زن و مرد با هم همدیگر را تکمیل می کنند!

اکبر دهقانی ناژوانی

نمى دانم از کجا شروع کنم..گفتنی زیاد است. گوشهاى بسیارى کر و نا شنوا هم زیاد، آهای مردم نصف تمام جوامع را در سراسر جهان زنها تشکیل مى دهند و نصف دیگر را مردها. قرار هم نیست که کشورهایی را به زنها اختصاص بدهند که در آنها فقط زنان زندگی کنند و کشورهایی را به مردها برای زندگی کردن. زندگى با تمام فراز و نشیبش با تمام خوب و بد بودنش بین زن و مرد و دختر و پسر و مؤنث و مذکر تقسیم مى شود، هر کسى که به دنیا مى آید کلى موضوعات ذهنی، روحى، عقلی ، احساسی و جسمى را با خود مى آورد و در ساختار و شکلگیرى جامعه نقش دارد. زنها نقش زنانه خود را در جامعه بازى مى کند و مردها نقش مذکر خود را و هر دو هم به هم وابسته هستند، نواقصى مذکرها دارند که مؤنث ها این نواقص را کمتر دارند. مؤنث ها هم نواقصى دارند که مذکرها کمتر این نواقص را دارند، یعنى هر دو در خلقت تا حدودى ناقص آفریده شده و مى شوند، چرا؟ چون یک موجود زنده نمی تواند که هم خواص مؤنث بودن و  هم خواص مذکر بودن را داشته باشد، پس بنابراین بچه یا باید مؤنث باشد و یا مذکر. دوم هیچ بچه ای نمی تواند تمام مراحل تکامل را در شکم مادر طی کند.  نوزادی که به دنیا مى آید بقیه رشد خود را باید بعد از تولد تا آخر عمر تکمیل کند. تمام زنها مثل هم نیستند. تمام مردها هم مثل هم نیستند و بچه هایی که به دنیا می آیند از پدر و مادرهای مختلف به دنیا آمده و این بچه ها از نظر ذهنی، روحی و جسمی مثل هم نیستند. اما طبیعت متناسب با ژن این نوزادان آنها را انسان آفریده نه مار، گرگ و شیر، پس بنابراین زن ها و مردها هم ویژگی های مشترک دارند و هم ویژگی های متضاد. به همین نسبت هر دو ناقص آریده شده که باید در طول حیات خودشان نواقص و کمبودهای خود را بر طرف کنند. از آنجایی که افراد وجه مشترک و یا وجه متضاد با هم دارند در ارگانیسم خود و در اجتماع دارای نواقص فردی و اجتماعی هستند. آن بخش از نواقص که اجتماعی هستند افراد با کمک هم زن و مرد حساب شده و با برنامه و تقسیم کار بین هم حل می کنند. از نظر ارگانیسم هم رشد بدن زن با رشد بدن مرد با هم فرقهای اساسی دارند. به همین نسبت ویژگی ها و خصوصیات زن و مرد با هم فرق می کند. به همین نسبت کمبودهایی مرد و زن دارند که این کمبودهای ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی باید بعد از تولد بر طرف شوند. بخشی از این کمبود ها با غذا و آب و هوا بر طرف می شوند و بخش دیگر مربوط به رشد جنسیتی‌ مؤنث و مذکر است که تاثیرات مثبت و منفی روی عقلی، احساسی، ذهنی، روحی و جسم مرد و زن می گذارند.  کمبود های جنسیتی فقط سکس نیست، بلکه عقلی، احساسی، ذهنی ، روحی و جسمی هم می باشند. برای بر طرف کردن کمبودهای جنسیتی مرد و زن باید در نظر گرفت که کمبودهای جنسیتی زن و مرد با هم فرق دارند. این دو بعد از تولد رشد مى کنند. ساختار آنها از درون و بیرون متفاوت می شوند و از خودشان خلاقیت متفاوت نشان داده و کارهای متفاوتی متناسب با توانایی های خود انجام می دهند، براى مثال بدن مذکر سخت و محکم است وبدنش چندان انعطاف پذیر نیست براى رشد جنین در شکم مرد، چون شکم مرد انعطاف پذیرى ندارد و جنین نمى تواند در شکم مرد بزرگ شود و رشد کند و کامل شود، ولى طبیعت بدن زن را طورى ساخته است که بدنش انعطاف پذیرى لازم را براى رشد جنین دارد. در عوض کارهای خیلی سخت برای بدن مردها مناسب تر است. متقابلا کارهای ظریف تر برای زنان مناسب تر است. از نظر روحی، عقلی، احساسی، ذهنی و جسمی با هم فرق های اساسی دارند. به عبارت دیگر  طبیعت چیزى را که به یکى داده عینا به جنس مخالفش نداده و یا برعکس، در نتیجه مؤنث و مذکر چه حیوانات و چه انسان طوری ساخته شده اند که از نظر جسمی ، روحی ، ذهنی، عقلی و احساسی کمبود دارند و برای بر طرف کردن کمبودهای خودشان به هم احتیاج دارند، به عبارتی دیگر به تنهایی در خلقت ناقص آفریده