سال جدید باخبر قطع بیمه خبرنگاران توسط وزارت ارشاد همراه شد. خبری که خیلی از خبرنگاران آزاد، مستقل و کسانی را که روزنامههایشان بارها توقیفشده بود بار دیگر به موضوعی برگرداند که سالهاست دغدغه بسیاری از روزنامهنگاران است. نداشتن بیمه و آینده نامعلوم .
وزارت ارشاد مدتها بود که بیمه برخی خبرنگاران را به عهده گرفته بود؛ اما به دنبال اعلام خبر قطع این خدمات اعتراض خبرنگاران شاغل در برخی رسانهها به معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد را به دنبال داشت. این بیمه به کسانی تعلق میگرفت که در سالهای اخیر درسایت وزارت ارشاد به نام سمان ثبتنام کرده بودند و یا از گذشته تحت حمایت این بیمه قرارگرفته بودند.
خبرنگاران تحت حمایت بیمه این وزارت خانه موظفاند ماهانه یک مطلب منتشرشده از خود را در این سایت بارگذاری کنند یا از سوی نشریهای که در آن کار میکنند به معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد گواهی اشتغال به کار ارائه دهند. در صورت عدم ارائه این مدارک بیمه خبرنگاران قطع خواهد شد و وزارت ارشاد بیمه این خبرنگاران را به دیگر وزارتخانهها ازجمله وزارت رفاه حواله میکنند که آنها نیز شرایط دیگری همچون تأیید شغل را از خبرنگار طلب میکنند که در نبود انجمن صنفی مستقل و توقیف روزنامهها خیلی از روزنامهنگاران نمیتوانند این وضعیت را اثبات کنند.
همچنین افرادی که در روزنامه ها مشغول به کار هستند باید در عنوان شغلی شان “خبرنگار ” ذکر شود که با این عنوان هر یکسال بنا به قانون سختی کار که خبرنگاری نیز زیر مجموعه آن است، بیمه یکسال و نیم محاسبه می شود که در بیمه ارشاد این موضوع هم در نظر گرفته نشده و بر خلاف تصور عمومی بیشتر خبرنگاران از این خدماتی که برایشان در نظر گرفته شده نیز محروم هستند.»
با قطع این بیمه چه اتفاقی برای خبرنگاران میافتد؟ روزنامهنگارانی که از این بیمه محروم میشوند چگونه میتوانند از خدمات بیمه و بازنشستگی استفاده کنند؟ روزنامهنگارانی که بارها روزنامههایشان توقیفشده و از داشتن انجمن صنفی هم بی بهرهاند در این شرایط چه وضعیتی پیدا میکنند؟
در این گزارش با تعدادی از روزنامهنگارانی که طعم بیکاری، توقیف وزندان و درنهایت بیمه نداشتن و آینده نامعلوم را چشیدهاند گفتگو کردهایم تا ببینیم آنها دراینباره چگونه میاندیشند:
در نبود قانون حامی، کارفرما برای خودش دردسر درست نمیکند
مزدک علی نظری، خبرنگار حوزه سینما و هنر که تجربه بازداشت داشته است یکی از خبرنگارانی است که به سؤالات ما پاسخ میدهد: «من ۱۵ سال سابقه کاردارم، ولی فقط از یک بیمه درمانی استفاده میکنم که آنهم از طریقی دیگر اعمالشده است. چیزی به نام بیمه و بازنشستگی برایم معنا ندارد. جداً ندارد. اغلب روزنامهنگاران، چه آزاد و حق تحریری، چه خیلی از آنها که بهصورت مثلاً ثابت برای رسانهها کار میکنند، قرارداد ندارند یا شبه قراردادی غیرقانونی به آنها تحمیلشده است. فکر میکنم چیزی حدودچهار یا پنج ماه سابقه بیمه داشته باشم.»
