https://www.youtube.com/watch?v=HgxJZT4_MqY

با مرورگر موزیلا Mozilla Firefox (و از کامییوتر معمولی) این ویدیو قابل استفاده است.
با «آی‌پاد» و Google Chrome و… ویدیو را نمی‌توان شنید.

در ادامه آشنایی با سر فصل‌ها و نقاط عطف تاریخ جهان، به واقعه بسیار مهمی که اواخر قرن هجدهم میلادی اتفاق افتاد می‌پردازم.
پیش تر، دوران کلاسیک باستان، قرون وسطی، رنسانس، عصر روشنگری، انقلابِ صنعتی و انقلاب آمریکا را توضیح داده‌ام.
اکنون به قسمت هفتم «تاریخ جهان دادگاه جهان است» – انقلاب فرانسه Révolution française می‌رسیم که طلوع با شکوه خورشید لقب گرفته‌است.

خواهران و برادران. دوستان عزیز
بین ۲۰۰ ویدیو و بیش از این تعداد مقاله که تدوین کرده‌ام، بحث تاریخ جهان، پایه‌ای‌تر است. توجه و تأمل شما را به آن جلب می‌کنم.
این مباحث را بهتر است از ویدیو شنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انقلاب فرانسه و حق مقاومت در برابر ستم
انقلاب فرانسه (۱۷۹۹-۱۷۸۹) یکی از چند انقلاب مادر در طول تاریخ جهان است که پس از فراز و نشیب‌های بسیار، منجر به تغییر نظام سلطنتی به جمهوری لائیک در فرانسه و ایجاد پیامدهای عمیقی در سراسر اروپا شد.
آن دگرگونی بزرگ سرآغازی قدرتمند برای آزادی بشر از زنجیرهای سیاسی دنیای قدیم و بوجود آورنده جهان جدیدی بود که به همراه خود ظرفیتها و فضاهای تجربه نشده بسیاری (ازجمله حقوق شهروندی و حق مقاومت در برابر ستم) به ارمغان آورد.
تاریخچه حقوق شهروندی به دوران انقلاب فرانسه در قرن هیجدهم باز می‌گردد.
همچنینحق شورش، یک ماه پس از آغاز انقلاب از طرف مجمع ملی فرانسه تصویب شد و بعداً به مقدمه قانون اساسی ۱۷۹۱ تبدیل گردید که در جهانی کردن اندیشه حقوق بشر نقش بسیار مهمی داشت.
انقلاب فرانسه، حق «مقاومت در برابر ستم» را از جمله «حقوق طبیعی و غیر قابل نفی بشر» اعلام نمود.
البته، پیشتر در شماری از متون به حق مقاومت در برابر ستم اشاره شده‌است از جمله آیه ۳۸ سوره حج
وقتی ستمگران کارزاری را تحمیل می‌کنند ستمدیدگان حق مقاومت و ایستادگی دارند
اُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا …
اما صحبت بر سر دستاوردهای بشر در مبارزه اجتماعی است، بویژه وقتی به این نتیجه درست می‌رسد که خوزه دین و دولت باید از هم جدا باشد.

به انقلاب فرانسه برگردیم. شماری از پژوهشگران معتقدند انقلاب فرانسه با سقوط زندان باستیل در سال ۱۷۸۹ آغاز شد و سال ۱۷۹۹ هنگامی که ناپلئون بناپارت قدرت را گرفت، به پایان رسید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چمچه‌ای قطران، کوزه‌ای عسل را ضایع می‌کند
انقلاب فرانسه با نابود کردن بقایاى فئودالیسم و با آزاد ساختن دهقانان از قید حقوق اربابى و عشریه (ده یک) کلیسایى و وحدت بخشیدن به تجارت در سطح ملى، شاخص مرحله‌اى تعیین کننده در تکامل سرمایه دارى محسوب می‌شود.
انقلاب فرانسه زمینه را برای اصلاحاتی فراهم نمود که طی آنها نهاد‌های موجود در جامعۀ بشری، پوسته‌های کهنه و کرم‌خوردۀ خویش را می‌اندازند و مضمونی تازه به خود می‌دهند.