شده اند که به هم وابسته باشند و با کمک هم نواقص همدیگر را بر طرف بکنند و با کمک هم همدیگر را در خلقت تکمیل کنند. ، پس بنابراین چنین فرق هایی باید بین زن و مرد وجودداشته باشند تا در زندگی تنوع ایجاد بکنند و این تنوع است که زندگی را پویا و متکامل می کند. از دل تنوع ارگانیسم زنانه و مردانه است که موجودات حیوانی و گیاهی بوجود می آیند. این زن ها و مرد ها که از نظر روحى و جسمى با هم فرق مى کنند در خانواده و در جامعه نقش هاى مختلفى بازى مى کنند و زندگى افراد جامعه به این مؤنث و مذکر و به این تفاوت بین زن و مرد وابسته است . چه در جنین و بارور شدن نطفه و چه در زندگی اجتماعی موجودات زنده حیوانی به این تضاد مؤنث و مذکر احتیاج دارند و نمى توان یکى را قربانى دیگرى کرد، هر کدام چه زن و چه مرد به یک شکلى در خانواده و جامعه نقش بازی می کنند و تاثیر مى گذارند ، البته همانطور که در بالا عرض کردم بخش بزرگى از این یادگیرى های زن و مرد بعد از تولد شکل می گیرند. زن و مرد جسمى ، ذهنی، عقلی ، احساسی و روحى رشد می کنند و متکامل می شوند. که این یادگیری های زن و مرد به صورت عمل کرد در جامعه و محیط زیست خودشان را در چهارچوب  علوم اجتماعی(جامعه شناسی و روانشناسی و زیر مجموعه آنها) و علوم طبیعی نشان می دهند. افراد چه مرد و چه زن باید تحت تاثیر آنها قرار گرفته و آنها را یاد بگیرند و هر کس نسبت به توانایى هاى خودش آنها را بکار بندند. این را هم باید در نظر گرفت نه فقط مردان و زنان با هم فرق مى کنند، بلکه زنها با زنها هم از نظر عقلی، احساسی، ذهنی، روحی و جسمی خیلى با هم فرق دارند و همچنین مرد ها با مردها هم همینطور، پس بنابراین اگر نمی خواهیم با هم اختلاف زیادی داشته باشیم به غیر از تقسیم کار بین افراد در سطوح مختلف باید به افراد هم کمک بشود که تا آنها بتوانند یادگیرى هاى خود را بالا ببرند، یعنى یک نوع احساس وظیفه و احساس مسؤلیت فردى و جمعى و یک نوع دلسوزى، همیارى ، همگرایی، اتحاد و کمک باید بین افراد مختلف از زن گرفته تا مرد وجود داشته باشد، ولى حساب شده و باشناخت که جلوى هرج و مرج و دخالت بیجا گرفته شود، پس هم زن و هم مرد در زندگى سهیم هستند هر دو نقش بازى مى کنند، ولى چرا جامعه ما به اینجا رسیده است که گرفتار آخوند هیچی نفهم باشد. این به خاطر بد فهمى، به خاطر ضعف و ناتوانى، بخاطر شست و شوی مغزی که سعى مى کنیم که دیگران، بخصوص زنان را مقصر بدانیم، زیرا جامعه ایران بحرانی نه مرد زن را درست شناخته است و نه زن مرد را و به همین خاطر چه در خانواده و چه در جامعه همه ما با هم مشکل پیدا مى کنیم، چرا چون از عقل فردی و جمعی زنانه و مردان در برخورد با واقعیات و موضوعات مختلف اجتماعی و طبیعی درست استفاده نکرده ایم، یعنی در جاهایی و در مواقعی می بایستی در برخورد با واقعیات و موضوعات مختلف اجتماعی و محیط زیست عقلی برخورد می کرده ایم اشتباهی احساسی برخورد کرده و یا برعکس در جاها و مواقعی می بایستی احساسی برخورد می کرده. اما اشتباها عقلی برخورد کرده ایم، در  نتیجه در برخورد با محیطهای طبیعی و اجتماعی برخورد عقلی و احساسی نادرست کرده و این محیط ها را خراب و این محیط ها هم عقل، احساس، ذهن، روح و جسم ما را خراب و متضاد رشد داده و خودمان را بیمار و با خودمان و دیگران مشکل و آن وقت در بین فرد و جمع، در بین مرد و زن منطق بى منطق و فقط هر که زورش بیشتر مى چربد سعى مى کند با زور کار خود و حرف خود را به پیش ببرد و در این بازارهاى آشفته نه فقط عدم شناخت مؤنث و مذکر بودن نقش بازى مى کنند، بلکه بدبختی های اجتماعی و محیط زیست ، مثل فقر، بیسوادى، خیره سرى، بی فرهنگی، افراط در مذهب، افراط در هر چیز، اختلاف بین مرد و زن ، نداشتن شغل درست و غیره هم به این مشکلات فرد و خانواده و اجتماع و زن و مرد کمک مى کنند، پس بنابراین همه در این خرابى سهیم هستند و زن و مرد ندارد و اول ضرر ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی به بچه ها وارد مى شود و بعد نوبت بزرگتر ها مى رسد، یعنى همه با هم مى سوزند، منتهى چون بچه ها و زنها حساس تر هستند بیشتر صدمه مى بینند، ولى دیرى نمى پاید که در این بازار آشفته مردان هم زمین مى خورند و بدجورى هم زمین مى خورند، چرا که جنگ همه از کوچک گرفته تا بزرگ شروع مى شود و دعوا فقط بین خانواده و زن و مرد نیست، بلکه در جامعه آشفته مردها هم با مردها به جان هم مى افتند و یک جنگ تمام عیار و یا انقلاب مثل ۵٧ شروع می شود تا مرحله نیستی و نابودی بشر ایرانی. کشور هاى دیگر هم آرام ننشسته و از این بازار آشفته جامعه ایران نهایت سوء استفاده را مى کنند. پس بیاییم مشکلات را زنانه و مردانه نکنیم، مشکلات مال همه است و در این مشکلات همه مقصر هستند و همه باید در حل کردن آنها به هم کمک کنند و این وقتى شدنى است که منطق بین ما حاکم باشد و هر کس چه مرد و چه زن وظیفه خود را بداند و به وظیفه خود باآگاهى و شناخت بسیار عمل کند، زنها همانطور که آفریده شده اند می توانند یاد بگیرند و تحت تاثیر خانواده و جامعه که قرار می گیرند ساختار جسمی ، عقلی، احساسی و روحی زنانه آنها به آنها یاد می دهد که چگونه تحت تاثیر خانواده و جامعه قرار بگیرند و خیلی چیزها را جسمی و روحی لمس کرده و یاد می گیرند. مردها هم همینطور. مردها و زنها می توانند در همدیگر از نظر ذهنی، روحی، عقلی، عاطفی و جسمی در تاثیر داشته باشند، ولی این تاثیر باید با روحیات زنانه و مردانه هماهنگی داشته باشد و این با زور و تحمیل شدنی نیست، بلکه زن و مرد باید برای هم وقت بگذارند، بخصوص از دوران نوجوانی تا برای همدیگر به مرور ملموس تر و قابل فهم تر و قابل قبول تر شوند، چون همانطور که گفته شد بین مؤنث و مذکر اختلاف از همه نظر وجود دارد و  زمان می برد که تا به مرور نسبت به هم شناخت پیدا بکنند و برای هم قابل تحمل باشند و عینا یک چنین وظیفه ای هم برای متخصصین علوم اجتماعی و علوم طبیعی صادق است که تا حساب شده از بچگی تا بزرگ سالی به این مردان و زنان کمک بکنند و آنها را هماهنگ با هم رشد بدهند که تا رشد آنها با رشد اجتماعی و محیط زیست هماهنگ و همه آنها روی رشد هم تاثیرات درستی بگذارند که تا بین افراد جامعه، بخصوص بین زن و مرد و بین خانواده ها اختلافات کمتر و افراد بتوانند در کنار هم زندگی سالمی داشته باشند. باید امکانات مختلف و لازم در جامعه فراهم کرد تا کسانی که در اموری ناتوان هستند به آنها کمک شود تا این افراد خودشان را با شرایط خانواده و جامعه وفق بدهند نه اینکه توى سر افراد زد و آنها را محروم از همه چیز کرد، پس بنابراین نباید فراموش کرد که نصف جامعه را زنان و نصف آن را مردان تشکیل مى دهند، نمى شود گفت که مردان بروند در شهر دیگر زندگى کنند و زنها بروند در شهر دیگر . این یعنى زن و مرد با هم زندگى مى کنند و به هم نیاز دارند و باید از همه نظر به هم کمک کنند. برای این منظور باید برای هم وقت گذاشته و سعى کنند همدیگر را بفهمند، البته این به این معنى نیست که تمام مردها تمام زنهارا بفهمند و یا بر عکس، بلکه باید هر کسى یکى را براى خود پیدا کند و براى هم وقت بگذارند تا همدیگر را بهتر بفهمند و این سعی و کوشش باید دو طرفه باشد، زیرا  هر دو ناقص آفریده شده و باید به هم کمک کنند که از نظر روحی، ذهنی، عقلی، احساسی و جسمی کمبودهایشان بر. طرف شود. البته نباید فراموش کرد که در هر زمان اختلافات زن و مرد از همه تظر زیاد است، چون زن نمى تواند مرد شود و مرد هم نمى تواند زن شود. اما اگر یک زن و یک مرد  زمان زیادی با هم باشند و همدیگر را بهتر بفهمند با تمام اختلافات با هم شریک خوبى براى هم می شوند و خانواده و فرزندان خوبى را مى توانند اداره و تربیت بکنند و هم با هم و با بچه هایشان نقش بزرگى را در جامعه بازى مى کنند. روز جهانی زن مبارک باد!

اکبر دهقانی ناژوانی

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)