سخنرانان به ترتیب عبارت بودند از: رها بحرینی، حقوق‌دان با تخصص حقوق بشر بین‌المللی و محقق بخش ایران در عفو بین‌الملل، فرنگیس بیات، دکترای علوم سیاسی از انستیتو علوم سیاسی لیون فرانسه، محقق حوزه‌های روابط بین‌الملل، سیاست خارجی ایران، سیاستگذاری اجتماعی و مسائل زنان، مهرانگیز کار، حقوق‌دان ایرانی، و کنشگر حقوق بشر که مدتی به عنوان محقق میهمان در دانشگاه کیپ تاون آفریقای جنوبی به پژوهش پرداخت و گذار از دوران آپارتاید را مطالعه کرده و کاوه مدنی استاد محقق موسسه سنجش از دور سیستم زمین دانشگاه شهری نیویورک و معاون سابق سازمان حفاظت محیط زیست ایران که سابقه گسترده‌ای در حوزه تحقیقات محیط زیست و مدیریت منابع آب در نقاط مختلف جهان از جمله خاورمیانه و ایران دارد.

عدالت انتقالی

خانم رها بحرینی درباره عدالت انتقالی و سازوکارهای آن صحبت کرد و ان را چنین تعریف کرد، «عدالت انتقالی عموما در کشورهایی موضوعیت پیدا می‌کند که در فرآیند عبور از یک رژیم استبدادی و تمامیت خواه، به دموکراسی و آزادی هستند. طبیعتا بخشی از این فرآیند، ایجاد رویه ها و راهکارهایی برای رسیدگی به جنایت‌ها و بی عدالتی‌های است که در گذشته آن کشور صورت گرفته است. بی‌عدالتی‌هایی که برای مدت زمانی طولانی نه به آنها رسیدگی شده است و نه مسببانشان مجازات شده‌اند. عدالت انتقالی به معنای آن است که در دوران گذار، مرز پررنگی با گذشته کشیده شده و یک تعهد جمعی و سیاسی شکل بگیرد که منبعد، افراد متهم به نقض حقوق بشر، از امتیازات ویژه برخوردار نباشند، رنج آسیب دیدگان نادیده نماند و این رنج ها به رسمیت شناخته شود و از سوء استفاده از قدرت برای سرکوب و ستم، جلوگیری شود.»

او سپس درباره چهار رویه عدالت انتقالی یعنی تشکیل کمیته های حقیقت یاب، برگزاری دادگاه های کیفری، ارایه تسهیلات جبرانی و بررسی جامع سوءپیشینه برای شناسایی و برکناری ناقضان حقوق بشر از مشاغل دولتی، به ویژه در نهادهای مربوط به امور قضایی، انتظامی و زندان، صحبت کردند.

