کاش اینجا بودی
راجر واترز با موفقیت چشمگیر در آلبوم نیمه تاریک ماه، که پینک فلوید را به اوج برده بود، یاد رفیق جدا شده کرد.
سید برت که اولین سنگ بناهای پینک فلوید را گذاشته بود، جایش در این موفقیتها خالی بود.
آلبوم کاش اینجا بودی کاری مشترک بود از واترز، گیلمور و رایت، که تمام پنج ستارهی همهی منتقدان را درو کرد.
واقعن جای سید برت در این اوج خالی بود
اما سید کجا بود؟
در هنگام ضبط این آلبوم یک روز ز در درآمد و شبستان پینک فلوید رو منور کرد: با کله و ابروهای تراشیده، شیکم گنده، لباس نامرتب و یه کیسه در دست که ظاهرن در هپروت سیر میکرد.
هیچ کس اون رو نشناخت. هیچ کس!
وضعیت سید واقعن ترحم برانگیز و غمبار بود.
بعد از آن روز تنها یک بار دیگر سید را دیدند. در عروسی دیوید گیلمور. سید بدون خداحافظی مجلس را ترک کرد و دیگر تا روز مرگش در سال ٢٠٠۶ هرگز همدیگر را ندیدند.
واترز و گیلمور تصمیم گرفتند این آلبوم را به او تقدیم کنند.
و البته آهنگ شاهکار بدرخش ای الماس دیوانه .
آهنگی در دو قطعه ساختهی دیوید گیلمور، راجر واترز و ریچارد رایت و صدای واترز. پیشدرآمد معروف این آهنگ ساختهی دیوید گیلمور در مجموعه آرشیو فرهنگی ملی آمریکا قرار گرفت. یک شاهکار بیبدیل در تاریخ موسیقی راک پروگرسیو.
با این که اعضای گروه دایمن تکرار کردهاند که شعر این آهنگ برگرفته از شخصیت سید برت است و تمام سمبلهای مربوط به او منجمله نیزن، در آن به کار رفته، بعدها، واترز، شاعر این آهنگ، این موضوع را انکار کرد و گفت، مضمون اشعار این آهنگ سخن از تنهایی، انزوا و یاس انسان ماشینی شده دارد.
این آلبوم با این که در ظاهر یک کار فوق العاده موفق گروهی بود، محصول اختلافات عدیده بود. که در آهنگ «یه سیگار بکش» خودش را نشان داد.
این آهنگ ساخته راجر واترز بود که خیلی هم به اضافه کردن اون به این آلبوم اصرار داشت. اما بعد از اجراهای متعدد در شبهای متمادی کنسرت، صداش آسیب دیده بود. چندین بار تمرین و ضبط کرد اما نمیتونست بخوونه. تصمیم گرفتند که گیلمور اون را اجرا کنه.
اجرای خوبی شد اما واترز قبول نکرد. و تصمیم نهایی اون شد که «روی هارپر» اون را بخونه.
جالب اینجاست که این اولین و آخرین همکاری روی هارپر با پینک فلوید بود. جولای ١٩٧۵، در فستیوال نِب ورث، که پینک فلوید طبق معمول کلی افکت و اجراهای دراماتیک مثل پرواز هلیکوپتر جنگ جهانی دوم ترتیب داده بود، هارپر هم در همان فستیوال اجرا داشت. هارپر وقتی خواست که لباس روی صحنهاش را به تن کنه، دید که اون لباس گم شده. این را به حساب اون گذاشت که اعضای پینک فلوید دزدیدند، از لجش رفت و وانت پینک فلوید را درب و داغون کرد. علاوه بر این که خودش آسیب دید، سیستم صوتی گروه را هم له کرد. و در نتیجه اجرای پینک فلوید به خصوص کیبورد رایت حسابی خراب شد. پینک فلوید پشت دستشو داغ کرد.
اما مشکل فقط اینها نبود. رایت بعدا در خاطراتش از ضبط این آلبوم به عنوان «گیر افتادن در سختترین دوران» یاد میکنه. و واترز میگه «شکنجه بود.» گیلمور با میسون که اون روزها وسط کشمکش مشکلات زناشویی و طلاقش بود دائما اختلاف داشت و برای هر قطعه نوازندگی میسون مجبور میشدند چندین و چند بار اجرا کنند.
