الاهه بقراط روزنامهنگار ساکن آلمان، دانشآموخنهی رشته حقوق قضایی در ایران است که پس از مهاجرت به آلمان، تحصیلاتش را در رشته علوم سیاسی در این کشور ادامه داد. با او در ارتباط با تحولات سیاسی ایران ۱۸ ماه بعد از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، چشمانداز توافق هستهای میان جمهوری اسلامی و قدرتهای جهانی، و نیز انتخابات آیندهی مجلس شورای اسلامی گفتگو کردهام. خانم بقراط معتقد است که اساسا در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی، اصلاحات به نتیجهای نخواهد رسید و اصلاحطلبان نیز تنها به دنبال شرایط بهتری برای خودشان هستند.
یوحنا نجدی: خانم بقراط، به عنوان نخستین پرسش، تحلیل شما از روی کار آمدن آقای روحانی در جمهوری اسلامی چیست؟
الاهه بقراط: ببینید؛ مهمترین نکته در “روی کار آمدن” یا “روی کار آوردن” آقای روحانی در جمهوری اسلامی این است که تقریبا از سه چهار ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، آقای خامنهای و آقای ولایتی دنبال راه چارهای برای حل مساله هستهای و فشار تحریمها بودند. به خاطر همین، نظام تصمیم گرفت که چهرهای روی کار بیاید که بتواند این بحرانها را حل کند. در این میان، آقای روحانی را انتخاب کردند چون ایشان در جریان مذاکرات قبلی با کشورهای غربی حضور داشتند و حضور آقای ظریف در وزارت خارجه هم میتوانست به حل بحران کمک کند.
یوحنا نجدی: پس شما هیچ نقشی برای مردم در روی کار آمدن آقای روحانی قائل نیستید؟
الاهه بقراط: اگر درباره دموکراسی با معیارهای جهانی آن صحبت کنیم، تاکنون هیچ انتخابات آزادی در جمهوری اسلامی برگزار نشده حتی انتخاب نخستین رییس جمهور در سالهای نخست بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ نیز با پشتیبانی آقای خمینی صورت گرفت و مردم به آقای بنیصدر رأی دادند. تا زمانی که انتخابات آزادی در ایران برگزار نشود، ما نمیتوانیم بگوییم که این رییسجمهور یا مجلس، برآمده از رأی مردم است.
یوحنا نجدی: برگردیم به بحث شما و تحلیلتان از به قدرت رسیدن آقای روحانی.
الاهه بقراط: بله؛ در درون نظام، تصمیمگیریهایی انجام شد و در کنار آن، “جوسازی”هایی هم صورت گرفت. مثلا یادتان است که چه غوغایی برپا شد مبنی بر اینکه میخواهند آقای جلیلی را رییسجمهور کنند؛ این یکی از شیوههای قدیمی چنین رژیمهایی است و جمهوری اسلامی نیز در استفاده از آن، مهارت بالایی دارد. در این شیوه، مردم را از یک نفر میترسانند تا مردم به فرد دیگری که مطلوب نظام است، رأی بدهند.
بنابراین، روی کار آمدن آقای روحانی در همان چارچوب الکن و ناقص جمهوری اسلامی، کاملا حسابشده بود. در این یک سال و نیم، جمهوری اسلامی در پرونده هستهای خود، پیشرفتهایی داشته است و تابوهایی در مساله هستهای، حتی در بین طرفداران تندروی رژیم شکسته شده ولی این مذاکرات هنوز به نتیجه مشخصی نرسیده است.
یوحنا نجدی: بعد از گذشت یک سال و نیم از روی کار آمدن آقای روحانی در ایران، به نظر شما شرایط در کدام عرصه نسبت به قبل بهبود یافته است؟ و همچنین، رییس جمهوری اسلامی به کدام بخش از وعدههایش عمل نکرده است؟
الاهه بقراط: به قدرت رسیدن آقای روحانی در جمهوری اسلامی را باید در چارچوب سیاست خارجی این نظام ارزیابی کرد. به نظر من، جمهوری اسلامی اصلا معتقد نیست که مردم در داخل ایران، مشکلاتی دارند که حالا بخواهد گامی در جهت رفع این مشکلات بردارد.
آقای روحانی طبیعتا در دوران رقابتهای انتخاباتی وعدههایی داد اما شما اگر به وبسایت “روحانیسنج” هم مراجعه کنید میبینید که جز آغاز دوباره فعالیت “خانه سینما”، آقای روحانی کار دیگری انجام نداده است. ایشان بحث حقوق شهروندی را هم در اوائل کارشان مطرح کردند، اما آن بحث هم به جایی نرسید. اینکه مردم دست به تجمعهایی میزنند و اعتراضهایی میکنند، ربطی به وعده وعیدهای دولت آقای روحانی و باز شدن فضا در ساختار سیاسی ندارد بلکه خود مردم دست به اقدامهایی میزنند و نسبت به موضوعهایی همچون فشار بر زنان، اعتراض میکنند.
