در دهه سی به ویژه سال‌های ۴۰- ۳۵ که در دانشکده فنی دانشگاه تهران بودم فضای سیاسی کشور و دانشگاه متفاوت بود. در سال ۳۵ فضای بسته بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ ادامه داشت، ولی دانشجویان فعال و شاداب بودند. به مناسبت ۱۶ آذر اجتماعی در پله‌های ورودی داخل سالن دانشکده فنی برگزار می‌شد و دسته گلی به یاد سه دانشجوی مظلوم دانشکده فنی روی پله‌ها قرار می‌گرفت و یک نفر با آگاهی از امکان بازداشت حتی با اعلام سکوت یاد آنان را گرامی می‌داشت و بازداشت می‌شد؛ البته بازداشت‌ها یک یا دو ماه بیشتر نبود و مشکلی برای ادامه تحصیل آن‌ها در پی نداشت.
این برنامه تا سال ۳۹ ادامه داشت. در سال ۳۹ که فضای سیاسی جدیدی در زمان کندی در کشور پدید آمد و جبهه ملی دوم و سپس در سال ۱۳۴۰ نهضت آزادی ایران تشکیل شد، برای اولین بار روز ۱۶ آذر دانشجویان ضمن راهپیمایی در داخل دانشگاه در مقابل ساختمان دانشکده حقوق جمع شدند و دو تن از دانشجویان به این مناسبت سخنرانی کردند. یکی از سخنرانان شادروان خانم پروانه اسکندری بود که در سال‌های بعد با زنده‌یاد داریوش فروهر رهبر حزب ملت ایران ازدواج کرد. سال‌های ۳۹ و ۴۰ اوج جنبش دانشجویی ایران در دهه‌های قبل از انقلاب است و با جنبش دانشجویی جهانی ارتباط نزدیک داشت. کنفرانس جهانی دانشجویان (ISC) نشریاتی درباره سابقه جنبش دانشجویان ایران منتشر کرد و روز ۱۶ آذر را به‌عنوان روز جهانی دانشجو اعلام کرد.
۱۶ آذر در سال ۱۳۴۰ با حضور گسترده ۱۲ هزار نفری دانشجویان در داخل دانشگاه برگزار شد. اما اول بهمن سال ۱۳۴۰ در فضای سیاسی ملتهب که شاه به دنبال حذف دکتر امینی نخست وزیر مورد حمایت آمریکا بود تا خود مجری برنامه‌ها باشد، اجتماع و تظاهرات دانشجویان در داخل دانشگاه با یورش گارد ویژه و کماندوهای رژیم شاه روبرو شد و فاجعه‌ای رخ داد که چکیده آن در اعلامیه تاریخی دکتر فرهاد رییس دانشگاه تهران که خود در ساختمان دبیرخانه، شاهد صحنه‌های خون‌آلود و دل‌خراش دانشگاه بودند به تصویر کشیده شده است:
«امروز یک‌شنبه اول بهمن‌ماه ساعت یازده و ربع عده نظامی بدون آنکه اتفاقی مداخله آنان را ایجاب نماید به محوطه دانشگاه وارد شده و جمعی از دانشجویان را مضروب و مجروح نموده‌اند. دانشگاه نسبت به این عمل رسمن اعتراض و تقاضای رسیدگی و تعقیب مرتکبین و مجازات آنان را از دولت نموده است و مادامی که نتیجه رسیدگی به دانشگاه اعلام نشود این‌جانب و روسای دانشکده‌ها از ادامه خدمت در دانشگاه معذور خواهیم بود».
همزمان با توسعه جنبش دانشجویی در ایران، دانشجویان ایرانی خارج از کشور نیز ابتدا در سال ۱۳۳۹ کنفدراسیون دانشجویان ایران در اروپا را تاسیس کردند (CISE) و پس از برگزاری کنگره‌های لندن و پاریس در نهایت در ژانویه ۱۹۶۳ (آذرماه ۱۳۴۱) با پیوستن فدراسیون آمریکا، کنگره کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی در شهر لوزان سویس برگزار شده در این کنگره، زنده یاد دکتر علی شریعتی، از سوی فدراسیون پاریس جریان ملی و اسلامی دانشجویی را نمایندگی می‌کرد و پرویز نیکخواه از فدراسیون انگلیس جریان چپ مارکسیست را. من نیز که مهرماه سال ۱۳۴۱ برای ادامه تحصیل با پذیرش دکترا در رشته حمل‌ونقل و ترافیک به آلمان رفته بودم با معرفی رسمی سازمان دانشجویان دانشگاه تهران به عنوان نماینده در این کنگره حضور پیدا کردم و پیام دانشجویان دانشگاه تهران را قرائت کردم. مطرح کردن شعار «اتحاد، مبارزه، پیروزی» دانشگاه تهران در این کنگره تا حدی التهاب دو جریان دانشجویی را برای تمرکز بر وجوه اشتراک و منافع ملی کاهش داد.