طی آن واقعه عظیم ،با هدایت دانشوران و فرهنگ‌ورزان (که هیچ انقلابی از آن بی‌نیاز نیست)، از آزادی‌های منفی هم دفاع می‌شد که به معنی فقدان هر گونه اجبار و فقدان موانع خارجی بر سر ارادهٔ شهروندان است.
دولت در همه چیز دخالت می‌کرد و خواسته فرودستان این بود که از زندگی خصوصی افراد بیرون باشد. انقلابیون خواستار توسعهٔ جهانی بودند که در آن دولت‌ از مداخله در امور شهروندان ممنوع باشد یا حداقل میزان دخالت‌هایش خیلی زیاد نباشد.

اگرچه انقلاب فرانسه در جهت زیر و رو کردن ساخت‌هاى اقتصادى و اجتماعى موجود، چارچوب سیاسى رژیم کهن را درهم شکست و امتیازات محلى و تبعیضات ایالتى را از میان برد،
اگرچه پس از انقلاب در ساختار حکومتی فرانسه، که پیش از آن سلطنتی با امتیازات فئودالی برای طبقه اشراف و روحانیون کاتولیک بود، تغییرات بنیادی در شکل‌های مبتنی بر اصول جدایی دین از دولت، دموکراسی و حقوق شهروندی پدید آمد،
با این حال این تغییرات با بگیر و ببندهای بسیار و با اعدام‎‌های هولناک آلوده شد و امثال روبسپیر که پیش از پیروزی برای دیگران و حتی برای نظایر دانتون پرونده‌سازی می‌کردند و پاپوش می‌دوختند، مثل قطران سیاه، عسل مصفای انقلاب را آلودند. به قول آن ضرب المثل روسی:
.Ложка дёгтя портит бочку мёда «چمچه‌ای قطران، کوزه‌ای عسل را ضایع می‌کند»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کلیسا هم مردم را سرکیسه می‌کرد

دربارهٔ طبیعت سیاسی و اقتصادی اجتماعی انقلاب فرانسه نظرات متفاوتی ابراز شده‌است. برخی این انقلاب را نتیجه برخورد بین طبقه اشراف فئودال و اعضای سرمایه‌گرای طبقهٔ متوسط جامعه دانسته‌اند.
تفسیری دیگر ادعا می‌کند که انقلاب نتیجه از کنترل خارج شدن حرکت‌های اصلاحی و مربوط به قشر متوسط جامعه بوده‌است. مطابق این نظریه این جنب و جوش همزمان با حرکت‌های مردمی حقوق‌گیران شهری جدید و روستاییان ایالت‌نشین پیش آمد.

اما آنچه جای چون و چرا ندارد این است که جنگ‌های لویی پانزدهم، فرانسه را به مرز ورشکستگی رسانده بود و لویی شانزدهم نیز در زمان انقلاب آمریکا (علیه بریتانیا) از مستعمره‌نشین‌ها حمایت می‌کرد و همین، به شدت اوضاع بد مالی حکومت می‌افزود. جدا از صدمه‌های اجتماعی حاصل از جنگ، سیستم مالیاتی ناتوان فرانسه هم بذر اعتراض می‌کاشت.
از سوی دیگر پاپ‌های دروغین کلیسای کاتولیک که بزرگ‌ترین ملک‌دار کشور بودند مردم را سر کیسه می‌کردند.
قحطی، نبود بازرگانی داخلی و موانع زیاد گمرکی، آمار رو به تزاید بیکاران و قیمت بالای نان، همه و همه بر نارضایی‌ها می‌افزود.
ریخت و پاش دربار لویی شانزدهم و ماری آنتوانت در ورسای نیز «مزید بر علت» بود و همه را عاصی می‌کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آیه انقلاب نازل شد !
فراموش نکنیم که آن تحول بزرگ نتیجه ایده‌های کسانی است که دهها سال پیش از انقلاب اندیشه‌ورزی کرده، به پرسشها دامن می‌زدند.
البته نهضت روشنگری قرن ۱۸ (میلادی) به‌سهم خود زمینه را برای واژگون‌کردن رژیم سابق فراهم کرده بود. حمله‌های به‌حق امثال «ولتر» به ارباب کلیسا و حکومت مطلقه، نظرات مترقی منتسکیو، بخصوص، که تفکیک سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه در اداره کشور را فورمولبندی کرد، تلاش دیدرو و جان لاک و و اصحاب دایره‌المعارف، طرح نظریه حاکمیت مردم که از سوی ژان ژاک روسو مطرح شد، در کنار خالی شدن خزانه عمومی و فساد دستگاه نالایق و بیداد‌گر مالیاتی، مردم فرانسه را به ستوه آورد و وعده‌های پوشالی و اصلاحات مالی و رفوکاری هم نتوانست آب رفته را به جوی بازگرداند.

