شصت سال بعد از محاکمه ی آیشمن در سال ۱۹۶۲ آیا مشابهت هایی میان این افسر بلند پایه نازی با حمید نوری قابل مشاهده است؟ طی چه فرایندی انسان های عادی از مرزهای اخلاقی و آگاهی سرخ بشری عبور می کنند و ابتذال شر در آنها نهادینه شده و بخشی از هویت روانی و اجتماعی آنها می گردد؟

صبح امروز چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ خورشیدی (۴ می ۲۰۲۲ میلادی)، نود و دومین و آخرین جلسه ی دادگاه حمید نوری با دفاعیات تعجب آور وی : آشتی آشتی آشتی ایشالله همه با هم بریم تو کشتی خاتمه یافت. علیرغم اظهارات سی و چهار شاکی و بیست و شش شاهد (۶۰ نفر) در دادگاه حداقل انتظار از او اظهار پشیمانی و اعتراف به جنایات صورت گرفته در برابر قربانیان و خانواده های شهدا و زندانیان سیاسی وقایع دهه ی شصت بود که او نیز همچون مهره ای از این ماشین سرکوب عمل کرده است. اما این پیش بینی خوش بینانه اشتباه از آب درآمد و او سعی کرد مانند آیشمن در دادگاه اورشلیم خود را فردی مبادی آداب، میهن پرست و صلح جو نشان دهد.

هانا آرنت خالق مفهوم ابتذال شر معتقد بود: زیستن در فضای توتالیتر و ایدئولوژیک و یا ابتلا به اختلالات روانی هیچکدام آیشمن را از ارتکاب جنایات دهشتناکی که انجام داده بود تبرئه نمی کند و معتقد بود سرمنشا شر انسانی عدم استفاده از قدرت تفکر و به بیانی بهتر شکلی از فلج وجدانی است که آیشمن نمونه ی بارز این ادعا درآن زمان بود.

سقراط با زبانی دیگر معتقد است که این افراد به چنان انجماد فکری ای می رسند که جز در خواب امید به تغییر در آنها نیست. نوری جزئی از پدیده ی سیاسی نوین در تاریخ جامعه شناسی مجازات در ایران است که شامل گستره ی وسیعی از انواع جنایات با پوشش بسیار خطرناک مذهب است و این حجم از جنایت نمی توانست بدون وجود فتواهای شرعی دو ولی فقیه یعنی خمینی و خامنه ای و همراهی بخش مهمی از اصلاح طلبان حامی آنها محقق شود. آن چیزی که الیگارشی مذهبی را از سایر نظام های شناخته شده در یک قرن گذشته جدا می کند سویه های بارزیست که بخش عمده ی آن را شبکه های اجتماعی آخوندیسم و مجموعه ی انجمن های اسلامی و بسیج در تمام لایه های اجتماعی و اعمه ی جمعه از طریق وعده های دروغین و دادن امکانات زیاد در بیش از چهار دهه ی گذشته امکان پذیر ساخته است. وابستگی و محدودیت تمامی جنبه های زندگی فردی و اجتماعی مردم به یک ایدئولوژی خاص افراطی و از خودبیگانه کردن آنها از مهمترین کارویژه های این نظام است که با ابزاری کردن پدیده ی مذهب آبخشور فکری و شرعی امثال نوری را فراهم آورده است.

از بعد جامعه شناسی سیاسی شاید بتوان نتیجه گرفت که شر مطلقی که هانا آرنت به نظام های توتالیتر منسوب می کند یک سرش مدرنیسم افسارگسیخته و سر دیگرش می تواند الیگارشی مذهبی ای باشد که در پی بیگانه کردن هویت انسانی است. نوری و آیشمن انسان های معمولی استحاله شده در چنین نظام هایی هستند.

به عنوان آخرین نکته باید یادآور شد که در مقایسه ی میان آیشمن و حمید نوری این تفاوت بارز قابل مشاهده است. محاکمه ی آیشمن در شرایطی صورت گرفت که نازیسم سقوط کرده بود و آیشمن خود را یک مامور اجرای اوامر می دانست درحالی که دادگاه حمید نوری در زمانی انجام شد که رژیم همچنان پابرجاست و او با رندی تمام از آغاز محاکمه به امید رهایی از زندان درپی زد و بندهای آتی رژیم با دولت سوئد به دفاع از دست اندر کاران جوخه مرگ و کلیت نظام (خمینی، خامنه ای، رئیسی…) پرداخت.

پاریس، نادر وهابی، چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ ( ۴ مه ۲۰۲۲)

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)