توضیح: همانطور که کوبش طبلهای جنگ بلندتر از قبل به گوش میرسند، فقط خیال کنید وضعیت برعکس شده باشد و ایران – یا هر سرزمین دیگری – ذرهای از اعمالی را انجام دهد که امریکا و اسرائیل به راحتی در جهان امروز انجام میدهند. اگر ایران به بمب اتمی دست پیدا بکند، بسیاری از مردمان سرزمینهای عرب، امنیت بیشتری احساس خواهند کرد.
کار راحتی نخواهد بود تا در سطح ماجرا قرار داشته باشید، و سعی کنید دنیا را متفاوت از آنچیزی ببیند که هر روز مقابل چشمانتان قرار میگیرد. هرچند امتحان چنین چیزی مفید خواهد بود. بگذارید چند مثال کوچک بزنم.
طبلهای جنگ هر روز بلندتر از قبل بهسمت ایران کوفته میشوند. فقط تصور بکنید شرایط برعکس این شده باشد.
در این شرایط، ایران جنگی کشنده، نابودگر و تدریجی علیه اسرائیل دنبال میکند و در این روند، قدرت فراوانی در دست خودش دارد. رهبران این کشور اعلام میکنند جایی برای مذاکره باقی نمانده است. اسرائیل از تسلیم شدن سر باز میزند و ایران کار خودش را میکند.
اسرائیل مرتب با همراهی مردم خود خواستار منطقهای عاری از سلاحهای کشتار جمعی است. ایران با حمایت قدرتهای برتر جهان، سرخوشانه مسیر خودش را دنبال میکند و به این درخواست توجهای نشان نمیدهد.
رهبران ایران قصد خود برای بمباران اسرائیل را علناً به جهانیان اعلام میکنند، و تحلیلگران برجستهی نظامی ایران اعلام میکنند این حمله قبل از انتخابات ریاستجمهوری در امریکا انجام خواهد گرفت.
ایران قدرت جنگندههای بیشمار خودش را دارد و از زیردریاییهای فوقپیشرفتهی آلمانی که جدیداً دریافت کرده، سود میبرد، زیردریاییهایش مجهز به موشکهای حاوی کلاهک اتمی، در نزدیکی سواحل ایران اسرائیل آرام گرفتهاند. ایران حامی قدرتمند خود را تحت فشار داده تا هرچه زودتر دست به عملی نظانی بزند. وزیر امور دفعا امریکا لئون پانِتا میگوید ما طرفدار هیچکدام از این دو طرف درگیر نیستیم، و بهاینشکل به ایران اجازه میدهد تا مطابق خواستههایش با بیطرفی امریکا، پیش برود.
چنین تصویری واقعی بهنظر نمیرسد اما دقیقاً برعکس همین تصویر این روزها انجام گرفته است. درحقیقت، تحلیلها هیچوقت دقیق انجام نمیگیرند و ایران در این روند غیرمنصفانه تحت فشار قرار گرفته است.
اسرائیل مانند حامی خود امریکا، خشونت را به هر شکلی که بخواهد، اِعمال میکند. سرزمینهای اشغالی را غیرقانونی در دست خود نگه داشته است، تمامی قوانین جهانی و قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد را نیز به هیچ میگیرد. اسرائیل بارها حملاتی با خشونت تمام علیه لبنان انجام داده و تمامی مردمان غزه را به حبس کشیده است، و در چند دههی گذشته، دهها هزار نفر را به طرق مختلف به قتل رسانده است.
سی سال پیش از این اسرائیل با حملات هوایی رآکتور اتمی عراق را نابود کرد، عملی که بسیار تحسین شده است، هرچند حتی مقامات اطلاعاتی امریکا هم مدرکی واقعی در دست نداشتند که این رآکتور خطرناک باشد و این بمباران نتوانست به برنامهی سلاحهای اتمی صدام حسین پایان بدهد بلکه توانست قدرت بیشتری به این برنامه ببخشد. بمباران ایران احتمالاً چنین نتیجهای بهدست جهان خواهد داد.
