در این بخش؛ از وقایع اتفاقیه بین ۴۰۰ تا ۳۰۰ پیش از میلاد، مرگ سقراط و فراز و فرود اسکندر مقدونی را برجسته کرده و از برخی رویدادها مانند شورش و اعتراض مردم تبای (تبس یونان) Thebes علیه اسپارتی‌ها و بکارگیری کمان‌های‌ پولادی و استفاده از فیل در جنگهای آن دوران گذر کرده‌ام. به تمدن چاوین، و جنگهای آتن و اسپارت هم در قسمت‌های گذشته اشاره داشته‌ام.

سقراط اگرچه بد ریخت می‌نمود اما در صفا و زیبایی درونش حتی دشمنان او تردید نداشتند و شجاعت و ایستادگیش را در برابر شدائد روزگار می‌ستودند. شعار او خودت را بشناس بود.
او جوانان و متفکران را دور خود جمع می‌کرد و از آنان می‌خواست تا سخنان و کلمات خود را تحت تعریف دربیاورند. همشهریان آتنی‌اش را تشویق می‌کرد تا خدایانشان، ارزش‌هایشان و خودشان را مورد پرسش و ارزیابی قرار دهند. تا می‌دید که مردم به سهولت راجع به عدالت گفتگو می‌کنند، به آرامی می‌پرسید که آن چیست؟ این شرافت، فضیلت، اخلاق و وطن‌دوستی که از آن سخن می‌گویید؛ چیست؟ تعریف کنید. آنرا بشناسید.
سقراط مدعی حکمت نبود، تنها می‌گفت که با شور و شوق به دنبال آن می‌رود. مبدا فلسفهٔ او همانا اعتراف به جهل خویشتن بود، آنچنان که می‌گفت: «دانم که ندانم».
در سال ۳۹۹ پیش از میلاد، سقراط در حضور یک هیأت به اصطلاح منصفه به اعدام محکوم شد. جرمش چه بود؟ گفتند به خدایان بی‌اعتقاد است و جوانان را از راه به درمی‌کند. سقراط منکر آن است که جوانان را فاسد کرده باشد. وی شرح می‌دهد که نه تنها عموم مردم بلکه معبد دلفی او را داناترین افراد بشر دانسته، در حالی که تنها علمی که او دارد؛ علم به جهل خویشتن و ناچیزی علم بشر در برابر علم خداوندی‌ست. سقراط می‌گوید که او منکر خدایان آتن است چون به خدایی یگانه باور دارد.
پس از پایان این خطابه، قضات حکم به سرکشیدن جام زهر صادر می‌کنند. سقراط پس از صدور حکم مرگ رو به قضات گفت:
«اگر می‌اندیشید که با کشتن من می‌توانید کسی را از نکوهش زندگی زیان‌آورتان بازدارید، سخت در اشتباهید. آسان‌ترین و شریف‌ترین راه، از پای درآوردن دیگران نیست؛ بلکه بهتر ساختن خویشتن است.»
بعد رو به شاگردانش کرد و گفت: «وقت رفتن فرارسیده‌است و ما هر یک به راه خود می‌رویمووو
مقاله مربوط به این بحث را در سایت خودم ملاحظه فرمایید.


در همین زمینه
تاریخ جهان دادگاه جهان استhttp://www.hamneshinbahar.net/index.php?page=history
بخش‌های دیگر «تاریخ جهان از ماموت تا فیسبوک»http://www.hamneshinbahar.net/index.php?page=otherm

سایت همنشین بهار http://www.hamneshinbahar.net

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com