صادق، احساساتی و غیرپیچیده. اینها توصیفاتی است که «رابین پتیت»، استادیار سیاست تطبیقی در دانشکده سیاست و روابط بینالملل دانشگاه «کینگزتون» لندن، در بیان ویژگیهای «جرمی کوربین»، سیاستمدار ۶۶ ساله و چپگرای حزب کارگر بریتانیا، مطرح میکند. کوربین که سالها نماینده پارلمان بریتانیا و از فعالان گروه کارزار سوسیالیست بوده و در کارزارهای حمایت از مردم فلسطین، حقوق و خلع تسلیحات و ائتلاف ضدجنگ شرکت دارد، پس از سالها باقیماندن در حاشیه عرصه سیاست بریتانیا، اکنون به یکی از نامزدهای جدی کسب مقام رهبری حزب کارگر تبدیل شده است. «پتیت» معتقد است گرچه کوربین در میان اعضای جوانتر حزب کارگر و جناح چپ آن حزب بههمراه اتحادیههای کارگری هوادارانی دارد، بااینحال، اکثر نمایندگان حزب کارگر در پارلمان بریتانیا به سمت جناح راست آن حزب گرایش دارند و تصور امکان همکاری آنان با کوربین دور از ذهن است. این کارشناس سیاست تطبیقی که تمرکز پژوهشهایش را روی احزاب سیاسی بریتانیا بهویژه حزب کارگر قرار داده و دراینباره مقالات پژوهشی متعددی را منتشر کرده است، باور دارد شرایط سیاسی کنونی بریتانیا هرگز به کوربین اجازه رسیدن به مقام نخستوزیری را نخواهد داد و در خوشبینانهترین وضعیت او فقط خواهد توانست رهبری حزب کارگر را آنهم برای مدتزمانی کوتاه برعهده گیرد. این کارشناس مسائل سیاسی بریتانیا در گفتوگو با «شرق»، مسائل مرتبط با نامزدی جرمی کوربین و تغییر و تحولات درونی حزب کارگر را مورد ارزیابی قرار داد.
تحولات اخیر حزب کارگر چه تفاوتی با گذشته دارد؟ آیا باید منتظر چرخش به چپ بیشتر در درون آن حزب در ماههای آینده باشیم؟
بهنظر میرسد اشتیاقی قوی در درون حزب کارگر برای جهتگیری چپگرایانه بیشتر وجود دارد. «اد میلیبند» در انتخابات سال ٢٠١٠ میلادی راهش را از برادرش جدا کرد و او را شکست داد و حزب را به جهتگیری چپگرایانهتر سوق داد. رهبری آن حزب در دوران رهبری «تونی بلر» و گوردون براون «مواضع راستگرایانهتری را اتخاذ کرده بود که بهنظر میرسید حس ناکامی در درون حزب کارگر دراینباره وجود دارد که رهبری آن حزب، واکنشی ضعیف نسبت به کاهش هزینهها و کمکهای دولتی از خود نشان داده است. درنتیجه، بدون توجه به اینکه چه فردی پیروز انتخابات درونحزبی خواهد بود، به نظر میرسد در درون حزب کارگر مطالبه قابل توجه و تلاش برای اتخاذ جهتگیری چپگرایانهتر از سوی آن حزب خواهد بود یا دستکم حزب کارگر، فلسفه کاهش هزینههای دولتی که ایده محبوب دولت محافظهکار کنونی است را به چالش خواهد کشید.
علت اصلی افزایش فعالیتها و محبوبیت جرمی کوربین میان هواداران حزب کارگر را در چه میدانید؟
این واکنشی اعتراضی نسبت به موقعیت مرکزگرا و میانهروانه پیشین حزب است است و اعضای حزب از سالها کاهش هزینههای دولت (کاهشهایی که اغلب بر زندگی مردمی که عضو حزب کارگر هستند، تأثیر منفی میگذارد)، خسته شدهاند. کوربین نامزدی صادق، احساساتی و ساده و غیرپیچیده بهنظر میرسد و مخالف نامزدهای میانهروتر و مبهمتر جریان اصلی سیاسی است. کوربین پیامش را روشن و ساده بیان میکند نه آنکه بخواهد از هر طریق بیشترین میزان رأیدهندگان را بهسوی خود جلب کند. سایر نامزدها در جستوجوی جلب آرای خط میانه از جامعه سیاسی بریتانیا هستند و به همین دلیل، زیاد مسائل ایدئولوژیک را بیان نمیکنند.
