شبکهی حقوق بشر کًردستان در دومین سالگرد اعدام زندانی سیاسی کُرد حبیب الله گلپری پور اقدام به انتشار گزارشی مفصلی در خصوص بازداشت، محاکمه و اجرای حکم اعدام این زندانی سیاسی میکند در این گزارش برای اولین بار تصویری از حبیب الله گلپریپور که در بند ۱۲ زندان مرکزی ارومیه تهیه شده است منتشر میشود. همچنین در این گزارش نامهایی با دست خط این زندانی سیاسی، جندین فایل صوتی و تصاویر احکام صادر شده از دادگاه انقلاب و دیوان عالی کشور منتشر میشود.
حبیب الله گلپری پور فرزند ناصر متولد ۱۳۶۳ در شهر سنندج، تاریخ ۵ مهرماه ۱۳۸۸ در جاده مهاباد به ارومیه همراه تعدادی کتاب توسط نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه مهاباد بازداشت و برای چندین ماه در بازداشتگاههای امنیتی و نظامی وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران در شهرهای مهاباد، ارومیه و سنندج نگهداری شده و در این مدت برای گرفتن اعترافات ساختگی تحت شکنجههای شدید فیزیکی و روحی قرار میگیرد و نهایتا در ۲۸ دی ماه همانسال به زندان مرکزی مهاباد منتقل شد در این مدت از حق تماس و ملاقات با خانواده محروم بوده است.
حبیب الله گلپریپور طی چندین نامه و فایل صوتی که در اختیار شبکهی حقوق بشر کُردستان قرار دارد به بیان شیوهی شکنجههای دوران بازداشت میپردازد. در قسمتهای از این نامهها آمده است :
« در مدت هجده روزی که در بازداشتگاه سپاه پاسداران مهاباد بودم در مراحل بازجویی تحت سختترین شکنجههای فیزیکی و روحی بودم که به خاطر شدت شکنجهها دست راست من دچار ترک خوردگی و شروع به خونریزی کرد تا آنکه زیر همان شرایط بسیار شدید شکنجه پا و دست راستم شکسته شد و با توجه به اینکه چندین بار با شلاق مورد ضرب و شتم قرار گرفتم تمامی اعضای بدنم سیاه و کبود شده بود و تمامی پوستم تاول زده بود. در کنار این همه کتک کاریهای یدی و شلاقی با استفاده از شوکر برقی جریان الکتریسیته به دفعات بر بدن بنده وارد میشد و قباحت موضوع تا آن حد پیش رفته بود که به اندامهای تناسلی بنده نیز جریان برق میدادند تا نهایت مطلب به جایی رسید که دستهایم دچار سوختگی شده و هنوز هم آثار آن سوختگیها و علایم بر پوست بدنم قابل مشاهده است.
نحوهی دیگر اذیت کردن آنها آویزان کردن من از نواحی دست و پا بود بطوری که از ناحیه دست به مدت چندین ساعت آویزان میشدم و گاهاً یاد آقایان میرفت که بنده دو روز است همین طور معلق در هوا ماندهام! و چون قانع نمیشدند چندین بار هم با پاهایم مرا وارونه آویزان میکردند. تمامی این شکنجهها به مدت ۱۸ روز در سپاه پاسداران صورت گرفت تا به خوبی بنده به سوالاتی که بازجویان میکردند درست و صحیح پاسخ دهم در حالی که من در هنگام دستگیری در روزهای اول به عضویت خویش در گروه پژاک و فعالیت تبلیغی و فرهنگی خویش اذعان کرده بودم ولی انگار این مطالب درست بازجوها را قانع نمیکرد و مصایب ذکر شده را برایم در طول این مدت اجراء کردند تا به شکیات و شبهات و افترائات ایشان معترف شدم. »
تصویر دست نوشتههای زندانی
در تاریخ ۲۴ اسفندماه سال ۸۸ در شعبه یک دادگاه انقلاب شهر مهاباد به ریاست قاضی خدادای در یک جلسه چند دقیقهایی به اتهام عضویت در حزب حیات آزاد کردستان ( پژاک ) به اعدام محکوم شد. بعد از اعتراض او، پرونده جهت تجدید نظر خواهی به شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور فرستاده شد و این دادگاه نیز حکم اعدام صادر از سوی دادگاه انقلاب مهاباد را عینا تائید کرد. بر طبق جزئیاتی که در حکم صادر شده از سوی شعبهی سی و یک دیوانی عالی کشور به آن اشاره شده است این زندانی سیاسی اعدام شده در حین بازداشت فاقد اسلحه بوده و هر گونه شرکت در عملیات مسلحانه را رد کرده و تنها ادعاها برای محاربه بودن ایشان سازماندهی مادران آشتی شهر مهاباد و پخش کتاب و جزوه در این شهر عنوان شده است.
