد شوند، تبعات کاهش پیدا میکند. اعتیاد، اختلالات روانی، عدم تطابق فرد با محیط و نبود حمایتهای اجتماعی، از مهمترین دلایل رفتن فرد به سمت کارتنخوابی است. در برخی موارد کارتنخوابی باعث اعتیاد افراد میشود و به نوعی بیخانمانی و اعتیاد به یکدیگر بازخورد میدهند و یکدیگر را تشدید میکنند.
آخرین آمار از زنان کارتنخواب
مسعودیفرید با اشاره به آمار کارتنخوابها تصریح کرد: هیچ تمامشماریای در کشور صورت نگرفته است و تنها آمار گرمخانههای شهرداری و بهزیستی موجود است که نهایتا ۴ هزار تا ۵ هزار نفر گنجایش دارند. برآورد میشود مجموع کارتنخوابها ۱۵ هزار نفر باشند که ۵ تا ۱۰ درصد آنها زن هستند. در نتیجه به نظر میآید در تهران ۶۰۰ تا ۷۰۰ زن کارتنخواب وجود داشته باشند.
زنان در مرکز شفق وضعیت بهتری نسبت به بیرون از آن دارند
او در مورد مرکز شفق اظهار کرد: به نظر میرسد زنان در مرکز شفق وضعیت بهتری نسبت به بیرون از آن دارند، اما قطعاً این وضعیت برای درازمدت مناسب نیست. پیشنهاد میکنیم این افراد از گروههای بزرگ ۴۰۰ نفری به گروههای کوچک مانند TCها بروند تا بتوانیم فرآیند مددکاری و روانشناختی را برای آنها انجام دهیم. در حال حاضر بیشتر روی مبنای علمی شفق بحث داریم که شهرداری کمک میکند. مگر میشود هر بیمار را مانند بیمار قلبی یک هفته در بیمارستان نگه داشت و پس از آن وضعیتش را پیگیری نکرد؟؛ درصورتیکه در بیماریهای با منشأ روانی پس از خروج فرد از محیط درمان، باید بیشتر پیگیری کرد. یکی از دلایل شکست چنین طرحهایی، پیگیرنبودن است. از طرف بهزیستی دو تا سه مددکار در شفق حضور دارند.
مسعودیفرید درباره روش ساماندهی کارتنخوابها بیان کرد: روش ما مدل جذب است و با روش گازانبری موافق نیستیم؛ زیرا زمانی که یک پاتوق به هم میریزد، دیگر نمیتوان افراد را پیدا کرد. به اعتقاد من این کار باید توسط NGOها انجام شود. از طرفی سیستم نظارتی باید وارد شود و ببیند اقداماتی که تا به حال انجام شده، تأثیر لازم را داشته است یا خیر. یکی از دلایل به سرانجام نرسیدن این کار نداشتن نیروی انسانی خبره است. در اورژانس اجتماعی، دورههایی برای فارغالتحصیلان دانشگاهی برگزار کردیم تا آنها با نحوه رفتار با فرد آشنا شوند.
زنی که به ۱۲ سال کارتنخوابی پایان داد
در بخش دیگری از نشست، فردی که سابقه ۱۲ سال کارتنخوابی داشت، در مورد دوران کارتنخوابی خود گفت: خاطره هستم و ۲ سال و ۱۱ ماه و به سن دخترم پاک هستم. دخترم ۲۰ روزه بود که به صورت خودمعرف و برای ترک اعتیاد به مرکز لویزان رفتم و به عشق دخترم ترک کردم. کارتنخوابها مشکلات زیادی دارند. زمانی که در لویزان بودم، مددکاران به جای یاری بچهها، تضعیف روحیه میکردند. فرزندم را از من گرفتند و به شیرخوارگاه آمنه دادند و ازآنجاییکه مأموران وسایل من را آتش زده بودند، شناسنامه و مدرکی برای اثبات اینکه فرزند من است، نداشتم و فقط با حمایت خانوادهام توانستم فرزندم را پس بگیرم. در ۱۲ سال دوره کارتنخوابی خودکشی ندیدم، اما در لویزان دختری را دیدم که خودکشی کرد! پس از آن، تمام مسئولین لویزان را عوض کردند. زمانی که بازرس میآمد، همه چیز خوب بود و به ما اجازه صحبت نمیدادند.