ایران هم دست بهحملهی نظامی به سرزمینی دیگر زده است – هرچند در طول چند صد سال گذشته، تنها یک مرتبه چنین کاری کرده، آن هم در دولت شاه پهلوی و تحت حمایت امریکا در خلیج فارس، عملیات آبی خاکی انجام داده است و حاکمیت خود بر جزایر سهگانه را تثبیت کرده است.
ایران در زمان شاه پهلوی برنامهی اتمی خودش را توسعه داد و در آن زمان مورد حمایت گستردهی واشنگتن قرار داشت. دولت ایران در آن زمان کوبنده و خشن عمل میکرد، همانطور که رهبران همراه امریکا در جهان چنین عمل میکنند. بزرگترین دولت حامی امریکا در خاورمیانه، عربستان سعودی است، دولتی بنیادگرا که اسلام افراطی را در سرزمین خود پیاده میکند و همزمان با سرمایهگذاریهایی عمده، عقاید وهابیگرایانهی خود را در هر نقطهی جهان گسترش میدهد. دیکتاتورهای عرب در حوزهی خلیج فارس همگی همراهان امریکا در منطقه بودهاند و هستند، این دولتها با شدت تمام بهار عربی را در سرزمینهای خود سرکوب کردهاند.
جنبش عدم تهد – یعنی دولتهای اکثریت کشورهای جهان – بهتازگی در تهران جمع شدند. این گروه عملاً حق ایران بر دستیابی به غنیسازی اورانیوم را تایید میکند و بعضی اعضای این جنبش – بهعنوانمثال هندوستان – تحریمهای خشن و گستردهی امریکا علیه ایران را عملاً زیر پا گذشته و تنها با اکراه تمام، بخشی از آن را اجرا کردهاند.
حاضرین در اجلاس نم تهدید عمدهی جهان را غرب شناختهاند، همانگونهی ژنرال لی باتلر، رهبر سابق فرماندهی استراتژیک امریکا گفته است: «بهحداکثر شکل ممکن منطقهای خطرنکا است که ضدیت با نژاد سامی را گسترش میدهد و این منطقه خاورمیانه است،» در این منطقه یک سرزمین (اسرائیل) خود را به سلاحهای اتمی مجهز ساخته و دیگر کشورها ترغیب به انجام مشابه آن شدهاند.
باتلر در متن خود به اسرائیل اشاره دارد و نه ایران، سرزمینی که در ذهن مردمان عرب و اروپایی بزرگترین تهدید در جهان عرب و کشورهای منطقه محسوب میشود، و مردم این سرزمینها، امریکا دومین تهدید عمده علیه صلح جهانی است و ایران با بیعلاقگی رهبران غرب، در انتهای این فهرست قرار میگیرد. درحقیقت بسیاری از نظرسنجیها نشان دادهاند منطقه به ثبات بیشتری خواهد رسید، اگر ایران به بمب اتمی دست پیدا کند.
اگر ایران بهسمت دستیابی به سلاح اتمی حرکت کرده باشد – این موضوع هنوز بر سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی امریکا مجهول باقی مانده است – این موضوع میتواند بهخاطر این واقعیت باشد که «الهام انجام چنین عملی» به ایران داده شده است، چون امریکا و اسرائیل مرتب خاک این کشور را تهدید میکنند، و در عمل اصول سازمان ملل را کنار گذاشته و کار خود را میکنند.
چرا در چشمان غرب، ایران تبدیل به بزرگترین تهدید صلح جهانی شده است؟ دلیل اولیه و تایید شده توسط تحلیلگرانی نظامی و امنیتی اسرائیل و امریکا چنین عنوان شده است: ایران میتواند مانعی در برابر قدرت یکپارچه و مطلق امریکا و اسرائیل در منطقه باشد.
علاوهبراین ایران میبایست بهخاطر «نظام موفق دفاعیاش» تنبیه بشود، تنبیهای که نیم قرن پیش امریکا علیه کوبا اِعمال کرد و همچنان کوبا را تحت تنبیه جهانی نگه داشته است.