مردم بیدار شده بودند و زیر بار ستم نمی‌رفتند. خانه از پای بست ویران بود و چاره کار، دگرگونی عمیق سیاسی اجتماعی و زیر و زَبر شدن همه چیز.
اینگونه بود که آیه انقلاب نازل شد!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زندان باستیل فتح می‌شود
حوادث انقلاب فرانسه را از آغاز آن پی می‌گیریم.
تابستان ۱۷۸۹ (میلادی) پادشاه فرانسه، لویی شانزدهم، اعضای مجلس رابه کاخ ورسای فرا می‌خواند تا بحران مالی کشور را مهار کنند این اولین نشست این مجلس (بعد از ۱۷۵ سال) پس از سال ۱۶۱۴ در دوران لویی سیزدهم، است.
مجلس البته طبقاتی بود. یعنی برخی عزیز تر یا بهتربگویم عزیز درُدانه بودند. هفدهم ژوئن همان سال طبقه متوسط مجلس از به اصطلاح نجبا و شُرفا، جدا شده و خود را مجمع ملی می‌نامند و هم قسَم می‌شوند تا قانون اساسی جدید را تدوین کنند.

۱۴ ژوئیه ۱۷۸۹ مردم خشمگین پاریس به اسلحه‌خانه سلطنتی هجوم می‌آورند و سی هزار تفنگ سر پُر را مصادره نموده، به زندان باستیل هجوم می‌برند.
باستیل زندان بزرگی بود در پاریس که بسیاری از مخالفان دولت و سلطنت در آن اسیر بودند. مدافعان باستیل به جمعیت تیراندازی کردند اما فایده نداشت. نیروهای مهاجم به داخل دژ سرازیر شده و باستیل را به آتش کشیدند.
انقلابیون فرانسوی سقوط باستیل را فوران آزادی در دنیای نو توصیف کردند.

چهارم اوت ۱۷۸۹ مجلس ملی حقوق فئودالی را لغو نموده و کمی بعد بیانیه حقوق بشر و شهروندان فرانسه را تصویب می‌کند. بر طبق این بیانیه، آزادی، یک حق طبیعی محسوب شده و تساوی تمام شهروندان در برابر قانون تضمین می‌گردد.
۵ اکتبر ۱۷۸۹ کمبود مواد غذائی و شورشها ادامه می‌یابند. در همین روز جمعیتی از مردم که اکثر آنها را زنان تشکیل می‌دادند از پاریس به سمت قصر پادشاه در ورسای، راهپیمایی نموده و با خشم زیاد فریاد نان نان سر می‌دهند. ما گرسنه هستیم… نان می‌خواهیم…نان…نان…

اگرچه انقلاب فرانسه در اصل علیه نجبای فرانسه و بقایای فئودالیسم فرانسه بود ولی تظاهرکنندگان اعضای خانواده سلطنتی را دستگیر نموده و کشان کشان با خود به کاخ تویلری، در پاریس می‌برند.

دوم نوامبر ۱۷۹۰ دولت دارایی‌های کلیسا را مصادره می‌کند.
۲۱ ژوئن سال ۱۷۹۱ پادشاه و خانواده‌اش سعی در فرار از فرانسه دارند، اما در مرز گیر می‌افتند و آنها را به فرانسه برمی‌گردانند.
۱۴ سپتامبر سال ۱۷۹۱ لویی شانزدهم، قانون اساسی جدید را امضا نموده و سلطنت مشروطه را می‌پذیرد.
اوت ۱۷۹۲ پادشاه عزل و دستگیر می‌شود و پس از آن اعدام‌های به اصطلاح انقلابی آغاز می‌گردد و خشک و تر را با هم می‌سوزاند.