هرگز تنفروشی نکردم؛ نگویید زنان کارتنخواب تنفروش هستند
او ادامه داد: اگر ساعت سه نصف شب به پاتوقهای ممد دراز و دره فرحزاد بروید، هیچ بلایی سرتان نمیآید. ممد دراز جلوی پاتوق میایستاد و میگفت من کوچیک شما هستم، اما مأموران نیروی انتظامی زمانی که میآمدند، با باتوم میزدند. هرگز تنفروشی نکردم، پس نگویید زنان کارتنخواب تنفروش هستند؛ هرچند در بین آنها تن فروش هم وجود دارد؛ همانطور که در بین زنان عادی هم تنفروش وجود دارد. شغل من پایپ زنی بود و هرگز به کاسبی التماس هم نکردم. در دره فرحزاد کارتنخواب پزشک و حتی کارمند شهرداری هم داشتیم؛ پس نباید به کارتنخوابها بگویید بیخانمان. اینها همه خانه و خانواده دارند. من دوست نداشتم مادرم خلاف من را ببیند؛ به همین دلیل از خانه بیرون آمدم. در فرحزاد مجبور بودم تیپ مردانه بزنم و گاهی حتی ۱۵ روز به ۱۵ روز از ترس مأموران کتانیهایم را درنمیآوردم.
کاش در فرحزاد هم گرمخانهای برای زنان وجود داشت/ افرادی را دیدهام که شب خوابیدند و صبح از سرما بیدار نشدند
خاطره افزد: کدامیک از شما میتوانید چهار روز گرسنه بمانید و شب از گرسنگی بیدار شوید؟ چهار شب باران بیاید و لباسهای ذخیرهتان را آتش بزنید تا سایرین گرم شوند؟! هر زمانی که توانستید این کارها را انجام دهید، کارتنخوابها را درک میکنید. گرفتن معتاد و بردن او به کمپ اثری ندارد. کاش کمپی بود که در آن باز بود تا اگر فردی خواست، برود و اگر نخواست بیاید بیرون؛ زیرا اگر به اجبار برود، پس از خروج از کمپ، دوباره مصرف را شروع میکند. اگر میخواهید کمک کنید، به کارتنخوابها غذا و لباس گرم بدهید. این افراد پس از ترک، حمایتی ندارند و خانوادهشان آنها را نمیپذیرد به همین دلیل دوباره کارتنخواب و معتاد میشوند. کاش در فرحزاد هم گرمخانهای برای زنان وجود داشت؛ زیرا افرادی را دیدهام که شب خوابیدند و صبح از سرما بیدار نشدند.
با برچسبزدن به زنان کارتنخواب آنها را برای پذیرفتن آسیبهای دیگر آماده میکنیم
در ادامه ضحی امیری؛ دانشجوی جرمشناسی با بیان اینکه اعتیاد در قانون ما جرم است، اظهار کرد: زن معتاد، مجرم محسوب میشود و زمانیکه با این دید برچسبزننده سعی کنیم او را از میثاقهای اجتماعی دور کنیم، قطعاً خودش هم برای پذیرفتن بسیاری از آسیبهای دیگر آمادهتر میشود. زمانیکه روی قالبوارههای ذهنی مردم کار میکنیم، زمانی که بازتاب رسانهای یک مداخله کیفری روی یک آسیب اجتماعی آنقدر منفی و دور از عرف است، کاملاً ذهن عوام را برای اعمال هرگونه رفتار ناشایست نسبت به این زنان آماده میکنیم. میخواهیم یک انسان آسیبدیده را جمع کنیم و به او شأن اجتماعی دهیم و به جامعه بازگردانیم، اما این کار را با کتک انجام میدهیم. زنان را یا در در سرما و یا در کمپهای اجباری از دست میدهیم. هر ساله زنان کارتنخواب دروازه غار منتظرند تا در نزدیکی سال نو به منظور پاکسازی فضای شهری، آنها را نیز جمع کنند.
مشکل اینجاست که از سیاستهای بگیر و ببند استفاده میشود
او ادامه داد: در سیاستهای تقنینی جای مانور زیادی نداریم، ولی اینجایی نیست که نقطه بگذاریم و مداخله نکنیم. زنجیرهای از انسانها میتوانند به این فکر کنند که به ابتدای زندگی این افراد برویم و ببینیم از کجا شروع میشود. ۶۰۰ زن کارتنخواب تعداد زیادی نیست که ساماندهیشان سخت باشد. مشکل اینجاست که از سیاستهای بگیر و ببند استفاده میشود. اردیبهشت ماه به دروازه غار برویم و ببینیم چه تعداد از این زنها دوباره مصرف میکنند وکارتنخواب شدهاند. نمیگویم معتاد اگر دزدی کند، مجرم نیست، بلکه میگویم پیش از آن ما چه کاری کردهایم که در حال حاضر به اینجا رسیدهاند؟!
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.