«من هیچوقت پدر و مادرم را ندیدم. چون آنها قبل از تولد من عقد رسمی نکرده بودند و وقتی من متولد شدم مادرم مرا به این مرکز سپرد و دیگر هیچوقت برنگشت». خانم بهرامی یکی از مربیان مرکز خیریه نگهداری از کودکان بیسرپرست، بعد از گذشت سی و اندی سال از خاطرات روزهایی میگوید که چندان خوشایند نیست. از خانوادهای که هرگز نداشته و کمبودی که احساس میکرده است. او که از ابتدای زندگیش در این مرکز خیریه یا شبهخانواده بوده، امروز دیگر آن دختر مظلوم و تنهای آن روزها نیست؛ او اکنون بهعنوان مربی در کنار بچههایی زندگی میکند که سرنوشتی مشابه او دارند. او در بیان مشکلاتش میگوید:غم نداشتن پدر و مادر یک طرف و انگی که برخی به بچههای بیسرپرست میزنند یک طرف دیگر. من اولین تجربهام از زندگی در خارج از دیوارهای اینجا به هجده سالگیام برمیگردد؛ وقتی برای اولینبار به دانشگاه رفتم. اما این خاطره آنقدر تلخ بود که ترجیح دادم دیگر تکرار نشود و برای همیشه به سنگر گذشتهام پناه آوردم. شاید اینجا کوچک باشد اما حداقل دل آدمهایش بزرگ است. خانمبهرامی وقتی درباره روزهای دانشجوییاش صحبت میکند غم عمیقی در چشمهایش موج میزند؛ دورانی که شاید برای خیلی از ما شیرینترین دوران زندگی مان بوده برای او به دلیل بیفکری یکی از دوستانش و افشای راز زندگی او برای همه به یکی از تلخترین دوران بدل شد.
افزایش کودکان بیسرپرست
مدیرداخلی این مرکز که مسئول نگهداری از دختران بی سرپرست بالای شش سال است در اینباره میگوید: در گذشته یعنی تا حتی پنج سال پیش ما کمترشاهد بچههای بیسرپرست که بدون ازدواج رسمی متولد میشوند بودیم اما از چند سال پیش تعداد این بچهها زیاد شد. تا جایی که میتوانم بگویم ۷۰ درصد بچههایی که ما در این مرکز درحال حاضرسرپرستی میکنیم، نه پدرو مادرشان فوت کرده و نه بیکفایت است بلکه آنها بهدلیل بیمسئولیتی والدینشان به این مرکز سپرده میشوند. مادرانی که بدون اینکه به آینده این موجودات بیدفاع فکر کنند، آنها را به دنیا میآورند و پدرانی که حتی حاضر نمیشوند مسئولیت عمل خود را بپذیرند. گیلاندخت یاسفرد در ادامه میگوید: این بچهها معضل اجتماعی نیستند، آنها هیچ فرقی با بقیه ندارند و درواقع این ما هستیم که با قضاوتهای نادرستمان آنها را به سمت تاریک این ماجرا هل میدهیم. وقتی فردی دزدی میکند و میخواهد این کار را ترک کند اگر تا ابد به او بگویند تو دزد بودی او هیچوقت نمیتواند از کارهای گذشتهاش برگردد. او در ادامه میگوید: البته این مقایسه اصلا درست نیست چون کودکانی که اینگونه متولد میشوند خودشان هیچ گناهی نکردهاند که بخواهند بهدلیل آن سرزنش شوند.
۸۵ درصد کودکان بهزیستی بد سرپرستند
معاون سابق اجتماعی سازمان بهزیستی با اشاره به ۱۰هزار کودکی که در کشور در شبهخانوادهها نگهداری میشوند به آرمان میگوید: تعداد۶۰۰ مرکز نگهداری از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست در کشور وجود دارد و ۸۵ درصد از کودکانی که در این مراکز نگهداری میشوند بدسرپرست هستند یعنی، والدینشان فوت نکردهاند. محمد نفریه با اشاره به مشکلات عدیده کودکان بدسرپرست عنوان میکند: دید مناسبی در بین عموم نسبت به این افراد وجود ندارد که باید تصحیح شود. او درمورد شرایط پذیرش این کودکان از سوی سازمان بهزیستی میگوید: مرجع قضایی بر ورود و خروج این افراد از بهزیستی نظارت دارد و بچههای شیرخواره رهاشده در خیابان از سوی نیروی انتظامی به این مرکز آورده میشوند اما در برخی موارد در زایشگاه و با تشخیص مددکار بیمارستان به این مرکز منتقل میشوند که برای آنها پروندهای تشکیل میشود که برای همیشه در این مراکز باقی میماند اما برای آنها شناسنامه گرفته نمیشود. او درمورد شرایط فرزندخواندگی از سوی بهزیستی میگوید: هر کودک بیسرپرستی که به بهزیستی سپرده میشود ظرف دو تا سه ماه تحویل خانوادههای متقاضی میشود. در گذشته این قانون فقط شامل کودکان بیسرپرست بود اما براساس قانون مصوب سال گذشته کودکان بدسرپرست هم میتوانند به فرزندخواندگی گرفته شوند.
اینها از ترحم بیزارند
اینجا در جمع کودکانی هستیم که از هر ۱۰ تایشان هفت نفر تولدش بدون ازدواج رسمی والدین آغاز شده است. وقتی میبینم مثل همه بچهها بیدغدغه بازی میکنند، آرزو میکنم همیشه کودک بمانند و یا دنیا برایشان مثل این خانه باشد. جایی که هیچکس نه آنها را قضاوت میکند و درگوشی درباره آنها حرف میزند و نه حتی دست ترحم برسرشان میکشد بلکه بهعنوان یک انسان عادی با آنها برخورد میشود. خانم یاسفرد میگوید: در مرکز ما بودجه دولتی نیست و اینجا حدود چهل سال پیش در اثر وقف یک خانم بزرگوار به این کار اختصاص یافته، و چون ایشان طبق وصیتشان بخش زیادی از اموالشان را به تامین مخارج اینجا اختصاص دادند همیشه منابع مالی ما تکمیل بوده است. با وجود این، ما مشکلاتمان بیشتر فرهنگی و اجتماعی است چون، برخی افراد جامعه درک درست و نگاه مناسبی به این بچهها ندارند و در بهترین حالت با ترحم با این افراد برخورد میکنند. درحالی که اینها حتی بچهترینشان هم این ماجرا را درک میکند و همه این بچهها از ترحم بیزارند. او با اشاره به اینکه مرکز بهزیستی برای همه بچههایی که میخواهند از این مراکز جدا شوند یک مبلغی را (درحدود شش میلیون تومان) اختصاص میدهد که البته کافی نیست، میگوید: ما چون بودجه غیردولتی داریم و فقط از دختران سرپرستی میکنیم، برای تامین جهیزیه و یا حتی مخارج دانشگاه به آنها کمک میکنیم و تا بهحال نگذاشتهایم کمبودی برای این افراد ایجاد شود اما مراکز دیگر که با بودجه دولتی کار میکنند دستشان بستهتر است.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.