خورد بر کلّه ضربتِ چُدنی *
لیکن اورانیم نگشت غتی
رفت میلیارد ها دلار به باد
هسته ای گُل نکرد و بار نداد
کارتُن خواب های کُلیه فروش
همچنان بار جسمشان بر دوش
سفره شان خالی اوفتاده به خاک
تا رسد کیک زردشان ز اراک
سانتریفوژشان به کار آید
آبِ سنگین به جویبار آید
آبِ سنگین بخار شد در راه
تشنه بی جرعه ماند و دلو به چاه
هسته ها ریخت بر صحاریِ قم
شد نمکزار ، کشتگاهِ اتم
ملّتی غارتیده شد سی سال
الفِ قامتِ وی آمد دال
تا فقیهان شوند صاحبِ بمب
پُر توان تر کنند طاق و طُرنب
پُر ادا تر زنند زخمه به ساز
خوش نواتر کنند سوز و گداز
تا چُماقی که بودشان در کف
سخت کوبنده تر خورَد به هدف
حُکم سی ساله شان به شهر و دیار
سیزده قرن یابد استمرار
اینچنین کشوری چپاول شد
ملّتی خوار و اُمّتی خُل شد
تا نویدی ز جمکران آید
ازبُنِ چاه، کاروان آید
بُمبِ خوشدستِ دینی ی اتمی
بسته در بستۀ سوهانِ قمی
هدیه گردد به شیوه ای دلخواه
به سرانِ حماس و حزب الله
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحدهُ لا اله الا هو
م. سحر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* البته در نسخه بدل مصرع به شکل دیگری بود
از آنجا که یکی از همکاران فاضل ما آنرا الحاقی می دانست ، وارد متن نکرده ایم!
اما در بانک اطلاعات ضبط است شاید بعد ها پژوهشگران تاریخ ادب را به کار آید.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.