۲۲ سپتامبر ۱۷۹۲ در فرانسه انتخابات برگزار می‌شود و برای اولین بار در تاریخ آن کشور هر فرانسوی از حق رای برخوردار است. رژیم در فرانسه جمهوری و دولت مردمی اعلام می‌گردد.
۲۱ ژانویه ۱۷۹۳ لوئی شانزدهم به گیوتین سپرده می‌شود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پرونده‌سازان دُور برمی‌دارند
سپتامبر ۱۷۹۳ پرونده‌سازان پیشین، صاحب عله انقلاب شده، دوره وحشت و ترور در فرانسه شروع می‌شود.
خیلی ها به اتهام دشمن مردم، عامل نفوذی اشراف در انقلاب و مخالفان جمهوری اعدام می‌شوند. فهرست اعدامیان به انقلابی نامدار فرانسه دانتون هم رسید و او را هم کشتند. دانتون در هنگام رفتن به سوی گیوتین در مقابل خانه روبسپیر فریاد زد:
آهای روبسپیر یادت باشد تو هم به دنبال من خواهی آمد.
این دوره زمانی است که ژاکوبین‌ها Jacobins (به اصطلاح هواداران تغییرات ریشه‌ای)، به رهبری ماکسیمیلیان روبسپیر، قدرت را در دست می‌گیرند. این دوره ۱۰ ماه بطول می‌انجامد و شبی سیاه را بر فرانسه حاکم می‌شود.
(ژاکوبن‌ها چون در صومعه ژاکوبوس (دومینیکن) واقع در خیابان سن ژاک پاریس گرد هم می‌آمدند بدین نام مشهور شدند. این صومعه در هنگام انقلاب یکی از مراکز مهم تجمع مردم بود.)

۱۶ اکتبر ۱۷۹۳ همسر لوئی شانزدهم، ماری آنتوانت هم اعدام می‌شود. پرونده‌سازان بی‌اخلاقی را به اوج رسانده و پسر خردسال ماری آنتوانت را در دادگاه آوردند تا علیه مادرش بگوید که وی (مادر) به او سوءنظر و افکار آنچنانی داشته و به او وَر می‌رفته‌است!
این کودک که لوئی هفدهم نام داشت در ده سالگی درگذشت.

آیا اعدام لویی شانزدهم و همسرش ماری آنتوانت پایه های تحکیم دموکراسی برآمده از دل انقلاب را محکم کرد؟ ابدا.
آیا قانون اساسی جدید به آرمان دموکراتیک انقلابیون فرصت ظهور داد؟ البته که نه.
انقلاب فرانسه نیز، خیلی زود نشان داد که انقلاب به فرزندان خود پشت می‌کند.

یادآوری کنم که روبسپیر صاحب عله پُرمدعای آن بگیر و ببندها و اعدام‌ها، سال‌های آغازین انقلاب یکی از مدافعان حقوق فردی بود و کلمه آزادی و آزادی مخالف از زبانش نمی‌افتاد اما جدا از خودکامگی پنهانش، از بس ژاکوبن‌ها بادش کردند و برایش هورا کشیدند دیکتاتور خون آشامی شد و جز «گیوتین» آرمانی در انقلاب برای خود تعریف نمی‌کرد. خودکامگی در سیمای روبسپیر هم تاثیر گذاشته و او زشت می‌نمود.

۲۸ ژوئیه ۱۷۹۴ با اعدام روبسپیر و ۲۱ تن از یارانش دوره وحشت فروکش می‌کند و از آن به ترمیدور Thermidorian Reaction یاد می‌کنند.
دوره وحشت پایان می‌پذیرد اما زخمش تا همیشه مانده‌است.
در لایه‌های عمیق این مهد دموکراسی و آزادی، انبوهی از سرهای بریده، سر‌های پر شور امثال دانتون دفن شده‌است. حتی لاووازیه شیمیدان را به گیوتین سپردند.