عدالت هم‌زمان

خانم فرنگیس بیات تلاش کرد به مفهومی از عدالت بپردازد که بتواند به گذار سیاسی در ایران کمک کند و اسم این عدالت را، عدالت «هم‌زمان» نامید چرا که این نوع از عدالت در زمانی که رژیم، هنوز بر سر قدرت است تلاش خواهد کرد تا شکلی از رویه گذار سیاسی از داخل ایران را برنامه ریزی کند و دست رژیم برای انجام جنایات بیشتر را ببندد. خانم بیات بدرستی اشاره کرد که «با سطحی از شهروندان مواجه ایم که در طول چند دهه گذشته، عزیزانشان را از دست داده اند، اعدام شدگانی دارند، کشته شدگانی در سطح خیابان دارند، مفقودشدگان قهری دارند، سربه نیست شده یا از کارافتاده قهری دارند و سوال هیچ کدام از این خانواده ها در مورد این سطح از جنایت، پاسخ روشنی پیدا نکرده و عدالت برای هیچ کدام از آنها اجرا نشده است. ما با کوهی از جنایات رسیدگی نشده طرفیم. این وضعیت دو جزء کلی دارد، نخست، تداوم خود رژیم است. رژیمی که زمینه بروز جنایات تسلسل وار را فراهم کرده است. جزء دوم آن،‌ انباشت خشونت است. در پناه تسلسل جنایت و بقا رژیم است که ما با انباشت خشونت مواجه‌ایم.». خانم بیات سپس فرق بین «عدالت گذاری» و «عدالت هم‌زمان» را توضیح داد و گفت، «اگر در عدالت گذاری، طبق قاعده «دیگر هرگز» هدف ما، عدم خشونت در آینده است، در عدالت همزمان هدف ما توقف خشونت در همین دم و همین امروز است. بدون توقف خشونت نمی‌توانیم شکلی از اشکال عدالت را محقق کنیم. عدالت همزمان،‌ عدالتی است که زمینه گذار سیاسی را به شیوه گذاری که روز گذشته مجید توکلی به آن اشاره کرد، یعنی گذار جامعه محور، محقق کند. امروز، سازمان قدرت در ایران به قدری آغشته به خشونت و فساد است که هیچ روزنه ای برای تغییر و اصلاح و بهبود باقی نگذاشته و تنها راه حل موجود، رفتن آزادانه به خیابان و ماندن در آنجاست.» در واقع طرحی که خانم بیات ارائه می‌دهد این است که با استفاده از ساز و کارهای بین المللی مانند تحریم، شورای امنیت سازمان ملل، قانون «صلاحیت جهانی»، قوانینی که «جنایت علیه بشریت» را محکوم می‌کنند، دادگاه کیفری بین المللی و هر اهرم فشار دیگری که وجود دارد رژیم را تحت فشار قرارداده ان را «عقیم» کنیم تا دیگر نتواند علیه مردم خشونت به خرج داده و مانند دی ماه ۹۶ و یا آبان ۹۸ تظاهرکنندگان را در خیابانها به گلوله ببندد.

خانم مهر انگیز کار درباره ایجاد یک قوه قضاییه مستقل در عصر گذار برای مهار خشونت رادیکال و زایدالوصف مردمی که تخم آن را حکومت با خشونت بی رویه در دل آنها کاشته است، صحبت کردند. وی با اشاره به اعدام‌های فراقانونی بعد از انقلاب به دنبال ایجاد راه حل هایی است تا در روند گذار از رژیم جمهوری اسلامی دیگر شاهد چنین بی عدالتی هایی نباشیم.

مسائل اقلیمی

آقای کاوه مدنی نیز درباره شرایط اقلیمی ایران، مشکل آب، خشکسالی و مشکلات محیط زیستی سخن گفتند و توضیح دادند که هیچ دولتی در آینده نمی‌تواند به مسائل اقلیمی، گرمای زمین و مشکلات ساختاری که بدلیل عدم توجه به حفظ کره زمین بوجود آمده، بی تفاوت باشد.

من فکر می‌کنم این سمینار و کتاب آینده آن یکی از بزرگترین گام هایی است که در دهه های اخیر برای رسیدن به آزادی و دموکراسی برداشته شده و باید از سازمان «حقوق بشر ایران» برای برپایی چنین سمیناری و از سخنرانان این برنامه برای این همه زحمت و تولید این همه اندیشه و تهیه این مقالات قدردانی کرد. وجه مشخصه این سمینار دو روزه و گفتمان سخنرانان ان پایبندی به منشور جهانی حقوق بشر، مخالفت با اعدام و «گذار مسالمت جویانه» با استفاده از تاکتیک های نافرمانی مدنی بود. سخنرانان این کنفرانس دوروزه از یک سو برنامه و تحلیل هایی برای عبور از این رژیم فاشیستی و رسیدن به یک حکومت دموکراتیک برپایه منشور جهانی حقوق بشر ارایه کردند و از سوی دیگر سازوکارهایی برای جلوگیری از خشونت، «عدالت هم‌زمان» و «عدالت انتقالی» مطرح کردند.