اگر واترز نبود، این آلبوم هرگز منتشر نمیشد. واترز با سه آهنگ «بدرخش ای الماس دیوانه، به ماشین خوش آمدی و یه سیگار بکش» گروه را از نابودی نجات داد.
سینتیسایزر رایت همراه با صدای گیلمور آهنگ و شعر فوق العاده واترز را فریاد میزد: خوشآمدی پسرم، خوشآمدی به ماشییییییییییییییییین.
رویای چه داری؟ مشکلی نیست، ما به تو گفتیم چه رویایی داشته باش!
واترز با خودرایی کارآمدی گیلمور را مجبور کرد که آهنگ بدرخش ای الماس دیوانه ی اون را دو تکه کنند و بخشهایی را به اون اضافه کنند.
و بدینگونه بود که گروه با چنگ و دندان سر پا موند و یک شاهکار دیگه خلق کرد.
واترز، گرچه شاید به اندازهی گیلمور سیاسی نبود، اما پر از حرف و ایده بود. با همه چیز مخالف بود. پر از خشمی که باید بر سر این دنیای بیگانه شده خالی میکرد. نگاه واترز به دنیای اطراف خود روز به روز تغییر میکرد، گرچه با روندها و گرایشات چپ یا ضد نورم آن روزها مطابقت نداشت، اما سیستمی فکری مستقل برای او میساخت، سیستمی که در گرماگرم جنگ سرد، از بلوک شرق و کمونیسم و شوروی خسته بود و هنوز آمریکاییزه هم نشده بود. و پینک فلوید ساحتی برای او شده بود تا عقاید خود را به گوش همگان برساند، چیزی که چندان هم مطلوب گروه نبود اما موفقیت بی رقیب خود را در رهبری واترز با تفکر منحصر به فرد او مییافت.
امپراطوری فکری واترز با آلبوم «حیوانات» آغاز شد.
واترز به شدت تحت تاثیر کتاب مزرعه حیوانات جورج اورول قرار گرفته بود. کتابی که اگر شما هم بخوانید حتمن سیستم فکریتان را تکان میدهد.
واترز در این آلبوم همه چیز را تکان داد. حتا سبک موسیقی را. تمام آهنگها را خودش ساخت و خودش خواند.
و البته از همه مهمتر خود داستان مزرعه حیوانات را. مزرعه ی حیوانات که نگاه نقادانه ی اورول سوسیال دموکرات به استالینیسم بود در آلبوم حیوانات بدل شد به نقد به دنیای سرمایهداری ماشینیزه شده، که در آخر طبقهی گوسفندان به قدرت خواهند رسید.
این آلبوم حتا دنیای موسیقی دهه هفتاد را هم نقد میکرد و به شدت پانک راک ونیهیلیستهای پست مدرنها را مورد هدف قرار میداد.
موفقترین آهنگ این آلبوم ، «سگها» تنها قطعهی این آلبوم بود که واترز نساخته بود. این آهنگ در فهرست بهترین ساختههای گیلمور قرار گرفت.
این آلبوم به شدت سیاسی و موفق چندان به مزاج مجله رولینگ استون خوش نیامد و به آن تنها دو ستاره داد.
در حالی که دو روز بعد از انتشار آن در بیست و سوم ژانویه ١٩٧٧، تمام تلویزیونها پینک فلوید را برای مصاحبه دعوت میکردند، واترز با بیان این که گروه را تماما او اداره میکند و الباقی کار چندانی جز نوازندگی بعضی سازها نمیکنند، خشم اعضای گروه را برانگیخت و کینهای را دامن زد که بعدتر به جدایی ریچارد رایت انجامید.
واترز، واقعن تمام این آلبوم را بسته بود. از فکر آن، تا شعر، موسیقی، آواز و حتا پوستر آلبوم. اما در روز روشن، زنده جلوی دوربین تلویزیونها نقش همهی اعضای گروه را حذف کرده بود.
