برای بسیاری از روشنفکران و فعالان دنیا این سوال مطرح است که چگونه میتوان دانش را با روشهایی خارج از ساز و کارهای کالایی سرمایهداری تولید و به همگان عرضه کرد. این سوال در این روزها پس از بحثهای حول و حوش انتشار نسخه پی دی اف جلد دوم کتاب سرمایه در ایران بالا گرفتهاست. این مطلب میکوشد به این سوال پاسخ دهد.
تاریخچه کپیرایت
قدمت آن چیزی که امروزه از آن با عنوان «کپیرایت» یاد میشود، به حدود سیصد سال پیش برمیگردد. سال ۱۷۰۹ میلادی قانونی توسط آن استوارت (ملکهٔ وقت بریتانیا) به امضا رسید که طی آن تمامی حقوق و مزایای حاصل از چاپ، نشر و فروش کتاب، مستقیماً به نویسنده (یا ناشر) آن تعلق میگرفت. با اینکه این قانون در آن سالها مشخصاً برای کنترل وضعیت موجود وضع شده بود، اما سالها بعد قانونگذاران بریتانیا آن را به آثاری مانند ترجمه و اثرهای هنری (مانند نقاشی) نیز تعمیم دادند. این قانون بعدها به «قانون آن» معروف شد.
طی دورههای زمانی مختلف قوانین اجرایی کپیرایت بارها دچار تغییر شدند؛ که در دو مقطع، بنیانهای اصلی این قانون پایهریزی شد. در سال ۱۷۸۷ «بندِ حق تکثیر» به عنوان یکی از بخشهای قانون اساسی ایالات متحدهٔ آمریکا به تصویب رسید. بر اساس این بند از قانون اساسی «برای اعتلا و پیشرفت علم و هنر، تمامی حقوق مادی و معنوی اثر خلقشده (یا ساخته شده)، برای یک مدت محدود، به خالقان آن اثر سپرده میشود». در این قانون بر حمایت همهجانبهٔ دولت ایالات متحده از صاحب اثر تا رسیدن به حق قانونیاش تأکید شده بود. در آن زمان مدت اعتبار حق تکثیر برای پدیدآورنده «۱۴ سال» بود و بعد از اتمام این مدت، اثر وارد «مالکیت عمومی» میشود. در آن زمان کشورهای دیگر نیز قوانین مشابهی را تصویب و اجرا میکردند.
اما احتمالاً مهمترین اتفاق در تاریخ کپیرایت، تنظیم و تصویب مقررات کلی «قانون کپیرایت» در سال ۱۸۸۶ توسط کنوانسیون حمایت از آثار ادبی و هنریِ برن (یا به اختصار کنوانسیون برن) است. این قانون تمامی کشورهای عضو کنوانسیون را موظف به اجرای قوانین حمایتی از ناشران میکند. این قانون ولی تا صدسال بعد به طور رسمی در هیچ کشوری به اجرا درنیامد. با عضویت رسمی بریتانیا در سال ۱۹۸۸ به این کنوانسیون رفتهرفته کشورهای دیگر نیز مجبور به رعایت این قانون در مناطق تحت پوشش خود شدند. هماکنون ۱۶۵ کشور به عضویت این کنوانسیون درآمدهاند. کشورهای مانند ایران، کویت، عراق، ترکمنستان و چین هنوز این معاهده را امضا نکردهاند.
امروزه با گذشت سه قرن از به امضا رسیدن «قانون آن» و ۱۲۰ سال از تشکیل کنوانسیون برن، ماهیت و درونمایهٔ آن تغییرات بسیاری کرده است. چیزی که امروزه کپیرایت یا «قانون حق تکثیر» خوانده میشود مجموعهای از حقوق انحصاریست که به پدیدآورندهٔ یک اثر اصل تعلق میگیرد. این قانون حوزهٔ کارهای ادبی، سینمایی، تولید موسیقی، ضبط صدا، نقاشی، عکاسی، نرمافزار، نمایشهای زنده، پخش برنامههای تلویزیونی و رادیویی و طراحیهای صنعتی را شامل میشود.
مشکلات و نواقص کپیرایت
در اصل، قانون کپیرایت برای حمایت از پدیدآورندگانی که توانایی بهرهبرداری مناسب و بهحق از محصولشان را نداشتند، پایهگذاری شد. اما باگذشت سالها و شکلگیری کانونهای قدرت در کشورهای سرمایهداری، این قانون تبدیل به وسیلهای برای گسترش انحصار غولهای اقتصادی و ایجاد محدودیت شدید برای کاربرانِ عادی محصولات تولیدی شد.
بنمایه این قانون طی روندی پیچیده به تفسیری خاص از آن تقلیل پیدا کرد و در نهایت باعث به وجودآمدنِ نهادهایی شد که توانایی کنترل ریزترین جزئیات از زندگی انسانها را نیز دارند. امروزه هالیوود و شرکتهای عظیم سرمایهگذاری و تولید نرمافزار از بزرگترین حامیان کپیرایت به حساب میآیند و برای رعایت آن سالانه میلیونها دلار خرج میکنند.
اما آیا واقعاً کپیرایت ذاتاً وسیلهای برای سلب آزادیست یا تفسیرهای غلط از آن باعث ایجاد محدودیت برای انسانها میشود؟ در این مورد با یک نگاه دقیق به نحوهٔ چینش بندها و مادههای این قانون، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که هرچند ذات و بنمایهٔ این قانون سعی در حمایت از حقوق تولیدکننده و ایجاد شرایطی برای زندگی بهتر دارد، اما درواقع به شکل بسیار دقیقی درحالِ ایجاد بستری برای انحصار و سلب آزادیهای فردی است. این روزها کپیرایت در حقیقت ماشین تولید پول برای قدرتهای سرمایهداری و حصاری برای سلب آزادیهای فردیست.