مشابه این، تصویری دیگر را برعکس تصور بکنید. تصویری که میتوانست با شکلی متفاوت در صفحات اول روزنامهها منتشر بشود. تصور بکنید جولیان آسانژ اخبار مکتوب روسیه را عیان ساخته بود، اخباری که مسکو نمیخواست بهدست عموم جامعه برسد و حالا همهچیز عیان گشته است.
سوئد اجازه نمیداد آسانژ را در لندن بازجویی بکنند. بلکه اعلام میکرد آسانژ میتواند به سوئد بازگردد (البته اگر خود میخواهد)، و او را بههیچعنوان تحویل مسکو نمیدادند، حتی اگر احتمال دادگاهی عادلانه وجود میداشت.
سوئد را بهخاطر ثابتقدمیاش تحسین میکردند. آسانژ تنها به چند ساعت خدمات عمومی در سوئد محکوم میشد – که البته، برای چنین مواردی تقریباً هیچ است.
مهمترین خطر این روزها در غرب، انتخابات امریکا است. شرایط موجود در کشور را عضو ارشد دادگاه عالی امریکا لوئیس براندیس اعلام کرده است: «ما میتوانیم در این کشور دموکراسی داشته باشیم، یا ما میتوانیم در این کشور بگذاریم ثروت در دستان معدودی باقی بماند – اما نمیتوانیم دارای هر دو در یک لحظه باشیم.»
بهاینشکل، انتخابات را باید با تاثیرگذاریهای ثروت بر آن بررسی کرد، همانطور که مارتین گلیِنز در تحقیق مفصل خود انجام داده است: «ثروت و تاثیر: نابرابری اقتصادی و قدرت سیاسی در امریکا». او در این تحقیق دریافت بخش عمدهای از مردم «قدرتی در شکل دادن به سیاستهای دولتی ندارند» و فقط تحتتاثیرهای ثروت باقی ماندهاند، تنها ثروتمندان قدرت اعمالی را دارند که به خواستههایشان شکل میدهد.
پس جای شگفتی ندارد در رتبهبندی اخیر ۳۱ عضو سازمان همکاری و توسعهی اقتصادی، از لحاظ عدالت اجتماعی، امریکا با وجود تمام امکانات خود، رتبهی ۲۷ام را دریافت کرده است. یا درحقیقت امور واقعی از تبلیغات انتخاباتی حذف شدهاند و انتخابات تبدیل به یک کمدی گنده شده است.
مثلاً گزارش پائول کورگمان را درنظر بگیرد که دربارهی متفکر برجستهی حزب جمهوریخواه، پائول ریان میگفت او ایدههایش دربارهی نظام اقتصادی را از یک شخصیت رمانی فانتزی الگو گرفته است – «اطلس شراگد» – و این شخصیت در رمان میگوید بهجای پول کاغذی باید از سکههای طلا در زندگی روزمره استفاده کرد.
هرچند ترسیم واقعیت نیازمند نویسندهای واقعاً متمایز مانند جاناتان سوئیفت است. در «سفرهای گالیور»، متفکر او، لاگادو، تمام دارایی خود را در جیبهایش همراه خود میبرد، و درنتیجه میتواند از آنها در لحظه استفاده کند. پس اقتصاد و دموکراسی را شکوفا مکند – و بهتر از همه، نابرابری را در جهان کاهش میدهد، هدیهای که میبایست توسط قوهی قضاییه به مردم امریکا داده میشد، نه از طریق بهدست گرفتن اموالشان و نگهداری آنها همراه خود.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
لطفا منابع مطلبتون را هم بنوسید.
چهارشنبه, ۸ام آذر, ۱۳۹۱
عبارت منتشر شده در… هایپرلینک است، کلیک کنید و اصل مطلب را ببینید. همیشه لینکها به مطالب اصلی هایپرلینک است
چهارشنبه, ۸ام آذر, ۱۳۹۱
کدام هایپر لینک ؟ من که نمی بینم
یکشنبه, ۲۷ام اسفند, ۱۳۹۱