– اخیرا مطالب زیادی از مشکلات جدی درون حاکمیت آمریکا که حتی امکان جنگ  بزرگ داخلی دیگری و تجزیه آن کشور را میدهند، در امریکا، اروپا و سایر کشورها از غرب تا شرق جهان منتشر می شود.
– سالهاست از ورشکستگی آمریکا نوشته ام. این ورشکستگی شکاف بزرگی در میان آنها انداخته است.
– آمریکا از درون پوسیده و نمی‌تواند خود را با تغییرات همه جانبه جهان هم آهنگ بکند.
– در کنار آن از چندی پیش از سربرآوردن دوباره فراماسونری اروپا در مقابل صهیونیسم در جهان نوشتم که از جمله خروج انگلیس از اروپای مشترک و پیوستن به آمریکا بود. در این ماجرا برخلاف تصور عام که انگلیس زیر کلید آمریکا رفته اعتقاد من چنین بود و هست که انگلیس مترصد بیرون کردن یهودیان صهیونیست حاکم بر آمریکاست و می خواهد خود حاکم بر آمریکا و از این طریق جهان بشود. اینحاست که بعضی تا پای تجزیه آمریکا پیش میروند.
– پیشتر  و در حدود یک قرن پیش فراماسونری بر همه جهان غالب شده بود و اکنون میخواهد با کنار زدن صهیونیستها به قدرت دوباره و سلطه بر جهان برسد. اما با قدرت گرفتن چین و در کنار آن روسیه، کره، ونزویلا و… و ایران، که هر کدام به نوعی ادعاهایی دارند و نمیخواهند همانند گذشته زیر سلطه استعماری باشند، داستان برای فراماسونری به آن شکل سابق نخواهد بود.
از طرفی سلطنت در بعضی کشورهای اروپایی از بین رفته که در نتیجه پایگاه فراماسونری را تضعیف کرده است.
 – اما یهودیان صهیونیست ثروتمند که بی وطن هستند و البته میخواهند اینچنین باشند (و اسراییل تنها پایگاه نگهداری اسناد جنایات و توطیه های آنهاست)، دوباره در کشورهای جهان پخش خواهند شد و بدین جهت است که از هم اکنون روی به چین آورده اند زیرا آنها همواره  بطرف جناح قدرتمند رفته اند و زیر پای رفیق کنونی را خالی کرده اند.
– اهمیت بررسی موقعیت این دسته آنجاست که اینها یک جریان سیاسی (صهیونیسم) را تشکیل داده اند و هم اکنون هنوز قدرت غالب برجهان هستند که با ضعیف شدن آمریکا باید کشور قدرتمند دیگری را بیابند.
نکته: یهودیان صهیونیست علیرغم اینکه قدرت اصلی را در دست دارند اما جرات ابراز آنرا ندارند زیرا… پیشتر در این خصوص توضیحات کافی را نوشته ام.
– اما میان یهودیان صهیونیست نیز شکاف افتاده است که در نتیجه قدرت آنها را تضعیف کرده است. بطور مشخص آنها در خود آمریکا به حداقل دو دسته شده اند که در دو حزب متشکل قدرتمند حاکم بر امریکا گرد آمده اند.
– پیشتر نوشته بودم که جهان صحنه شطرنجی است که در آن بازیگران زیادی هستند و هر حرکت ممکن است حتی به ضرر یک دوست تمام بشود و… و اینجا بوضوح آن نکته دیده می شود.
 
– کتاب من “عیسی مسیح و مادرش یهودی نبودند، بلکه آنها مندایی بودند”، شکاف اساسی و اصلی را در میان مسیحیان با یهودیان و حتی میان خود یهودیان انداخته است.
– آن دسته از مردمان جهان که شستشوی مغزی شدند و یا بخاطر پول به دین یهود گرویدند و زمانی مهره اصلی پیروزی های اسراییل در مسایل داخلی و جنگ با کشورهای همسایه شدند، اکنون به مشکل اصلی داخلی اسراییل/یهودیت تبدیل شده اند و کم کم دارند به مسایل و تفاوت های اساسی و اصلی میان خود و یهودیان اصیل و… پی می برند و از درون اسراییل و یهودیت را با شکاف تا حد از میان بردن اسراییل پیش میبرند. در آینده همین افراد که در سازمان های مختلف و از جمله امنیتی کار می کنند، می توانند بیشترین ناامنی را در این کشور ایجاد بکنند.
– پیشتر  آمریکا با راه اندازی جنگ در سایر کشورها و  سیاست دشمن تراشی، باعث میگردید تا افکار مردم کشور مشغول آن مشکلات باشد. اما اکنون چند سالی است آن سیاست، اقتصاد آمریکا را داغان کرده و وضعیت جهان نیز تغییر یافته است و بازگشت دوباره آمریکا به آن سیاست جنگی چندان ساده بنظر نمی رسد، هرچند بزرگ کردن خطرات بعضی مانند ایران، کره شمالی، ونزویلا، روسیه، چین و… را روزانه در گوش مردم می کوبد.
جهان در حال دگرگونی گسترده است، هرکشوری آنرا درست فهمید و درست عمل کرد جایگاه بهتری خواهد یافت.
 
بهمن ۱۴۰۰ – ژانویه ۲۰۲۲
حسن بایگان

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)