اما کوربین آنچه بدان اعتقاد دارد را انجام میدهد چراکه عمیقا باور دارد راه درست را انتخاب کرده است. اما سایر نامزدها درصدد انجام کارها با هدف پیروزی در انتخابات هستند. شاید از دید سایر نامزدها، این قضاوت ناعادلانه بهنظر برسد بااینحال، احساسی است که آنها از طریق فعالیتها و تصمیمات خود به اعضای حزب کارگر منتقل کردهاند.
اصلیترین حامیان جرمی کوربین را چه طیفی تشکیل میدهند و تا چه اندازه فکر میکنید او از شانس لازم برای کسب مقام نخستوزیری برخوردار خواهد بود؟
بسیاری از جوانان و بهطور آشکارا جناح چپ حزب کارگر طرفدار کوربین هستند. بسیاری از اعضای اتحادیههای کارگری از او حمایت میکنند. بر مبنای تمام آنچه من درباره نظام انتخاباتی و پایگاه رأیدهندگان بریتانیایی میدانم، جرمی کوربین هیچ شانسی برای دستیابی به مقام نخستوزیری ندارد. درصورتیکه او در انتخابات سراسری بعدی پیروز شود، فکر میکنم میتواند بزرگترین تغییر را برای سیاست بریتانیای معاصر به ارمغان آورد.
اگر فرض کنیم او نخستوزیر بعدی بریتانیا است، جهتگیری بریتانیا به چه سمتوسویی خواهد بود؟ وضعیت بریتانیا در اتحادیه اروپا چگونه خواهد بود؟
باز هم میگویم او نخستوزیر نخواهد شد. برای پاسخدادن به این پرسش حتی فرض قراردادن نخستوزیری او نیز بهگمانم یک افسانه است. شواهد عینی دقیقا در تضاد با آن چیزی است که بخواهیم فرض کنیم کوربین نخستوزیر بعدی خواهد بود، درنتیجه برای من تصور این امر محال است. بااینحال، احتمال آن وجود دارد که رویدادهایی انقلابی و تغییراتی اساسی در سیاست بریتانیا روی دهند که جدای از عینیات موجود در عالم سیاست بریتانیا هستند با وجود این، دادهها و آگاهی امروزمان این را به ما میگوید تصور چنین امری بیمعنی است.
تفاوت اصلی میان کوربین و میلیبند چیست؟ رویکرد حزب کارگر در صورت رهبری کوربین چگونه خواهد بود؟
کوربین از جناح چپ رادیکال حزب کارگر است که پرحرارتترین و احساسیترین سوسیالیستها را تشکیل میدهند. میلیبند به جناح چپ میانه در طیفبندی سیاسی حزب کارگر تعلق داشت. مردم میلیبند را «اد سرخ» نامیده بودند در حالی که بهنظرم، لقبی کاملا بیمعنی بود و با واقعیت سازگاری نداشت. این کوربین است که واقعا سزاوار چنین لقبی است او واقعا «سرخ» است در حالی که میلیبند اینگونه نبود.
ناممکن است بخواهم بگویم در صورت پیروزی کوربین، چه روی خواهد داد، چراکه جناح چپی که او از آن برآمده، در بیش از سه دهه گذشته حتی به مرز کسب قدرت نیز نزدیک نشده است. در گذشته برخی از چهرههای جناح چپ ازجمله «میشل فوت» پیروزیهایی را کسب کردند اما پس از آن، حزب با دودستگی مواجه شد و او بهسختی در انتخابات بعدی شکست خورد. هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهد اتفاق مشابهی در حال حاضر روی خواهد داد. آنچه واضح است، این است که اکثریت نمایندگان حزب کارگر در پارلمان و تمام رهبران پارلمانی کنونی آن حزب، بیشتر به جناح راست گرایش دارند. بسیار دشوار بتوان تصور کرد چگونه اکثریت نمایندگان پارلمانی آن حزب خواهند توانست با کوربین کار کنند. احتمالا منصفانهتر آن است که بگوییم بسیاری از نمایندگان پارلمانی از برگزاری انتخابات رهبری زودهنگام دیگر پس از پیروزی کوربین حمایت خواهند کرد.
