«خودسانسوریِ» روشنفکران و هنرمندان در بابِ دین، حکومتِ دینی و فرهنگِ دینی در افغانستان، پس از سقوطِ حکومتِ بنیادگرای طالبان کماکان ادامه دارد.
بعد از سقوطِ طالبان، فصل جدیدی برای شهروندان افغانستان به خصوص فعالان عرصه هنر موسیقی دررسید؛ فصلی که تا قبل از آن شاید تنها رویایی برای اهالی هنر به حساب میآمد. با رسیدنِ چنین فصلی، فضایی دموکراتیک برای نقد هر چیز و هر کسی ایجاد شد، تا جایی که شهروندان اجازه نقدِ آزادانه از حکومت بدون هیچ گونه سانسور را یافتند. در این میان، هنرمندان عرصههای مختلف هم بیکار ننشستند و پس از سالها سانسور و سکوت دست به خلق آثار هنری قابل توجهی به خصوص در عرصه موسیقی زدند.
موسیقی افغانستان در دوره هخامنشیان رونق داشت؛ اما پس از ورود اعراب به این مُلکْ موسیقی تنها به شکل تکخوانی و آن هم نه چندان خوب در قریهها باقی ماند. نه تنها در آن دوره که پس از آن هم موسیقیِ این سرزمین فراز و نشیبهای زیادی را تجربه کرده؛ به خصوص در دوره طالبان که موسیقی را مطلقا حرام میدانستند. این را هم باید گفت که تنوع زبانی و سبکی در موسیقی افغانستان موج میزند. فارسیِ پشتو و ترکی از زباهای اصلی متون ترانههای افغانستان به حساب میآید؛ و سبکهای متفاوتِ موسیقی، از راگِ هندی گرفته تا غزل فارسی، را میتوان در حوزهی موسیقی افغانستان یافت.
با این وجود، سوالی که پیش میآید این است که چرا هنرمندان افغانستان بعد از سالها در سایهی سکوت نشستن – سکوتی که عمدتا زاده افراط گرایی دینی بود – اکنون کمتر رک و پوستکنده به نقد فعالیتهای ضدبشری حکومت طالبان میپردازند؟ آیا کمکاری و عدمِ صراحت در پرداختنِ هنرمندان به این مسائل نشانهای از وجود سایه هولناک طالبان بر پیکرِ هنرِ موسیقی این سرزمین است؟ و یا عدمِ وجودِ انگیزه در هنرمندان ناشی از حمایت نکردنِ کافیِ دولت از آنهاست؟
این در حالی است که حدود سه سال پیش دو نویسنده و ویراستارِ غربی به نامهای فَنلینشوتن و کوئن، با انتشارِ کتابی به زبان انگلیسی تحتِ عنوانِ «اشعارِ طالبان» (۲۰۱۲)، چنان در عرصهی بینالمللی برای «اشعار» طالبان – که خود از بیخ و بن مخالفِ شعر و موسیقی و سینما تلویزیون و آوازخوانی هستند – تبلیغ کردند که صدها جلد از این کتاب در کمتر از یک ماه در اروپا به فروش رسید. کوئن، که خود از مترجمانِ این اشعار به زبان انگلیسی بوده، در مصاحبهای با صدای آمریکا گفته بود که «لازم است شعرهای طالبان را بخوانیم تا بدانیم آنها چه میخواهند».
حال، در جایی که به نفسِ آشناییِ دنیا با تفکراتِ طالبان اعتراضی نیست، نکته اینجاست که چرا اهالی شعر و موسیقی افغانستان که خود افکار و اعمالِ طالبان را با گوشت و خون و استخوانشان لمس کردهاند، با سرودن ترانههایی صریح و واضح درباره طالبانْ پرده از خواستهای ضدانسانیِ این گروهِ بنیادگرا برنمیدارند؟ سوالی که شاید زمان پاسخش را مشخص کند این است که در آینده چقدر موسیقیِ منتقدانه در زمینه حقوقِ نقضشدهی افغانها به دستِ طالبان گوشِ جهانیان را بر روی حقایقِ طالبان باز خواهد کرد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.