ای خاطره! خانه را چراغان کن!
وقتی که دلم زابر ها خالی ست
وقتی که هوای دلکشِ باغم
چون چهره ی شادمانه ی شالی ست-
این شبزده را ستاره باران کن !
ای خاطره! با تو همنشینم من
آنگونه که آن ستاره ، با مهتاب.
شب، در همه شب که در، فروبندم
جُز با نفَسِ تو نیست، پیوندم.
یک بار دگر بیا مرا دریاب!
آب ست غزلسرای این خاک ست.
خاک ست ترانه خوانِ افلاک ست.
تو خاکِ منی! یگانه با من باش!
ای خاطره! ای ترانه! با من باش !
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.