او در پاسخ به اینکه چرا رسانهها درباره بیمه کردن خبرنگاران مسئولیتپذیر نیستند میگوید: «پا گرفتن سندیکاها و انجمنها و اصناف مختلف در دوره ریاست جمهوری هفتم و هشتم شتاب قابلتوجهی داشت. ولی در دورههای بعد دیدیم که این سندیکاها به بهانههای مختلف سرکوب یا فرمالیته شدند. در حقیقت تمام تلاش دولتها در جهت عدم استقلال صنفها و نرسیدن اعضا (کارگران، کارفرمایان جزء) به حقوق اولیهشان بوده است. طبیعتاً در این فضا رسانهها بهعنوان کارفرما، تمایلی برای بیمه کردن یا حتی قرارداد بستن استاندارد با ژورنالیستها ندارند. وقتی قانون حامی کارگر نیست، چه دلیلی دارد کارفرما برای خودش دردسر درست کند؟»
آیا دولت در شرایطی که رسانهها خبرنگاران را بیمه نمیکنند باید در این موضوع دخالت کند؟ علی نظری دراینباره هم میگوید: «در این مورد هرچند اطلاعات کافی ندارم. ولی در یککلام باید گفت: وقتی همهچیز در یک کشور دولتی است و خصوصاً صنفی مثل روزنامهنگاران که به دلایل سیاسی یک صنف بهشدت تحلیل رفته و مظلوم بهحساب میآید، چرا نباید از دولت توقع کمک داشت؟»
محرومیت از کورسوی امید
اما یکی از مسائل اصلی که درباره بیمه خبرنگاران توسط وزارت ارشاد وجود دارد این است که بیشتر خبرنگارانی که تحت پوشش این بیمه قرارگرفته بودند خبرنگاران آزاد، محلی و یا خبرنگارانی هستند که بارها طعم توقیف روزنامهشان را چشیدهاند و خبرنگاران روزنامههای دولتی و یا وابسته به ارگانهای دولت چنین وضعیتی ندارند.
یکی از خبرنگارانی که ۱۷ سال است در مطبوعات کشور کارکرده و از ما میخواهد نامش محفوظ باشد دراینباره میگوید: «متأسفانه ارشاد بدون هیچ توضیح منطقی و حتی اطلاع رسانی، بیمه من را قطع کرده است به همین علت از سال جدید خودم را بیمه اختیاری کردهام .فکر میکنم ایکاش از اول این کار را انجام داده بودم. چون حداقل الان امیدی به بازنشستگی وجود داشت. متأسفانه ما صنفی نداریم که بتوانیم دنبال حقوحقوقمان باشیم در مراجعه به مشاور بیمه به من گفتند حتی اگر یک فیش حقوقی یا کارت خبرنگاری داشته باشید میتوانید سالهایی که خبرنگار بودهاید اما بیمه برایتان رد نشده را اثبات کنید تا حداقل به سابقهتان اضافه شود اما وقتی یک رسانه سالها از توقیفش گذشته و چند ماه حقوق کارکنان را نیز پرداخت نکرده چگونه در این فضا باید از آن انتظار فیش حقوقی با اثر مهر روزنامه را داشت یعنی جنس درد ما حتی برای دیگران قابلدرک نیست.»
به گفته او خبرنگارانی که پس از سالها کار در مطبوعات کشور از داشتن بیمه محروم هستند بهنوعی در روزنامههای بخش خصوصی مشغول به کار بودهاند وگرنه نشریات دولتی یا وابسته به نهادهای خاص( همچون همشهری ارگان شهرداری) و… چون سالیان سال بدون توقیف مشغول کار هستند طبیعی است که خبرنگاران خود را بیمه کنند. هرچند در این روزنامهها هم شاهد هستیم خبرنگاران در چند سال اول بیمه نشدهاند، اما مشکل اصلی آن دسته از خبرنگارانی هستند که در بخش خصوصی مشغول فعالیت بودهاند و پس از سالیان طولانی نهایت مجموع بیمه آنها به تعداد انگشتان یک دست نمیرسد و دلیل آن به این مسئله برمیگردد که عمر این مطبوعات گاهی اوقات به کمتر از چند ماه کشیده میشد و حتی مدیران این نوع از رسانهها در پرداخت حقوق کارکنان خود عاجز بودند چه رسد به اینکه در این فضا قرار باشد خبرنگاران خود را بیمه کنند، بنابراین بیمه ارشاد مانند مرهمی بر زخم دل روزنامهنگارانی بود که سالیان سال از امنیت شغلی و آینده محروم بودند، اما متأسفانه شاهد هستیم همین کورسوی امید نیز برای این دسته از خبرنگاران که تعداد آنها نیز کم نیست مسدود میشود.