در اصل، قانون کپیرایت برای حمایت از پدیدآورندگانی که توانایی بهرهبرداری مناسب و بهحق از محصولشان را نداشتند، پایهگذاری شد. اما باگذشت سالها و شکلگیری کانونهای قدرت در کشورهای سرمایهداری، این قانون تبدیل به وسیلهای برای گسترش انحصار غولهای اقتصادی و ایجاد محدودیت شدید برای کاربرانِ عادی محصولات تولیدی شد.
کپیلفت، استالمن و جنبش نرمافزارهای آزاد
با گسترش روزافزون اجرای قانون کپیرایت و سرمایهگذاریهای کلان شرکتهای کامپیوتری و سینمایی در این زمینه، عدهای تصمیم به مبارزه با پیامدهای منفی اجرای این قانون گرفتند. قطعاً میتوان گفت که ریچارد استالمن مهمترین و شناختهشدهترین این افراد است. استالمن درواقع یک برنامهنویس کامپیوتر و طرفدار آزادی نرمافزار است. اما جنبشی که او و دوستانش در اواخر دههٔ هشتاد میلادی پایهگذاری کردند، چیزی بسیار فراتر از دنیای نرمافزار و کامپیوتر بود. استالمن پیشقدم استفاده از مفهومی به نام «کپیلفت» شد.
کپیلفت درواقع روشی است برای ارائهٔ یک برنامه کامپیوتری (کتاب، ترجمه و یا هرگونه محصول دیگری) به صورت آزاد به طوری که کاربر (یا استفادهکننده) ملزم شود تمامی نسخههای مشتقشده یا گسترشیافته از نرمافزار را نیز به صورت آزاد منتشر کند. کپیلفت درواقع روشی هوشمندانه و انسانی برای استفاده از قانون کپیرایت است و عملی را توصیف میکند که در آن با استفاده از قانون حقّ تکثیر (کپیرایت)، تضمین میشود که اجازهٔ نسخهبرداری و ویرایش یک اثر برای همگان محفوظ میماند و هیچ شخصی اجازه ندارد حق ویرایش و نسخهبرداری را از دیگر افراد سلب کند. در واقع کپیلفت نوعی استفاده از کپیرایت اما در جهت خلاف مقصود اولیهٔ استفادهکنندگان از آن است، یعنی به جای درآوردن اثر به حالت انحصاری، از انحصاریشدن آن جلوگیری میکند. کپیلفت را میتوان به تمامی آثاری که شامل حق تکثیر میشوند، همانند موسیقی، کتاب، نرمافزار و… اعمال کرد. کپیرایت به پدیدآورندگان آثار اجازه میدهد تا حق نسخهبرداری، ویرایش، و یا اقتباس کردن از آثارشان را از دیگر افراد سلب کنند.
در مقابل، یک پدیدآورندهٔ اثر میتواند با استفاده از کپیلفت به تمامی افرادی که یک نسخه از اثر را دریافت میکنند حق نسخهبرداری، ویرایش و اقتباس را اعطا کند و با استفاده از قوانین آن تضمین کند که این حق برای دیگر افرادی که نسخهای از این اثر را دریافت میکنند همچنان محفوظ خواهد ماند. با این حال کپیلفت یه مفهوم عام است و برای استفاده و بهرهبرداری از آن باید از اجازهنامهها و مجوزهایی که بر پایهٔ آن نوشته شدهاند استفاده کرد. مجوزهایی مانند جیپیال، الچیپیال، امآیتی و… .
حدود سی سال است که ریچارد استالمن در حال تشویق و دعوت مردم برای استفاده از محصولات آزاد و استفاده از کپیلفت است و همچنان به تلاش خود در این زمینه ادامه میدهد. او را پدر جنبش نرمافزارهای آزاد نامیدهاند.
آرمان به وجودآورندگان کپیلفت همواره دفاع از آزادی و حق استفاده همه انسانها از منابع، بدون کوچکترین محدودیتی، بوده است.چرا از کپیلفت استفاده کنیم؟
کپیلفت در واقع یک الگو و روش دفاع از آزادیست. کپیلفت به استفادهکنندگانش میآموزد که علاوه بر تلاش برای به دست آوردن آزادیهای فردی، در جهت حفظ آزادیهای دیگران نیز فعالیت کنند. آرمان به وجودآورندگان کپیلفت همواره دفاع از آزادی و حق استفاده همه انسانها از منابع، بدون کوچکترین محدودیتی، بوده است. درواقع کپیلفت یک روش انسانی برای گسترش علم و دانش، بدون به وجود آوردن هرنوعی از انحصار است.
ریچارد استالمن در این مورد میگوید:
اگر ما به دانش به دید کالایی نگاه کنیم که فقط از طریق یک روند برنامهریزی شده و رمزگذاریشده قابل دسترس است، مجبوریم که به کمپانیها اجازه فراهم کردن [و فروش] آن را بدهیم. اما اگر میخواهیم دانش را برای همه انسانها آزاد و رایگان نگاه داریم، میبایست روشی برای به انجام رساندن آن پیدا کنیم. ما برای حفاظت از این آزادی، دانشنامهها را مینویسیم.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.