ماکسیمیلیان پاپ / اشپیگل آنلاین
ترجمه آرش سرکوهی
تعداد حملات به کمپهای پناهندگی به شدت افزایش یافته است. سیاستمداران و روزنامهنگاران، مسئول بخشی از این رشد پر شتابِ خشونتاند، چرا که در بسیاری موارد به پیشداوریها درباره پناهجویان دامن زدهاند.
فرض کنیم گروهی اسلامگرای ستیزهجو در اینترنت با جملات تحریککننده و با نفرتپراکنی به آلمانیها حمله کنند. فرض کنیم این اسلامیستها تهدید کنند که شهروندان آلمانی را “چون کرم له کنند”. فرض کنیم همین اسلامیستها به خانه آلمانیها حمله کرده، آنها را آتش زده یا شهروندان آلمانی را تعقیب و اذیت کنند. هر روز. به مدت چند ماه. تصور کنید جامعه آلمان چه واکنشی به این وضعیت نشان میداد؟ آیا خانم مرکل به سیاست روزمره ادامه میداد، انگار که آب از آب تکان نخورده؟ آیا برخی از هم حزبان او از “درکِ نگرانیهای” این اسلامیستها سخن میگفتند؟ آیا همه را به “دیالوگ” فرا میخواندند؟
بنا به گزارش وزارت کشور آلمان در شش ماه نخست سال جاری، ۱۷۳ بار با پس زمینههای راست و راست افراطی به کمپها و ساختمانهای پناهندگان حمله شده است. این رقم سه برابر تعداد حملات مشابه در شش ماه نخست سال پیش است. عددی غیر قابل تصور، عددی شرم آور، که میتوانست و میباید به “اعتراض شریفان” بیانجامد (در سال ۲۰۰۰ و پس از حمله به کنیسه یهودیان در شهر دوسلدورف در آلمان، گرهارد شرودر، صدر اعظم وقت آلمان اعلام که این کشور به اعتراض شریفان نیاز دارد تا با مشکل یهودیستیزی مقابله کند. این خواست ِ شرودر به چند تظاهرات و اکسیونهای مختلف در سطح آلمان انجامید). اما آلمانیها، که با علاقهای وافر به ظلم در دنیا، به اسلامیستها در خاورمیانه و فراریان مالیاتی در یونان اعتراض میکنند، به این موج شدید خشونت در کشور خودشان واکنشی جز شانه بالا انداختن نشان نمیدهند.
الزام نقد از خود
تک و توکی از سیاستمداران این حملات را محکوم کرده و آنها را “کریه” (یواخیم گاوک، رئیس جمهور آلمان) و “حملهای به جامعه” (هایکو ماس، وزیر دادگستری) خواندهاند. اما این سخنان تا کنون به بحث و گفتمانی جدی درباره اتفاقاتی که در این جامعه رخ میدهند نیانجامیده است. کمترین کسی نام درست و واقعی این حملات به محلهای سکونت پناهندگان را به زبان آورده: تروریسم.
میتوان به راحتی به ارازل و اوباشی خندید که در فرایتال (Freital)، ساکسن و شهرها و استانهای دیگر آلمان با زبان آلمانی غلط نسبت به پناهجویان نفرتپراکنی میکنند. اما این پرسش مطرح نمیشود که این ارازل و اوباش با اقشار گسترده جامعه چه ارتباطی دارند و کسی از خود نمیپرسد که نسبت رفتارِ این افراد با گفتمان غالب جامعه چیست.
سیاستمداران و روزنامهنگاران آلمان باید با توجه به وضعیت کنونی این کشور به این پرسشها پاسخ داده و نگاهی انتقادی به رفتار خود بیاندازند.
روزنامه اشپیگل در دهه نود قرن گذشته میلادی با تیترها و طرح جلدهایی از قبیل “خارجی بیش از حد؟” به همان پوپولیسمی دامن زد که امروز به حق از آن انتقاد میکند و حتی سالها بعد درباره “اسلامی شدن” جامعه آلمان هشدار داد. یک هفته پیش، در زمانی که کمپهای پناهندگی میسوختند و پناهندگان زندگی خود را در آلمان در خطر میدیدند، مجله فوکوس در تیتر روی جلد خود از “پناهندگان قلابی” سخن گفت.
دامن زدن به پیشداوریها به جای مقابله با آنها
سیاستمداران آلمان از مردمان این کشور میخواهند تا با پناهجویان همبستگی کنند. اما همین سیاستمداران در بسیاری موارد در ساخت تصورهای راسیستیای شریکاند که هر پناهجو را به چشم دشمن، “انگل اجتماعی” و “جنایتکار” می بیند.
هورست زههوفر، نخستوزیر ایالت بایرن میتواند ۷۰ سال پس از پایان جنگ جهانی دوم و اردوگاههای کار اجباری نازیها با خیال راحت و در ملا عام درباره کمپهایی خاص برای گروههای خاص قومی در خاک آلمان سخن گوید (مقصود ایده زههوفر در برقراری کمپهای مخصوص اقوام سینتی و روما است) بدون این که بلا درنگ مجبور به استعفا شود.
دولت آلمان در ماه ژوئن قوانین پناهندگی را عوض و سختتر کرد. از این پس هر پناهندهای که با کمک قاچاقچی به آلمان رسیده، کنترلهای مرزی را دور زده، پاسپورت خود را گم کرده یا به ادارات آلمان اطلاعات اشتباه داده، میتواند دستگیر و زندانی شود. در ایستگاههای راهآهن و قطارهای آلمان همین اکنون در واقع فقط انسانهایی با پوست تیره بازرسی میشوند. این رفتارها نه به مقابله با پیشداوریها، که به دامن زدن به آنها میانجامد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.