تصویر احکام صادره :
او در تاریخ ۲۵ اسفندماه سال ۹۰ در یک اقدام ناگهانی از سوی نیروهای امنیتی به زندان مرکزی سمنان منتقل شد و بعد از نگهداری حدود ۱۴ ماه در بند زندانیان جرائم خطرناک زندان سمنان مجددا در تاریخ ۲۳ اردیبشت ماه سال ۹۲ به زندان مرکزی ارومیه منتقل شد. در طول این چند سال علی الرغم تایید شدن حکم اعدام و پایان مراحل بازجویی اما چندین بار از سوی نیروهای ادارهی اطلاعات ارومبه به بازداشتگاه امنیتی این شهر منتقل شده و به دلیل شرکت در اعتصابات زندان موزد تهدید و شکنجه قرار گرفت.
در ۲۴ بهمن ماه و ۲۵ اسفندماه سال ۹۰ از زندان به بازداشتگاه امنیتی ادارهی اطلاعات منتقل شده و هر دو بار نیروهای امنیتی به وی اعلام کرده که دستور اجرای حکم اعدام او آمده است و از وی خواستهاند وصیتنامه خویش را بنویسد تا تحویل خانوادهاش داده شود، بعد از نوشتن وصیتنامه و مطالعه آن از سوی ماموران امنیتی آنها اعلام کرده که با داشتن چنین عقایدی و نبود حس پشیمانی هیچ راهی برای توقف اجرای حکم اعدام وی وجود ندارد.
تنها تصویر حبیب الله گلپریپور از زندان مرکزی ارومیه که دو ماه قبل از اعدام به زبان کُردی برای افکار عمومی صحبتهای انجام میدهد.
روایت دقیق اجرای حکم اعدام که از طریق گفتگو با شاهدان عینی گرداوری شده است به شرح ذیل است:
صبح روز جمعه ۳ آبانماه سال ۹۲ ساعت ۹ صبح ماموران زندان به بهانهی داشتن نامه حبیب الله گلپری پور را به دفتر نگهبانی احضار کرده و بعدا او را به سلولهای انفرادی منتقل میکنند. بعد از نگران شدن همبندیهای این زندانی سیاسی مسئولین زندان اعلام کرده که او را به زندانی دیگر تبعید کردهاند.
ساعت ۳ بعداز ظهر ماموران زندان به یکی از اتاقهای زندانیان سیاسی بند ۱۲ مراجعه کرده و اقدام به تفتیش وسایل زندانیان میکنند. بعدا ماموران اعلام کرده که حبیب الله گلپریپور جهت اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی منتتقل شده و حکم وی روز بعد اجرا خواهد شد. غروب همانروز گلپریپور از طریق یکی از زندانیان قرنطینه به علی احمد سلیمان دیگر زندانی سیاسی پیام میدهد که قرار است حکم وی اجرا شود و از وی خواسته است کاردستی که مدتی پیش حاضر کرده است به دست خانوادهاش برساند.
ماموران زندان بعد از اطلاع از این پیام از ترس اینکه احتمالا این پیام رمزی باشد علی احمد سلیمان را نیز به سلولهای انفرادی انتقال میدهند. برای چند دقیقه علی احمد سلیمان در سلول بغل سلول حبیب الله گلپریپور با وی صحبت میکند و حبیب به وی اعلام کرده که دوستان نباید نگران وی باشند و او شرافتمدانه به پای چوبه دار میرود. بعد از نیم ساعت دوباره علی احمد سلیمان به داخل بند بازگرداننده میشود اما دو نفر از زندانیان جرایم مواد مخدری که جهت اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی منتقل شده بودند، هنوز در قرطینه وجود داشتهاند.
حجت حجتیفرد و یدالله فهیمی دو زندانی جرایم مواد مخدری که چند ماه بعد از این روز اعدام شدهاند به زندانیان سیاسی گفتهاند که حبیب الله گلپریپور تا ساعت ۵:۳۰ بامداد روز شنبه ۴ آبانماه در سلول خویش اقدام به خواندن سرودههای کُردی انقلابی کرده است و زمانی که وی را نیز برای اجرای حکم از سلول بردهاند همچنان سرودهای را زمزمه کرده است و در شرایط کاملا امنیتی حکم اعدام با جضور مقامات امنیتی و قضایی شهر ارومیه اجرا شده است و با گذشت دو سال هنوز جسد این زندانی سیاسی اعدام شده به خانوادهاش تحویل داده نشده است.
لازم به ذکر است در همین روز رضا اسماعیلی مامدی دیگر زندانی سیاسی کُرد نیز در زندان سلماس اعدام شد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.