تاملی در هویت زن ایرانی
نویسنده: مریم رفعت جاه
انتشارات: دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۸۷

به گزارش مهرخانه، “مقدمه”؛ “سیر تحول مفهوم هویت و ارتباط آن با مفهوم سوژه”؛ ” نظریه های هویت”؛ “فمینیسم و بازتعریف هویت اجتماعی زنان”؛ “مطالعه میدانی هویت اجتماعی زنان در شهر تهران” و “هویت اجتماعی زن نوگرای ایرانی”، عناوین ۶ بخش کتاب را تشکل می دهند.
در بخش اول کتاب، فرآیند هویت یابی و عوامل مداخله گر در این فرآیند از جمله تحولات فرهنگی و ساختاری مانند افزایش تحصیلات زنان، اشتغال و تحولات ساختاری خانواده ذکر می شود.
«در خانواده ها فرآیند معناسازی و هویت یابی، براساس یک ویژگی فرهنگی یا مجموعه به هم پیوسته ای از ویژگی های فرهنگی صورت می گیرد. از دید جامعه شناسان هویت یابی فرآیندی است که مدام در معرض بازسازی است و عوامل این بازسازی به لحاظ اجتماعی، تاریخی و فرهنگی متفاوت است.»
سپس محورهایی که زمینه ساز پیدایش مسائل هویتی زنان ایران شده است، نام برده می شود. این محور ها عبارت اند از: “تفاوت حقوق و امتیاز مرد و زن از نظر دینی”؛ “نابرابری های اجتماعی میان زنان و مردان از نظر دسترسی به امتیازهای اجتماعی و وجود فرهنگ مرد سالار” و “رواج باورهای کلیشه ای جنسیتی”. “تضاد نقش ها و تعارضات هویتی” نیز در این بخش مورد بررسی قرار گرفته است.

بخش دوم به تفاوت سوژه و هویت با بررسی مفاهیم “سوژه روشنگری”؛ “سوژه جامعه شناختی” و “سوژه پست مدرن” می پردازد. “عوامل تغییر مفهوم سوژه و هویت” و “مرکززدایی از سوژه و هویت جامعه شناختی” نیز در این بخش مورد بررسی قرار گرفته است.
«واژه هویت اجتماعی که به معنای آگاهی به خود و تعریف از خود است، با مفهوم سوژه به معنای انسان فاعل، آزاده، آگاه و متفکر ارتباط نزدیکی دارد.»

“نظریه های هویت”، در بخش سوم آمده است که براساس یک طبقه بندی در دو رویکرد مدرن و پسامدرن جای گرفته اند.
«در رویکرد مدرن تعریف هویت به وسیله عوامل از قبل موجود طبیعی، روانی و یا اجتماعی صورت می گیرد و شامل دو مقوله کلی نظریه های روان شناسان اجتماعی و جامعه شناسان است. در رویکرد پسامدرن این باور وجودد دارد که شکل گیری و تعریف هویت به دور از دخالت هرگونه عامل از قبل موجود طبیعی، روانی یا اجتماعی صورت می گیرد. این رویکرد که با نظریه گفتمانی شناخته می شود، عمدتاً متأثر از ادبیات، زبان شناسی و معنا شناسی است.»
در این بخش نظریه های روانشناسان اجتماعی مانند “نظریه هویت اجتماعی” و “نظریه دسته بندی خود” و نظریه های جامعه شناسان در دو دسته “تعامل گرایان ساختی” و “تعامل گرایان فرآیندی” ارائه می شود. “گیدنز و هویت شخصی”؛ “جنکینز و دیالکتیک هویت ها”؛ “نظریه های پسامدرن”؛ “نظریه گفتمانی” و “هویت اجتماعی و سبک زندگی” نیز در این بخش تببین شده است.
«از رهگذر مجموعه گوناگونی از اعمال و خودشناسایی ها، زنانی از خاستگاه های مختلف و با اهداف متفاوت، اما با این ویژگی مشترک که ستم مشابهی بر آنها می رفت و از زنان تعریفی ارائه می داد که از جایی بیرون از خویشتن خود آنها آمده بود، هویت جمعی نوینی ساختند و در واقع همین امر بود که گذر مبارزات زنان به نهضت فمینیسم را امکان پذیر کرد.»

بخش چهارم با شرح “گستردگی و تنوع فمینیسم در جهان”؛ “فمینیسم و چالش های هویتی، برابری یا تفاوت”، “نقد فمینیست ها به نحوه بازنمایی هویت زن در رسانه ها”؛ “فمینیسم و پدرسالاری”؛ “نظریه فمینیستی درباره ایدئولوژی و تأثیرات آن بر هویت”؛ “نقد و بررسی مکتب فمینیسم” و “زمینه های ایجاد نگرش های فمینیستی در ایران” به بازتعریف هویت اجتماعی زنان توسط فمینیسم پرداخته است.

در بخش پنجم نتایج یک مطالعه میدانی در شهر تهران گزارش شده است. در این پژوهش که در سال ۱۳۸۳ در شهر تهران انجام شده، عواملی که زنان شهر تهران را به تأمل در هویت های سنتی و مدرن به ویژه هویت های کلیشه ای جنسیتی و بازتعریف هویت اجتماعی قادر می سازد، در دو سطح فردی و اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفته است. در سطح فردی، تأثیر هویت شخصی و در سطح ساختاری، تأثیر موقعیت ساختاری بر بازتعریف هویت زنان بررسی شده است. سؤال مهم پژوهش این بوده است که نقش منابع فرهنگی در بازتعریف هویت اجتماعی زنان بیشتر بوده است یا نقش منابع مادی؟
«در نهایت نتایج کار پیمایشی نشان می دهد هرچه سطح تحصیلات زنان مورد مطالعه بالاتر، ارزش و نگرش های آنها نوگراتر، هویت نقشی مسلط آنها اجتماعی تر و سبک زندگی آنها نوگرایانه تر بوده، مخالفت آنها با هویت های کلیشه ای جنسیتی و در نتیجه بازتعریف هویت اجتماعی در میان آنان بیشتر بوده است.»

بخش آخر که به هویت اجتماعی زن نوگرای ایرانی در روند مدرنیته اختصاص دارد به بایسته های مطالعاتی این حوزه برای زنان ایرانی و باور های او پرداخته است. در این بخش آمده است: «هم تصویر مدرنیسم غربی از “زن آزاد اجتماعی” و هم تصویر سنت از “زن عفیف خانگی”، تصویری مبتنی بر هویت فرودست جنسی است. در این دو تصویر آن چه فدا می شود قدرت انتخاب و استقلال زن است. “آنچه زنان ما امروز به شدت به آن نیازمندند، تامل در خودشان، در ارزش ها و آرمان هایشان، در زندگی روزمه شان و مبارزه با نگرش هایی است که وسعت بخشی به دایره امکانات و حضور مشروع آنان را در عرصه های اجتماع و در نتیجه، فرصت های سازندگی آنها را محدود کند.»

“تاملی در هویت زن ایرانی”، بعد از درج فهرست منابع و نمایه در ۱۶۹ صفحه به پایان می رسد. نویسنده کتاب دکتر مریم رفعت جاه، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران است و موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران در سال ۱۳۸۷ کتاب را روانه بازار نشر کرده است.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com