اوضاع گروه خیلی خراب شده بود. تور بزرگ In The Flesh اختلافات عدیدهی گروه را به خوبی در جلوی چشم حضار نشون میداد. اونها حتا حاضر نبودند بعد کنسرت با هم از روی صحنه خارج شوند و با هم به محل اجرای بعدی بروند. هر کدومشون تک تک روی صحنه میرفتند و ارتباط بعد از اجرا کاملن قطع میشد. واترز خدایی میکرد و حتا روی صحنه به سمت یکی از حضار که به قول خودش «روی اعصابش بود» تف انداخت. گیلمور به شدت دلسرد شده بود و بعد از اتمام تور گفت: گروه به هر چه که میخواسته رسیده و چیزی نمونده که به دست بیاره، بهتره درش را تخته کنیم و بریم پی کارمون. به خصوص که ما «بی تاثیریم»!
عنوان این که بقیه بیتاثیراند، کار دست واترز داده بود. رایت و گیلمور رفتند به فرانسه تا هر کدوم آلبوم خودشون را منتشر کنند و میسون هم شروع کرد برای گروههای دیگه نوازندگی کردن. مالیات زیادی که باید میدادند ٨٠ درصد درآمد آلبوم قبل را شامل میشد و گروه داشت از دست میرفت. واترز باید کاری میکرد.
رفت سراغ گیلمور و طرح آلبوم دیوار را پیشنهاد داد. گیلمور با بیانگیزگی تمام، از سر ناچاری پذیرفت.
واترز ادعا کرد که انگیزه و سوژهی این طرح شخصیت سید برت هست که مثل چتری این گروه را زیر سایهی خودش قرار داده. کاریزمای سید تنها نقطهی مشترک باقی مونده در بین اعضای گروه بود.
اما واقعیت این نبود. آلبوم دیوار، مجموعهای پیوسته از قطعاتی مفهومی بود، داستان زندگی خود واترز و حالات روحی و روانی او.
محوریت داستان پسری بود به نام پینک، پسری که پدرش را در جنگ جهانی دوم از دست داده؛ مادری بسیار سرکوبگر و کنترلکننده داره، در مدرسه مورد تحقیر معلمشه، ازدواج ناموفقی میکنه، و خودش را در تنهایی محض پشت دیواری حبس میکنه.
پینک، همان راجر واترز بود بی کم و کاست.
واترز در کودکی پدر خود را که عضو حزب کمونیست انگلستان بود در جنگ جهانی دوم علیه فاشیسم از دست داده بود و مادرش که وی نیز از اعضای این حزب بود به عنوان تنها معبود خود پرستش کرده بود. در مصاحبهها واترز به صراحت اعلام کرد که چیز زیادی از پدرش به خاطر ندارد اما دنیای یتیمی دنیای سختی بود. اون مرگ پدرش را محصول گناه مشترک کمونیسم، فاشیسم و نیروی نظامی بریتانیا میدونست. چیزی که امروزه میگوید در موردش تجدید نظر کرده.
دیوار هم سمبلی از حالات دلزدگی، سرگشتگی و فوبیای جمعیت بود که در تور In The Flesh بر او عارض شده بود.
روانپزشک واترز به او گفته بود برای این که از جمعیت نترسد سعی کند دیواری بین خود و حضار در ذهنش ترسیم کند. واترز از این دیوار خسته بود.
در نهایت این داستان، واترز خود را شبیه فاشیستی میبیند که دیوار کشیده. به قول خودش مثل کمونیسم که خود را پشت دیوار برلین پنهان کرده بود! واترز پرتناقض آن روزها در آخر این آلبوم تصمیم میگیرد این دیوار را بشکافد و فرو ریزد.
اول خود را محاکمه میکند
و بعد دنیای جدیدی از پس این دیوار فروریخته خود را نمایان میکند.
خب از اول تا آخر این سناریو مطلوب هیچ یک از اعضای گروه نبود. پینک فلوید با این آلبوم رسما اعلام میکرد که متعلق به راجر واترزه و بلندگوی شرح حال و زندگی و احساسات و باورهای مقطعی اونه.
نه گیلمور به مذاقش خوش میآمد نه رایت. ولی گیلمور چارهای جز پذیرش این پروژه نداشت. و شروع به آهنگسازی به همراهی واترز کرد.
اما رایت اصلن توی کتش نمیرفت. میومد توی استودیو مینشست، پاهاشو روی هم مینداخت و به قول گیلمور «ناظر کیفی تهیه» شده بود.
واترز دیگه نتونست این رفتار بیتفاوت رایت را تحمل کنه. بهش گفت اگه میخواد به این رفتارش ادامه بده بهتره گروه را ترک کنه.