یوحنا نجدی: پیگیریهای دولت برای حل بحران هستهای جمهوری اسلامی، چه تاثیری بر عملکرد دولت در سایر عرصهها همچون عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به همراه خواهد داشت؟
الاهه بقراط: به نظر من، اگر آقای روحانی موفق به حل پرونده هستهای ایران شود، در مقابل، باید امتیازهای زیادی به غرب بدهد. در مجموع، حل بحران هستهای، تاثیرهای بسیار مثبتی بر روی جامعه خواهد داشت چون بلندپروازیهای هستهای جمهوری اسلامی، پیامدهای بسیار بدی برای جامعه و اقتصاد ایران به همراه داشته است.
یوحنا نجدی: آقای روحانی اخیراً به صورت تلویحی سپاه پاسداران را به فساد متهم کرده، از سوی دیگر میبینیم که بودجهٔ همین نهاد برای سال آینده افزایش قابل توجهی داشته است. شما میان دولت روحانی و سپاه، چالشی میبینید؟ اگر پاسختان مثبت است، پیشبینیتان از آیندهٔ این چالش چیست؟
الاهه بقراط: اگر یادتان باشد، آقای روحانی اندکی پس از به قدرت رسیدن، از سپاه پاسداران دعوت کرد که در بخشهای مهمتری سرمایهگذاری کند. در واقع، درون نظام یک نوع سیاست متناقضی وجود دارد که من نمیتوانم آن را نوعی “چالش” تعبیر کنم. دولت و سپاه باید با هم به نوعی کنار بیایند تا بتوانند قدرت را حفظ کنند. بنابراین، من گمان نمیکنم که بین سپاه و دولت، به غیر از یک سری لفاظیها، چالشی وجود داشته باشد. سپاه و دولت، هر دو بسیار قوی هستند و توازن قوا بین این دو نهاد، به گونهای است که ناچار هستند تا با هم کنار بیایند. من تقابل بین سپاه و دولت را به آن اندازه مهم نمیدانم که نتیجه این تقابل بتواند نقشی در سرنوشت جمهوری اسلامی بازی کند.
یوحنا نجدی: در این تحلیل، نقش آقای خامنهای کجاست؟
الاهه بقراط: رهبر سعی میکند که همه طرفها را برای خودش حفظ کند و نقش “رهبر همه جناحها” را بازی کند و تاکنون هم جز این نبوده است. منتها رهبر زمانی که احساس کند که ضربههایی به پایههای اصلی نظام جمهوری اسلامی وارد میشود، مثل نگرانی از جنبش سبز یا به قول خودشان “فتنهگران”، به شدت ایستادگی میکند. رهبر تا زمانی که احساس کند که بخشهای مختلف نظام، به هر حال، با هم کار میکنند و کار نظام پیش میرود، سعی میکند تا نقش به قول خودشان “داهیانه رهبری” را بازی کند.
یوحنا نجدی: پس در واقع به نظر شما، آقای خامنهای بین سپاه و دولت، بیطرف باقی میمانند؟
الاهه بقراط: ببینید؛ به نظر من در حال حاضر چالشی بین دولت و سپاه نیست که رهبر بخواهد ورود کند و از یکی از طرفها جانبداری نماید. این تقابلها تنها در بیرون و در میان رسانهها در جریان است؛ وگرنه همانطور که مسوولان پیشین نظام هم گفتهاند، در پشت این پرده، یک “خانواده” حضور دارد و این خانواده قدرت، هرگز پشت یکدیگر را خالی نمیکنند.
یوحنا نجدی: اصلاحطلبان اخیرا فعالیتهایی را در راستای شرکت در انتخابات آیندهی مجلس شورای اسلامی شروع کردهاند. این فعالیتها را چطور ارزیابی میکنید و آیا اصلاحطلبان را هم جزو همین خانواده میدانید؟
الاهه بقراط: اصلاحطلبان هم با وجود همه محدودیتهایی که اخیر داشتهاند، اما جزیی از همین نظام هستند. حتی اگر فرض کنیم که اصلاحطلبان همچون مجلس ششم، اکثریت مجلس آینده را به دست آورند، در برابر ساختاری با ولی فقیه و شورای نگهبان چه کاری پیش خواهند برد؟ من از رفتار برخی از مردم تعجب میکنم؛ آقای خاتمی خیلی بیشتر از آقای روحانی محبوب بود، کنترل قوه مجربه، مقننه و حتی بخشهایی از قوه قضاییه هم در اختیار اصلاحطلبان بود اما چه نتیجهای حاصل شد؟
البته این رفتارها طبیعی است چون منافع اصلاحطلبان در همین نظام است. درست است که به اصلاحطلبان میدان داده نمیشود، اما آنها از نظر اقتصادی و امکانات، خیلی راحت در همین نظام زندگی میکنند و هر چهار سال یک بار نیز برای مجلس یا ریاست جمهوری سر و صدایی راه میاندازند. به نظر من ساختار نظام جمهوری اسلامی آنچنان بسته است که این گروهها تنها برای گرفتن سهم بیشتر به ویژه از نظر اقتصادی تلاش میکنند تا سهم بیشتری از سفره حکومت نصیبشان شود.