در مقام قیاس میان سه سیاستمدار از حزب کارگر (تونی بلر، اد میلیبند و جرمی کوربین) تفاوتها و شباهتهای اصلی میان آنان چه بوده است؟ به نظر شما، کدامیک از آنها از قابلیتهای بهتر و بیشتری برخوردار بودند؟
تونی بلر بهطور آشکار به راستترین جناح حزب کارگر، کوربین به چپترین جناح حزب و میلیبند به جناح میانه گرایش داشته است. بااینحال، میلیبند در مقایسه با کوربین، بیشتر به بلر نزدیک بود. بلر و میلیبند دیگر از شانس رهبری برخوردار نیستند و درنتیجه فاقد ظرفیت لازم هستند. بلر بهطور آشکاری موفقتر از میلیبند بود و کوربین به احتمال زیاد نخواهد توانست پیروزیای مانند بلر را کسب کند.
آیا بهنظرتان عنوان «سیپراس بریتانیا» شایسته کوربین است؟
بله، گرچه فکر میکنم کوربین چپتر از سیپراس است.
آیا فکر میکنید کوربین خواهد توانست سیاست افزایش مالیات برای ثروتمندان و سیاستهای ریاضت اقتصادی را اجرا کند؟
فکر نمیکنم او چنین فرصتی را داشته باشد به همان دلیل سادهای که پیشتر گفتم، چراکه هیچگونه شانسی برای نخستوزیری او متصور نیستم.
نظر بخش سرمایه مالی و صنعتی درباره کوربین چیست؟
فکر میکنم سرمایهگذاران مالی و صنعتی به کوربین به دیده عتیقهای مربوط به دوران گذشته نگاه میکنند بهویژه آنکه ادبیات مورد استفاده او سوسیالیستی است و از نظر آنان از مد افتاده است و بهنوعی جوک قلمداد میشود.
جرمی کوربین یکی از اصلیترین سیاستمداران بریتانیایی حامی فلسطین است و همواره از برنامه هستهای ایران حمایت کرده است. این موضوع چه تأثیری بر چشمانداز سیاست خارجی حزب کارگر یا در سطح کلانتر، بر سیاست خارجی بریتانیا خواهد گذاشت؟
بله، کوربین از فلسطینیها حمایت میکند بااینحال، به گمانم اشتباه است اگر فرض کنیم او حامی برنامه هستهای ایران است. کوربین یکی از مخالفان سلاحهای هستهای و صنعت هستهای در کلیت آن است. او یکی از شکاکترین سیاستمداران بریتانیا درباره مداخله غرب در کشورهای خاورمیانه بوده و همواره نسبت به این موضوع انتقادات خود را از عملکرد دولتهای غربی بیان کرده است، اما این بدانمعنا نیست که او از اهداف هستهای ایران حمایت میکند. کوربین صرفا مخالف مداخله غرب در سیاست داخلی کشورهای خاورمیانه است.
آقای کوربین یکی از منتقدان همیشگی رژیم اسرائیل و عربستان سعودی و رویکرد آنها نسبت به مسائل خاورمیانه است. آیا این موضوع میتواند باعث تغییر نگرشی در رویکرد حزب کارگر نسبت به سیاست خارجی بهویژه مسائل خاورمیانه شود؟
من فکر میکنم رهبری کوربین بسیار کوتاهمدت خواهد بود و غیرمحتمل است که بتواند تا جایی پیش رود که چنین تغییراتی را در سیاستگذاری حزب کارگر اعمال کند.
آیا فکر میکنید او میتواند بر سیاست خارجی بریتانیا تأثیرگذار باشد؟
فقط در صورتی که نخستوزیر شود که آن هم بسیار نامحتمل است.