رایت هم گفت: وقتی ما «بیاثریم» دیگه موندن نداره. البته با کمال میل میرم.
و رفت.
و اما بحث برانگیزترین آهنگ این آلبوم و کل تاریخ پینک فلوید: «آجری دیگر در دیوار»
خیلی زیرکانه، تمام نمادهای شوروی سابق به عنوان ابزار سرکوب، مغزشویی، انزوا، و حسرت محصولات سرمایهداری مانند کوکا کولا و تلویزیون در این آلبوم گنجانده شده بود.
از لشکر سربازانی به شکل چکشهای سرخ، نمادی از ارتش سرخ، تا آرم چرخدنده با ضربدری از چکش که شبیه اس اس نازیهاست. تعبیری از همانند سازی دشمن سرسخت فاشیسم نازیها یعنی شوروی با همان فاشیسم! تناقضی که صدای گیلمور را درآورد و باعث شد در اجرای زندهی آن در سال ١٩٩٠ شرکت نکند.
این آلبوم، یکی از شاهکارهای بلامنازع با تمام موفقیتهایش چندان مورد تحسین مجله رولینگ استون قرار نگرفت و با کسب تنها سه ستاره، دو سال در سکوت، به آرامی خود را تا چارتهای موسیقی آفریقای جنوبی، اسراییل و آلمان غربی کشاند.
آلن پارکر، همزمان با تور دیوار، فیلم بدون کلام دیوار پینک فلوید را ساخت.
همانطور که راجر واترز وعده کرده بود که تا فروپاشی دیوار برلین این آهنگ را باز اجرا نخواهد کرد، پس از انجام تور دیوارسال ١٠٧٩، تا جولای ١٩٩٠ و فروپاشی دیوار برلین این آلبوم را روی صحنه نبرد.
این بار واترز بدون پینک فلوید، با همراهی بسیاری از هنرمندان مثل اسکورپیونز، سیندی لاپر، شینیاد اوکانر، برایان آدامز و دیگران، نمایشی تمام عیار و فوق العاده دراماتیک از این آلبوم را در برلین بر روی صحنه برد.
داستان آلبوم دیوار همراه با دگردیسی بینش واترز ادامه یافت. واترز امروز گرچه اصرار داره که بگه اساس فکریش با قبل فرقی نکرده اما به واترز سه دههی قبل شباهت کمیداره.
اگر آلبوم دیوار بعد از دو شاهکار نیمهی تاریک ماه و ای کاش اینجا بودی، که تحت تاثیر نظریههای از خود بیگانگی و بیگانگی اشیای کارل مارکس ساخته شده بود، برای دوستداران پینک فلوید یک ریویژن به حساب میآمد، گرایشی فوکویی، دیوار امروز تکوینی قابل ملاحظه کرده.
در اجرای نمایشی دراماتیک دیوار در تور زندهی دیوار که از سال ٢٠١٠ آغاز شد، واترز تمام نمادهای چپ و راست را سرنگون میکند. از نمادهای مذهبی مسیحیت، اسلام، یهودیت و بودیسم تا نمادهای سرمایهداری و حتا داس و چکش کمونیسم.
گرایش واترز به سمت آنارشیسم که با پیوستن او به کمپین حمایت از غزه و کمپین آنارشیستی تحریم محصولات اسراییلی حدس زده میشد، با نمایش تور دیوار به یقین تبدیل شد و این آلبوم محبوب اسراییلیها از چشم آنها افتاد و اعتراضشون با طرح برچسب ضدیهودی بودن واترز جنجال آفرید.
نمایش دراماتیک این تور بزرگ، که بزرگترین تور یک خوانندهی سولو در تاریخ موسیقی نام گرفته، بیش از ٣٧ میلیون پوند انگلستان خرج برداشته است.
اما قضاوت در مورد واترز با آلبوم دوپهلو و جنجالی دیوار، اجراهایی با مفاهیم متضاد و گرایشات متغیر واترز، هنوز بسیار زود است. در برنامه بعد فاز سومی از پینک فلوید را خواهیم شنید که شبیه به دو دورهی قبل نیست. با ما و پینک فلوید همراه باشید.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
مطالب مرتبط
پینک فلوید، گروه ترینها با استبداد واترزی
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.