برای پی بردن به اهمیت صحبت ها و ایده‌های مطرح شده در این سمینار باید ان را با گفتمان رایج در در دهه های۵۰ و ۶۰ مقایسه کنید تا ببینید که ظرف ۴۰ سال چه مسافت طولانی ای را پیموده ایم و چقدر فعالان سیاسی و متفکران ما پیشرفت کرده اند. از بیش از یک دهه قبل از انقلاب سال ۵۷ و دهه ها پس از ان گفتمان غالب چه از طرف رژیم اسلامی و چه از طرف مخالفان ان، ایدئولوژیک، آرمان گرایانه، فرازمینی، ایده آلیستی، و در جهت خدمت به امت و یا خلق بود. در گفتمان ان دوران فرد جایی نداشت و همه به دنبال رستگاری و ایجاد «مدینه فاضله» اسلامی و یا کمونیستی بودند. در نگاه متفکرین ان دوران انسان جایی نداشت و همه چیز بدور «خداوند، رستگاری، بهشت، جهنم. پرولتاریا، انترناسیونال، جامعه بی طبقه توحیدی، حکومت اسلامی، حکومت خلقی، کمونیسم، مائویسم، محمد، علی، حسن، حسین، معاویه، یزید، لنین، استالین، مائو، چگوارا، کاسترو و غیره» می‌گذشت. همه گروه ها، چه حزب الله ی ها، چه مجاهدین، و چه چپی ها با کشتن و کشته شدن مشکلی نداشتند و همه گروه ها فکر می کردند که کشتن در راه «آرمان و عقیده برتر» هیچ قبحی ندارد.

لادن بازرگان

اما نسل جدید متفاوت است. نسلی که متولد دهه ۶۰ به بعد هستند، با اینکه در یک حکومت تمامیت خواه اسلامی بزرگ شده اند، سکولار هستند، پایبندی به گفتمان مذهبی ندارند، زمینی فکر می‌کنند و برایشان انسان، زندگی فردی و آزادی های اجتماعی مهم است. نسل جدید آرمان گرا نیستند، شعار نمی‌دهند. عملگرا و واقع بین هستند. از خشونت و اعدام و شکنجه و شلاق بیزارند و بدنبال یک «زندگی نرمال» و حکومتی هستند که به آزادی های فردی آنها و به هویت انسانی آنها احترام بگذارد. درحالی که رژیم اسلامی در ۴۳ سال گذشته با مشت آهنین حکومت کرده و قوانین جزایی آن پر از تبعیض، شکنجه، تعزیر، قصاص و اعدام بوده، سخنرانان این برنامه درباره عدالت انتقالی و سازوکارهای آن تحقیق می کنند و مقاله می نویسند و به دنبال راهکارهایی هستند که هم به جنایت ها و بی‌عدالتی‌ها رسیدگی شود و ناقضین حقوق بشر تنبیه شوند، هم رنج آسیب دیدگان به رسمیت شناخته شود، هم از سوء استفاده از قدرت برای سرکوب و ستم جلوگیری شود، و هم چرخه خشونت، انتقام و قصاص متوقف شود. شما چنین رشد فکری ای را، در این مدت زمان کوتاه، و در زیر سایه یک حکومت تمامیت خواه در کمتر ملتی مشاهده می‌کنید.

اما برای بزیر کشیدن این رژیم از قدرت چه باید کرد؟ مطالعات علمی نشان می‌دهد که ھﯾﭻ رژﯾﻣﯽ ﺑدون ھﻣﮑﺎری ﻣردم ﻧﻣﯽﺗواﻧد اداﻣﮫ ﺣﯾﺎت ﺑدھد. برای عبور از این نظام تمامیت خواه ﻣﺎ باید وارد فاز ﻧﺎﻓرﻣﺎﻧﯽ ﻣدﻧﯽ و اﻋﺗراﺿﺎت دﺳﺗﮫ ﺟﻣﻌﯽ بشویم. همانطور که آقای توکلی اشاره کرد باید شبکه سازی کرد و این شبکه ها باید به هم وصل بشوند. به جای اینکه یک روز کشاورزان به خیابان بیایند و بخاطر بی ابی تظاهرات کنند و هفته بعد معلمان بدنبال حقوق خود باشند و سپس کارگران تحصن کنند، همه این اعتراضات باید به هم وصل شده و همزمان انجام بگیرند. این گروه های مختلف باید درک کنند که سرنوشت شان بهم گره خورده است و تا وقتی که نظام اسلامی برپا است، آنها به هیچ یک از خواسته های خود نخواهند رسید.

