در یک روز سرد زمستانی دسته‌ای خارپشت دور هم جمع شدند تا با گرمای بدن هم، خود را از یخ زدن در سرما حفظ کنند. اما کمی بعد حس کردند تیغ‌های بدن‌شان به هم می‌خورد، طور‌ی‌ که دوباره مجبورند از هم دور شوند.

هنگامی که نیاز به گرم شدن دوباره آن‌ها را گرد هم آورد، همان حادثه دوباره تکرار شد طوری که میان دو وضعیت رنج‌آور سرما و فرورفتن تیغ بدن‌های‌شان در تن دیگری آن‌قدر جابه‌جا شدند تا به فاصله‌ی مناسبی از یکدیگر دست یافتند که می‌توانستند در سایه‌ی آن به بهترین نحو آن وضعیت را تحمل کنند. در جامعه، نیاز نیز به همین ترتیب از نقصان و یکنواختی درون هر فرد ناشی می‌شود و آدمیان را به سوی یکدیگر می‌کشاند. اما خصلت‌های زننده‌ی بسیار و اشتباه‌های تحمل‌ناپذیر انسان‌ها، آن‌ها را دوباره از یکدیگر دور می‌کند. فاصله‌ی متناسبی که سرانجام، آدمیان در میان خود به آن دست می‌یابند و در سایه‌ی آن، همزیستی امکان شکل‌گیری می‌یابد، ادب و اخلاق نیک است. در انگلیس خطاب به کسی که این فاصله را با دیگران حفظ نکند، می‌گویند: «!Keep your distance» *

هرچند در سایه‌ی حفظ این فاصله نیاز به گرمای متقابل تنها ناقص رفع می‌شود، اما رنج فرو رفتن تیغ‌ها در بدن یکدیگر نیز در میان نخواهد بود.

با وجود این، آن‌که گرمای درونی بسیار دارد، ترجیحاً دور از جمع می‌ماند تا نه کسی را آزار بدهد و نه از کسی آزار ببیند.
—————-

* فاصله‌ات را حفظ کن!

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com