در این گلشن که گلهایش ستاره ست
چو بیکاران نصیب ما نظاره ست
زمین در جنب این نه طاق مینا
چو خشخاشی بود بر روی دریا
تو خود بنگر از این خشخاش چندی؟
سزد آنگه به ریش خود بخندی 

عطار نیشابوری

 

به باور من اگر عطار نیشابوری اکنون و در زمان ما زندگی می کرد یکی از نوابغ علم ستاره شناسی بود. قدرت تصور بی نظیر وی از عالم هستی بسیار شگفت انگیز و قابل تامل است؛ و آنهم در هشتصد سال پیش و با پیشرفت های علمی آن زمان می توان گفت چنین برداشتی از عالم کائنات فوق العاده بوده است. در حالی که در اروپا و در قرون تاریک وسطا و بیش از چهار صد سال بعد از مرگ عطار، کلیسا قصد سوزاندن گالیله را داشت که بطور علمی مدعی بود زمین در مرکز کهکشان قرار نگرفته است و بقیه ستارگان بدور آن نمی چرخند.

در اشعار بالا عطار برای نشان داد عظمت و بزرگی کائنات و ناچیز بودن وجود انسانی ما، زمین را به گلستانی تشبیه کرده است که گل هایش ستارگان آسمان هستند. و ما انسانها نظاره گرانی هستیم که در پیدایش ستارگان آن نقشی نداشته ایم. زمین از دید او در کنار چنین ابهتی در آسمان مانند دانه‌ای خشخاش است بر روی دریا؛ و اگر انسان خود را با آن مقایسه کند، موجب استهزای خویش خواهد شد.

در برنامه ای علمی مربوط به فضا، مجری در کنار دریا با در دست داشتن مشتی شن، تعداد ستارگان کهکشان را با تعداد شنهای روی زمین مقایسه می کرد. و در جایی دیگر در فضای اطاقی مملو از گرد و غبار، اندازه کره زمین را با یکی از غبار های آن در کهکشان بی انتها، و من اشعار عطار را در ذهنم مرور کرده و قدرت اندیشه این عارف بزرگ را می ستودم.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)