۲۲ اوت ۱۷۹۵ یک دولت جدید متشکل از پنج مقام اجرایی و دو حقوقدان عالیرتبه تشکیل می‌شود اما چندان موفق نیست و نارضایتی بوجود می‌آورد و تهیدستان بار دیگر به کوچه و خیابان می‌ریزند.
بزرگترین ضربه امثال روبسپیر زمینه‌سازی برای ظهور یک ژنرال ارتش بنام ناپلئون بناپارت بود که صدای چکمه‌هایش به گوش می‌رسید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با ناپلئون سلطنت مشروطه به فرانسه بازگشت
ناپلئون بناپارت که در وقایع بعد از انقلاب کبیر فرانسه بتدریج رشد کرده بود و در جنگ‌های مختلف فرماندهی نیروهای فرانسوی را برعهده داشت، در سال ۱۷۹۹، طی یک کودتا خود را پیش انداخت و عملاً قدرتمندترین فرد کشور شد. وی پنج سال بعد با دهن‌کجی به انقلاب کبیر خود را امپراتور فرانسه خواند.
بتهوون که پیشتر سنفونی شماره ۳ خودش را به ناپلئون بناپارت تقدیم کرده و در اصل در ستایش سه شعار انقلاب یعنی «آزادی و برابری و برادری» تصنیف نمود.
(Symphony No. 3 in E flat major Op. 55)
وقتی شنید ناپلئون به خود لقب امپراطور داده، به قدری عصبانی شد که به سمت میزی که نسخه‌ی دستنویس اثر بر روی آن قرار داشت رفت و با مداد به قدری روی اسم ناپلئون خط کشید که کاغذ پاره شد.
وی نام آن سنفونی را از بناپارت به Eroica (قهرمانانه) تبدیل نمود.

با ناپلئون سلطنت مشروطه به فرانسه بازگشت. بعدها نظام جمهوری جایگزین شد تا این که ناپلئون سوم (برادرزاده ناپلئون مشهور)، کودتا نمود و امپراتوری دیگری به راه انداخت. از آن دوره به بعد در فرانسه جمهوری‌های متعدد شکل گرفته است که از شرح آن می‌گذرم…
ظاهراً انقلاب فرانسه در ۱۷۹۵ شکست خورد و در ۱۸۱۵ نابود شد، اما آثار و نتایج آن قابل انکار نیست.
– فئوالیته زمین خورد و قدرت بدست طبقه‌ی بورژوا و سرمایه‌داران افتاد.
– پاریس مرکز افکار آزادیخواهانه در اروپا گردید.
– جنگهای انقلاب فرانسه و جنگهای ناپلئون سازمان کهن اروپا را در هم ریخت و رونق ناسیونالیسم را تسریع کرد.
– ملت برای اولین بار پس از انقلاب فرانسه معنای سیاسی پیدا کرد و به مقوله سیاسی تبدیل شد.
– ایدئولوژی انقلاب فرانسه و نتیجه‌های آن باعث شد رومانتیسم بر مؤلفه‌هایی چون هنر، شور، هیجان، تخیل، مضامین معنوی، مناسک و نمادها بیشتر تکیه کند و جانی تازه بگیرد. و….
(رُمانتیسم عصری از تاریخ فرهنگ در غرب اروپا است، که بیشتر در آثار هنرهای تجسمی، ادبیات و موسیقی نمایان شد.)

پانویس

لیدی گاگا و انقلاب فرانسه
ترانه آغاز و پایان ویدیو از «لیدی گاگا» است و در باره انقلاب فرانسه.
The French Revolution (“Bad Romance” by Lady Gaga)
لیدی گاگا به فرانسه زمان انقلاب، سال ۱۷۸۹میلادی، به نابرابری، فئودالیسم، ستم اشراف، مالیاتهای سنگین و به نان مسئله اصلی مردم فقیر فرانسه در آن دوران اشاره می‌کند. وی به شورش زنان و عصیان و اعتراضشان در کاخ ورسای علیه پادشاه، ستم کلیسا، دوران وحشت، و به جنگهای ناپلئون و… هم تلگرافی (در ترانه‌اش) گریز می‌زند.

قطران در عسل
«چمچه‌ای قطران، کوزه‌ای عسل را ضایع می‌کند» به نقل از کتاب ارزشمند آقای شیوا فرهمند راد است.

تاریخِ جهان، دادگاهِ جهان است (۱)
دوران کلاسیک باستان Classical antiquity


تاریخ جهان دادگاه جهان است (۲)
قرون وسطی فاصله میان دوران باستان و رنسانس


تاریخِ جهان، دادگاهِ جهان است (۳)
رنسانس Renaissance دوران گذار بین سده‌های میانه و دوران جدید


تاریخِ جهان، دادگاهِ جهان است (۴)
عصر روشنگری The Age of Enlightenment


‌تاریخِ جهان دادگاهِ جهان است (۵)
انقلابِ صنعتی Industrial Revolution


تاریخ جهان دادگاه جهان است (۶)
انقلاب آمریکا American Revolution

آدرس ویدیو
https://www.youtube.com/watch?v=HgxJZT4_MqY

سایت همنشین بهار
http://www.hamneshinbahar.net

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com