راه مبارزه با این رژیم این است که چرخه‌های آن را از کار بیاندازیم. اﮔر ﮐﺎرﻣﻧدان دوﻟت ﮐم ﮐﺎری ﮐﻧند ﺑوروﮐراﺳﯽ ﮐﺷور فلج خواهد شد. اگر مردم ﭘولھﺎی شان را از ﺑﺎﻧﮑﮭﺎ ﺑﯾرون ﺑﯾﺎورند سیستم بانکی سقوط خوآهد کرد و کار رژیم تمام است. اﻗﺗﺻﺎد اﯾران ﺑدون ﭘول ﺳرﭘﺎ ﻧﺧواھد ﻣﺎﻧد. مردم باید ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﮫ ﻣﯽﺗواﻧند ﭘول آب و ﺑرق را ﻧدھند ﯾﺎ دﯾر ﺑدھند. ھﯾﭻ ﭼﯾز ﻏﯾر ﺿروری ای ﻧﺧرند. ھر ﭘوﻟﯽ را ﮐﮫ ﺑﮫ دوﻟت ﺑدھﮑﺎرهستند ﻧدھند و ﯾﺎ دﯾر ﺑدھند. ﺳﮭﺎم ﻧﺧرند. ﻣﻠﮏ ﻧﺧرند. روزﻧﺎﻣﮫھﺎ و ﻣﺟﻠﮫھﺎی رژﯾم ﻣﺎﻧﻧد ﮐﯾﮭﺎن را ﻧﺧرند. ﻣﺳﺎﺑﻘﺎت ورزﺷﯽ را ﺗﺣرﯾم ﮐﻧند و ﺑﮫ ﺗﻣﺎﺷﺎی آن ﻧروند. ﮐﺎﻧﺎلھﺎی ﺗﻠوﯾزون رژیم را ﻧﮕﺎه ﻧﮑﻧند. ﺑﮫ ﺳﯾﻧﻣﺎ و ﮐﻧﺳرت ﻧروند. ﺑﺎ ﺗﺣرﯾم و ﺧﺎﻧﮫ ﻧﺷﺳﺗن ﺳﯾﺳﺗم اﻗﺗﺻﺎدی رژﯾم ﺟﻣﮭوری اﺳﻼﻣﯽ را ﻓﻠﺞ ﮐﻧند. مردم نباید از صعود تیم فوتبال رژیم به جام جهانی خوشحال بشوند. ما نباید اﺟﺎزه بدھﯾم ﭘرﭼم ﺟﻣﮭوری اﺳﻼﻣﯽ در اﺳﺗﺎدﯾوم ھﺎی ﺟﮭﺎﻧﯽ ﺑﮫ اھﺗزاز درﺑﯾﺎﯾد. رژﯾﻣﯽ ﮐﮫ ﻣردم را ﺷﻼق ﻣﯽزﻧد، ﺣﮑم ﻗﺻﺎص اﺟرا ﻣﯽﮐﻧد و دم از «ﺣﻖ اﻟﻧﺎس» ﻣﯽزﻧد ﻟﯾﺎﻗت ﺣﺿور در ﺟﺎﻣﻌﮫ ﺟﮭﺎﻧﯽ را ﻧدارد.

رژیم جمهوری اسلامی قدر قدرت نیست که اگر بود احتیاجی به این همه زندان و احکام شلاق و حبس و اعدام نداشت. این جنایتها برای ایجاد فضای رعب و وحشت است. باید در مقابل این رژیم قرون وسطایی بایستیم و اجازه ندهیم جان‌های بیگناه دیگری قربانی ادامه حیات این رژیم اهریمنی بشود. برای رسیدن به «دوران گذار» و فردایی بهتر باید تلاش کنیم، و هزینه بپردازیم.

تحلیلی درباره کنفرانس «ایران و گذار از استبداد»

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)