اخطار: پست حاوی عکس دلخراش است.
در روزهای اخیر خبر، عکس و ویدئوی قتل فجیع خلبان اردنی توسط گروه داعش، سبب خشم توأم با شگفتی و حتی کابوس دیدن خیلیها شده است. چطور میشود که انسانی هرچند جاهطلب و ظالم، میتواند باعث تحمیل این همه رنج و عذاب به انسانی دیگر شود؟
اما اگر خوب بگردیم، میبینیم که شکنجه و سختکشی، تاریخی به اندازه همه انسانیت داشته است و ظاهرا قرار هم نیست، پایانی برای آن متصور باشد.
سال ۸۹، شاهد ورود کتاب عجیبی به بازار کتاب ایران بودیم، کتابی به نام تاریخ سختکشی که عباسقلی غفاری فردنوشته بود و باید اعتراف کنم که با وجود تلاشم، نتوانستم صفحات زیادی از این کتاب را بخوانم، چرا که این کتاب شرح دقیق، شکنجههای رعبآوری بود که در تاریخ ایران صاحبان قدرت به مردم و مخالفان خود روا داشته بودند.

«تاریخ سختکشی»، روایت بخشی از ناملایمتها تاریخی است؛ آنجا که آخرین حربهها به کار میآید و جان از مخالفان و معارضان ستانده میشود، آن هم به شیوهای که در تاریخ ثبت و در ذهنها حک شود و مایه عبرتی باشد برای دیگرانی که به دنبال مخالفت با قدرت حاکم هستند. چنین است که «بریدن اندام»، «سوزانیدن و کباب کردن»، «پاره پاره کردن»، «زنده به گور کردن»، «زیر تازیانه و چوب کشتن و خرد کردن سر با گرز»، «خفه کردن» شیوههایی میشود برای آنانی که در ساختار قدرت بودهاند تا مخالفانشان را از میان بردارند و البته گاه چرخ روزگار چرخیده است و آنان که در مسند بودهاند، از اریکه قدرت به زیر آمده و خود دچار چنان سرنوشتی شدهاند که روزگاری بر مخالفان روا داشتهاند و عدهای دیگر ایشان را سخت کشتهاند.
علاوه بر انواع کشتن که در بالا ذکر شد، «بستن به دم اسب و بستن به درخت»، «در دیگ جوشان انداختن و در نمد پیچیدن»، «جوال دوز بر زبان زدن»، «در پوست خام گذاشتن؛ زیرپای پیل انداختن» فصلهای کتاب «تاریخ سخت کشی» را تشکیل میدهد.
مؤلف ذیل هر بخش به بیان مصداقهای سخت کشتن افراد نامی تاریخ میپردازد و به صورت مستند و با ارجاع به متنهای دست اول تاریخی، روایت میکند که بابک، حلاج، نادر میرزا، مانی، ملک المتکلمین و… چگونه کشته شدهاند. او البته به مرگ افردی نیز اشاره میکند که شاید چندان در تاریخ شهره نباشند، اما به دلیل نحوهای که کشته شدهاند مورد توجه قرار گرفتهاند؛ مانند کندن پوست کودک ۱۲ ساله در دیار بکر، سوزاندن فالگیرها نزد سکاها، پاره پاره کردن زن بدنام در اصفهان، بستن گیسوی پیرزن به دم قاطر در هند و…
این روزها، بعضی از رسانههای غربی تمرکز زیادی کردهاند روی آن دسته از جنایاتی که بر بخشی از شهروندان خاورمیانهای روا میشود و زندهسوزی خلبان اردنی هم در صدر آنها قرار دارد. در این میان آنها بخشی از تاریخی را ظاهرا فراموش کردهاند، زمانی که در ابتدای قرن بیستم، مردم متمدن آمریکا، درست همین جنایات را در حق مردم سیاهپوست و حتی سفیدپوست روا میداشتند.
در بایگانی کتابخانه دانشگاه تگزاس، عکسهایی وحشتناکی از «لینچ» کردن مردم وجود دارد.
به این عکس جالب تاریخی نگاه کنید، این عکس در واقع به صورت یک کارت پستال، توسط پسری سفیدپوست برای مادرش فرستاده شده بود.
در پشت کارت پستال نوشته بود:
دیشب این صحنه کبابپزی را شاهد بودیم. من در سمت چپ ایستادهان. پسرت، جو.

نام قربانی در این عکس «جس واشنگتن» بود،. سال، سال ۱۹۱۶ بود. آمریکا قرار بود که به زودی درگیر جنگ جهانی اول شود، تا دنیا را برای برقراری دموکراسی ایمن کند. این مردان سفیدپوستی هم که در عکس میبینید، جنگسالاران بیرحم نیستند، بلکه کشاورزان و کاسبهای معمولی در یک شهر کوچک در حال توسعه به نام واکو هستند.
اتهام جس واشنکتن کشتن یک زن سفیدپوست بود. هیچ شاهدی وجود نداشت، او به قتل اعتراف کرده بود، اما درستی این اعتراف هیچ وقت ثابت نشده بود. هیئت منصفه، تنها در عرض ۴ دقیقه حکم را صادر کرده بود و او را مجرم شناخته بود.
حکم به سرعت اجرا شد، او را بر زمین انداختند و به سرعت بیضههایش را قطع کردند، یک هیمه آتش ساخته شد و دو ساعت تمام، بله دو ساعت تمام، او را زنده، روی آتش کباب کردند. او را روی آتش بالا و پایین میبردند تا به زجر و به تدریج کباب شود.
مقامات شهر و پلیس هم در کناری ایستاده بودند و اجرای حکم را تأیید کرده بودند.
حدود ۱۵ هزار نفر این صحنه وحشتناک را تماشا کردند، آن هم در حال خنده و پج پج کردن و طعنه گفتن.
بعد از اتمام این صحنه، پیکر جس واشنگتن، چند قسمت شد و هر قسمتاش به یادگار به کسی داده شد.
جس واشنگتن، تتنها یکی از هزاران قربانی آن سالها بود. بین سالهای ۱۸۸۲ تا ۱۹۶۸، ۴۷۴۳ نفر در آمریکا لینچ شدند که یک چهارم آنها، آدمهای سفیدپوست بودند. جرم این سفیدپوستها همراهی کردن با سیاهپوستها بود.
در ابتدای قرن بیستم در آمریکا، زجرکشی یک سرگرمی برای عکاسان بود. مردم کارتپستالهایی از زجرکشیهایی را که شاهدش بودند برای هم میفرستاند. این عمل چنان مرسوم شده بود که صحنههای زجرکشی به بخشی پررونق از صنعت کارتپستال تبدیل شد.
خلاصه اینکه هر صفحه از تاریخ بشریت را چه در منطقه خودمان، چه در اروپا و چه در آمریکا، در هر بازه زمانی که ورق بزنید، میبیند که درندهخویی انسان، محدودیتی نداشته است، چه در قالب این جنایتهای آشکار و چه در قالب قتلهای متمدنانه.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com