خبرنگاران و ثبتنام در سایت وزارت ارشاد
اما فقط روزنامهنگارانی که در سایت وزارت ارشاد ثبتنام کردهاند تحت پوشش این بیمه قرار میگیرند، چقدر ثبتنام در این سایت توسط روزنامهنگاران صحیح است؟ روزنامهنگارانی که مورد تأیید قرار نمیگیرند چه وضعیتی خواهند یافت؟
این سؤالی است که مزدک علی نظری در پاسخ به آن میگوید: «من در این سایت ثبتنام نکردم و نمیکنم. اول اینکه دلیلی نمیبینم وزارت ارشاد ژورنالیست بودن من را تأیید کند. بعد هم اینکه مسئله مهمتر تعطیلی غیرقانونی انجمن صنفی روزنامهنگاران است. این انجمن به دلایل واهی و سرکوبگرانه بستهشده و مطالبه اصلی خود من و خیلیهای دیگر از همکاران (پیش از بیمه شدن یا هر خواسته دیگری) باز شدن انجمن صنفی است. ما فقط آن انجمن را به رسمیت میشناسیم و تمام خواستههای صنفیمان را از همانجا پیگیری میکنیم.»
اما بااینهمه او ادامه میدهد: «همانطور که میدانید، روزنامهنگاران سه دستهاند: گروه منتقد، گروه عافیتطلب (میانه) و گروه خوش به حال! منتقدها که ما باشیم هیچوقت حمایت صنفی ندیدیم و بعد از بسته شدن «انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران» به نهادهای دیگر اعتماد نداریم و هرگز در سایت وزارت ارشاد ثبتنام نمیکنیم. گروه میانه هم که به روزنامهنگاری فقط به چشم منبع درآمد نگاه میکنند و آرمان دیگری ندارند، حتماً آنجا ثبتنام کردند. گروه سوم هم که این سالها خوب حمایت شدند و غمی ندارند هم بیمه شدند و هم از مزایای دیگری استفاده میکنند که همه خبرداریم.»
این روزنامهنگار تأکید میکند: «نه به دولت فعلی اعتماد دارم و نه به وزارت ارشاد امیدی بستهام. الان میبینیم که این وزارتخانه در امور دیگری مثل مجوز نشر کتابها یا فعالیتهای هنری دیگر (موسیقی، تجسمی و…) چطور عرصه را بر هنرمندان تنگ کرده و از این نظر بدتر از دوران سیاه احمدینژاد عمل کرده است. در شرایطی که هیچ نهادی حامی ما نیست، باید از وزارت ارشاد توقع دخالت داشت؛ اما نه در این دولت و با این سیاستهای ضد فرهنگی.»
روزنامهنگار دیگری که با او گفتوگو میکنیم و بارها روزنامههایی که در آن کارکرده توقیفشده است نیز دراینباره میگوید: «من هم با ثبتنام در این سایت مخالفم؛ اما زمان شروع بیمه ارشاد خبری از سایت و نامنویسی نبود و بهتازگی این مسئله تائید و مطرحشده است. به نظرم وقتی خبرنگاری از طرف ارشاد مورد تائید قرارگرفته و بیش از ۶ سال بیمه برای او رد شده است پروسه نامنویسی دوباره در این سایت چندان منطقی نیست.»
او ادامه میدهد: «به گفته مسئولین ارشاد آنها قصد ساماندهی بیمه خبرنگاران رادارند و به نظر این ساماندهی ازنظر اصولی کار درستی است، اما باید به آسیبهای که به دنبال خود دارد نیز توجه شود مثلاً ارشاد میگوید ما خبرنگاران را بانام نویسی در سایت شناسایی میکنیم و اگر در رسانهای مشغول به فعالیت هستند حق بیمه را به آن رسانه پرداخت میکنیم و رسانه موظف به پرداخت حق بیمه است. شاید در ظاهر این مسئله منطقی باشد اما این کار برای آن دسته از خبرنگارانی مناسب است که تازهوارد عرصه خبرنگاری شدهاند اما کسانی که سالهاست دستبهقلم هستند اما بهواسطه توقیفها و بیکاریهای تحمیلی از بیمه مداوم محروم بودهاند این نوع برخورد چندان مناسبشان نیست و متأسفانه مسئولان در طرح خود این دسته افراد و آینده آنها را در نظر نگرفتهاند. کسی که بیش از ۱۷ سال سابقه مطبوعاتی (از نوع نوشتن نه حق بیمه) دارد به نظرم دیگر نیاز نیست تازه خودش را به مسئولان سایت ارشاد بهعنوان خبرنگار بشناساند تا آنها لطف کنند و برای بیمه آنها فکری بکنند بهتر بود ارشاد برای این دسته از خبرنگاران فکری میکرد که وقتی در آستانه سن بازنشستگی هستند حداقل تمهیداتی برای آنها در نظر بگیرد اما متأسفانه شاهد هستیم هیچ اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است.»