برای تغییر در زندگی مردم ایران، باید یک تغییر اساسی در نظام جمهوری اسلامی ایجاد شود اما با این کارها، هیچ تغییر و حتی اصلاحی در این نظام ایجاد نخواهد شد.
یوحنا نجدی: منظور شما از “تغییر“، تغییر کلی نظام است؟
الاهه بقراط: نظام که خودش دست به کاری در جهت تغییر اساسی نخواهد زد؛ یعنی خود را در مسیری قرار نخواهد داد که خودش نتواند آن را کنترل کند. به نظر من، جمهوری اسلامی به خوبی از تجربه رژیم شاه و فروپاشی بلوک شرق در گذشته یاد گرفته که چگونه جلوی تغییر نظام را بگیرد؛ البته در این میان، از سرکوب خشن مخالفان نیز بهره میبرد. هر دستی که از هر نظر به هیکل این نظام کشیده شود تا گشایشی سیاسی یا اقتصادی در آن صورت گیرد، بنیاد نظام جمهوری اسلامی را زیر سوال میبرد؛ حتی برخی از اصول قانون اساسی که توسط اصلاحطلبان و آقایان موسوی و کروبی نیز مطرح شد، عملا نظام را به چالش کشید و نظام حاضر نیست که حتی در همین ابعاد هم اصلاحی در آن صورت گیرد.
یوحنا نجدی: شما در سخنانتان یه تجربهی شکستخوردهی اصلاحطلبان در مجلس ششم اشاره کردید. به نظر شما، عدم موفقیت اصلاحطلبان در این زمینه، به دلیل مخالفت نهادهایی مثل شورای نگهبان بود یا اساسا اصلاحطلبان آنچنان پیگیر وعدهها و اهدافشان نبودند و دغدغه حقوق بشر و دموکراسیزاسیون در ایران نداشتند؟
الاهه بقراط: هر دو؛ اصلاحطلبان در آن زمان یکی دو لایحه خیلی ضعیف درباره مطبوعات مطرح کردند اما در نتیجه مخالفت شورای نگهبان، به جایی نرسید. من اصلا اینطور فکر نمیکنم که اصلاحطلبان همان مفهومی را از دموکراسی و حقوق بشر در نظر دارند که در تعاریف رایج وجود دارد. اصلاحطلبان از مردمسالاری، دموکراسی و حقوق بشر همان “حقوق بشر اسلامی” و “دموکراسی دینی” آقای خاتمی را متوجه میشوند. به عنوان مثال، آقای خاتمی در یکی از مصاحبهها زمانی که یکی از دانشجویان خارجی سوالی را درباره همجنسگرایی مطرح کرد، با عصبانیت پاسخ داد: «لطفا ادب را رعایت کنید!» یعنی آقای خاتمی، پرسش درباره حقوق همجنسگرایان را نوعی “بیادبی” تلقی میکند. حقوق بشری که از نظر رهبر اصلاحات، اینطور تعبیر میشود، دیگر از نظر بقیه اصلاحطلبان چگونه تعریف خواهد شد؟
در مجموع، به نظر من، اصلاحطلبان تنها در پی این هستند تا در همین نظام فضا را کمی برای خودشان و طرفداران خودشان باز کنند و به دنبال دستیابی به ایرانی مبتنی بر دموکراسی و حقوق بشر نیستند.
یوحنا نجدی: با توجه به تحلیلهای که ارائه کردید و با فرض اینکه آقای روحانی برای یک دوره دیگر نیز به ریاست جمهوری برسند، تحلیل شما از ایران سال ۱۴۰۰ چیست؟
الاهه بقراط: (با خنده) من که پیشگو و غیبگو نیستم! سرنوشت ایران در حال حاضر به تحولات منطقهای هم گره خورده است؛ حتی به روند تحولات در روسیه و اوکراین هم مربوط شده است. بنابراین آینده ایران را تنها نمیتوان با سرنوشت پرونده هستهای جمهوری اسلامی مورد ارزیابی قرار داد. تا زمانی که در ایران یا هر کشوری، ساختاری سیاسی با مشخصات جمهوری اسلامی بر سر کار است، یعنی یک نظام بسته دینی انحصارطلب حاکم باشد، شاید جامعه با نوعی بیاعتنایی تنها فضاهای کوچکی را برای خودش باز کند و در آن فضاها، کارهایی انجام بدهد ولی در آن ساختار، هیچ تغییر و اصلاحی در وضعیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی رخ نخواهد داد.
یوحنا نجدی: خوب؛ با این حال، شما هنوز پاسخ ندادید! شما به ایران سال ۱۴۰۰ خوشبین هستید؟
الاهه بقراط: با توجه به مسائل تروریستی اخیر در منطقه، به نظر من هیچکس نمیتواند ابراز خوشبینی کند. به طور کلی، من آدم بسیار امیدواری هستم اما در عین حال، بدبین هستم.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.