جرمی کوربین دارای رویکردی جمهوریخواهانه است. آیا فکر میکنید او میتواند چالشی علیه نظام سیاسی پادشاهی پارلمانی بریتانیا باشد؟
خیر، در بهترین حالت، او در بازه زمانی محدودی رهبر حزب خواهد بود در حالی که حتی فرصت مبارزه در یک انتخابات عمومی را نیز نخواهد داشت. بسیار نامحتمل است که او بتواند در آینده نزدیک نظام سلطنتی را به چالش بکشد.
آیا فکر میکنید میتوان انتظار همگرایی بیشتر میان حزب کارگر بریتانیا با احزاب چپ رادیکالی مانند «پودموس» در اسپانیا و سیریزا در یونان را داشت؟ آیا شاهد تغییر جهت حزب کارگر از رویکرد سوسیالدموکراتیک بهسوی رویکردی رادیکالتر خواهیم بود؟
گمان میکنم محبوبیت کوربین نشان میدهد تمایلی جدی به واکنش تهاجمیتر حزب کارگر به سیاستهای کاهش هزینه دولت وجود دارد. به همین دلیل بسیاری در درون آن حزب به احتمال زیاد به سوی جهتگیری چپگرایانهتر سوق پیدا خواهند کرد. مشکل آن است شواهد بسیار اندکی وجود دارند که نشان دهند رویکرد جناح چپ در میان عموم رأیدهندگان نیز از محبوبیت زیادی برخوردار باشد. درنتیجه، بسیاری در درون حزب کارگر تمایل به چرخش به سوی چپ را دارند بااینحال، شواهد زیادی وجود ندارند که نشان دهند این میزان چرخش برای جلب آرا به میزان لازم برای دردستگیری زمام دولت توسط آنان کافی باشد.
کوربین دیدگاه بازتری در قبال مهاجران و مسائل آنها در مقایسه با سایر رهبران حزب کارگر دارد. میزان تأثیرگذاری او بر سیاستهای حزبی دراینباره تا چه میزان خواهد بود؟
بسیار دشوار است بخواهیم تأثیرگذاری کوربین بر سیاستهای حزبی را در این حوزه متصور شویم، چراکه او فاصله زیادی از جریان اصلی حزب کارگر و نمایندگان آن در پارلمان دارد و بهسختی میتوان تصور کرد قادر باشد رهبری آنان را برعهده گیرد. تنها گزینههایی که پیشروی کوربین قرار دارند، آن است که یا به سوی جناح میانه عرصه سیاسی بریتانیا متمایل شود یا آنکه این خطر را متحمل شود که بسیاری از نمایندگان حزب کارگر، آن حزب را ترک یا او را وادار به کنارهگیری از حزب کنند.
آیا کوربین میتواند تأثیری بر سیاست کنونی مبارزه علیه تروریسم مدنظر «دیوید کامرون»، نخستوزیر بریتانیا، داشته باشد؟
تأثیری بسیار اندک. محافظهکاران اکنون دولت را در اختیار دارند. آنان در اکثریت هستند و نیازی به مذاکرات با حزب کارگر ندارند. زمانی که شانس نخستوزیری کوربین اندک است، پس تأثیرگذاری او بر سیاستها در عرصههای مختلف نیز در حداقل سطح ممکن قرار دارد.
تأثیر فعالیتهای کوربین بر احزاب و گروههای راست افراطی بریتانیا ازجمله حزب ملیگرای «استقلال» چه خواهد بود؟ آیا فکر میکنید باید شاهد قطبیشدن بیشتر جامعه و سیاست بریتانیا باشیم؟
محبوبیت کوربین نشان از نارضایتی عمومی اعضا و طرفداران حزب کارگر از ادامه سیاستهای کاهش هزینههای دولت کنونی بریتانیا داشت. دراینمیان، بهدلیل افزایش نسبی نرخ بیکاری و تداوم آن، تعداد قابلتوجهی از شهروندان بهدنبال یافتن راهحل، به جریانات راست افراطی و چپ رادیکال روی آوردند.
درنتیجه، بله، احتمالا گرایش به سمت افراطیترین جناحها ادامه خواهد یافت. بااینحال، موضوع اصلی آن است نظام انتخاباتی بریتانیا بهگونهای طراحی شده که جریانات افراطی را به حاشیه میراند. برای مثال، در انتخابات، حزب راستگرای افراطی «استقلال» فقط توانست یک کرسی پارلمانی را کسب کند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.