یک خبرنگار محلی هم که این روزها در پی تمدید بیمه ارشادش است از همین موضوع گلایه میکند: «بهطور ناگهانی به ما اعلام کردند بیمهمان قطع میشود. من هرماه یک مطلب به روزنامههای محلی میدهم و آن را در سایت وزارت ارشاد بارگذاری میکنم، اما حالا از من گواهی اشتغال به کار خواستهاند کدامیک از این نشریات حاضرند به من گواهی بدهند؟ گویا وزارت ارشاد میخواهد رسانهها را مجبور به پرداخت بیمه کند اما معلوم نیست وضعیت ما در این میان چه میشود؟ به صندوق اعتباری هنر هم مراجعه کردهام و این توضیحات را دادهام اما همچنان وضعیت بیمهام نامعلوم است و هر آن ممکن است آن را قطع کنند.»
روزنامهنگاران بدون انجمن صنفی قربانی هستند
آینده ما به فنا رفته است
آیا دخالت دولت در بیمه خبرنگاران اصل بیطرف ماندن رسانهها و روزنامهنگاران را نشانه میگیرد؟ مزدک علی نظری در پاسخ به این سؤال هم میگوید: «دلیلی ندارد روزنامهنگار در مقام یک منتقد یا یک خبرنگار متعهد، توسط دولت تأیید شود. روزنامهنگار اگر جیرهاش را از دولت بگیرد هرگز نمیتواند به رسالت اصلی خود وفادار باشد؛ اما از طرف دیگر، بحث سرکوب سیاسی انجمن صنفی راداریم و جای خالی نهادهای حمایتکننده احساس میشود. خلاصه این وسط گیرکردهایم و مثل همیشه، این روزنامهنگار است که قربانی میشود.»
از او وقتی درباره آیندهاش میپرسم، میگوید: «فکر میکنم آینده تیرهوتاری در انتظارم باشد. راستش خیلی دیر شده، ما عمر و جوانیمان را پای مطبوعات گذاشتیم. واقعاً نمیدانم با این وضعیت کاری چه باید کرد.»
خبرنگاری که میخواهد نامی از او در گزارش نبریم میگوید: «وقتی مطبوعات بهراحتی توقیف میشوند و در کنار آنها صدها نفر بیکار میشوند و هر خبرنگاری شاید دهها بار این توقیف را تجربه کرده است به نظر میرسد باید یکجا بالاخره مسئولیت بیمه و آینده خبرنگاران را در نظر بگیرد، شاید این خبرنگار با بدبختی بتواند امرارمعاش کند اما حداقل یکجا نیاز است که بیمه او را تأمین کند. اگر دولت و ارشاد مسئول باشند این شائبه ایجاد میشود که بیطرفی زیر سؤال خواهد رفت (که با این مسئله چندان موافق نیستم) بالاخره یکجا باید این مسئله را حل کنند، در اینجاست که خلأ انجمن صنفی روزنامهنگاران بهشدت احساس میشود.»
به گفته این روزنامهنگار وقتی مطبوعات ما عمر چندماهه دارند بهنوعی بیشتر ما خبرنگار آزاد هستیم چون جای ثابت برای کار کردن نداریم. پس داشتن بیمه و آینده شغلی جزو ضروریات محسوب میشود که متأسفانه کسی به این مسئله توجه نکرده است و در یککلام باید گفت عمر همکارانی که درد مشترکی با یکدیگر داریم به فنا رفته است.
لینک مرتبط:
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.