اما در سال ۱۳۳۵ که وارد دانشکده فنی شدم با سابقه خانواده مذهبی و آشنایی با زبان عربی، قرآن و معارف اسلامی که در جلسات آموزشی دوران دبستان و دبیرستان کسب کرده بودم و علاقه‌مندی به فعالیت اجتماعی به طور طبیعی جذب عضویت و فعالیت انجمن اسلامی دانشجویان شدم و با افکار و اندیشه‌ها و منش زنده‌یاد مهندس بازرگان در جلسات سخنرانی و البته نزدیک‌تر در کلاس درس دانشکده آشنا شدم و شب‌های جمعه در جلسات تفسیر قرآن مرحوم آیت‌اله طالقانی در مسجد هدایت با آموزه‌های قرآنی راهبردی که به زبان روز و قابل‌فهم نسل ما ارائه می‌شد آشنا شدم و به‌تدریج فعالیت‌های جمعی در انجمن و فعالیت سیاسی جبهه ملی دوم و سپس پیدا کردن هویت تشکیلاتی در نهضت آزادی ایران بر پایه باورهای دینی و تحلیل‌های سیاسی ـ اجتماعی به‌تدریج شخصیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بنده شکل گرفت، به طوری که در سال ۱۳۴۱ که برای ادامه تحصیل به آلمان رفتم به طور خودجوش زمینه‌های شکل‌گیری و تشکیل گروه فارسی زبان اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا را فراهم کردم که به‌تدریج با پیگیری و همکاری دیگران در سال ۱۳۴۴ به ثمر نشست و همین روند در همه سال‌های حضور در خارج از کشور و از سال ۱۳۴۶ در ایران تا امروز ادامه داشته است. بررسی چنین فرایندی در زندگی همه کسانی که به طور مستمر در فعالیت‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در طول چند دهه عمر خود پایدار بوده‌اند چون مهندس عزت‌اله سحابی، دکتر ابراهیم یزدی، مهندس علی‌اکبر معین‌فر، دکتر حبیب‌اله پیمان، مهندس هاشم صباغیان، مهندس لطف‌اله میثمی و… نشان می‌دهد که آنان در دوران دانشجویی در فضایی حضور داشته‌اند که ابتدا شخصیت فرهنگی ـ اجتماعی آنان شکل گرفته است و سپس وارد عرصه سیاسی شده‌اند و این رمز پایداری آن‌ها بوده است.
بر اساس این تجربه تاریخی توصیه بنده در سال‌های گذشته همواره به اعضای انجمن‌های اسلامی دانشجویان این بوده است که در برنامه‌ریزی‌های خود توسعه فرهنگی و اجتماعی دانشجویان را به لحاظ تقویت مبانی اعتقادی، آشنایی با تاریخ معاصر و تقویت روحیه کار جمعی در اولویت قرار دهند. طبیعی است حضور در عرصه سیاسی متناسب با شرایط و امکانات دانشجویی و آشنایی با تحلیل مسایل و اظهار نظر و نقد قانونمند عملکرد مسوولان می‌تواند به موقع بخشی از برنامه تقویت شخصیت اجتماعی آنان در دوران دانشجویی باشد. تجربه نشان داده است دانشجویانی که قبل از شکل‌گیری شخصیت فرهنگی ـ اجتماعی آنان وارد عرصه سیاسی به ویژه رادیکال آن، خارج از ظرفیت دوران دانشجویی، شده‌اند فعالیت آنان در این عرصه پایدار نبوده و عمومن بعد از مواجهه با شرایط سخت از فعالیت سیاسی فاصله گرفته‌اند.
طرفه آنکه، در کشورهای توسعه یافته همزمان با برنامه تحصیل دانشجویان زمینه و تسهیلات لازم را برای فعالیت‌های اجتماعی مختلف دانشجویان فراهم می‌کنند تا دانشجویان متناسب با ذوق و علاقه خود ضمن برنامه تحصیلی در برنامه اجتماعی مورد علاقه خود نیز مشارکت کنند؛ زیرا شکل‌گیری شخصیت اجتماعی دانشجو، که سرمایه اجتماعی هستند، در کنار آموزش رشته تحصیلی برای توانمندسازی و ارایه خدمات بعدی او در فرآیند توسعه پایدار بسیار مؤثر می‌باشد. به طور کلی دانشگاه باید مهد پرورش جوانان و مظهر امید و آینده کشور باشد و لذا فارغ‌التحصیلان دانشگاهی که فضای شاداب و آزاد برای فعالیت اجتماعی آنان فراهم نشده باشد نمی‌توانند مدیران لایقی برای تصدی برنامه‌های سازندگی و توسعه آینده کشورشان باشند.
نسل ما در دانشگاهی تربیت شده است؛ اگر چه فضای جامعه کم و بیش بسته بوده، اما دانشگاه از استقلال نسبی برخوردار بوده که در لحن نامه دکتر فرهاد رییس دانشگاه تهران به خوبی منعکس است.
به امید تقویت فضای آزاد و با نشاط دانشگاه‌ها و فراهم شدن تقویت فعالیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دانشجویان با بهره‌گیری از هفت دهه تجربه جنبش دانشجویی و زمینه‌سازی برای سازندگی و توسعه پایدار کشور.
منبع: دوماهنامه چشم‌انداز ایران شماره ۹۴

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com