این روزها همه از ستارخان می نویسند:
۱- باسواد بودن یک قهرمان موضوع بحث نیست. اصولن در جوامعی که استبداد حاکم است انقلاب و مقاومت و…نیز وجود خواهد داشت.
۲- ستارخان برای آزربایجان مشروطه نیست. ستارخان برای ما با تفنگ و اسب و …ستارخان نشد بلکه او با پایش این گشودگی را بنا نهاد. وقتی که پایش را با گلوله از پا انداختند ستارخان برای ما پا گرفت! ما در جغرافیایی هستیم که برادر بر برادر اعتماد نمی کند. به قول آن شاعر:
زخم آنچنان بزن که به رستم شغاد زد
زخمی که حیله بر جگر اعتماد زد
۳- سئوال اصلی:
ما چرا در تاریخ برای دیگربودگی مبارزه کردیم اما برای خویش نجنگیدیم؟
سبب هایش زیاد است و…
۴- نباید یکدیگر را متهم کنیم و کاسه کوزه ها را بر سر ستارخان بشکنیم. چرایی کار ستارخان موضوع بحث نیست. موضوع اصلی بحث این است که هنوز هم در شرق استبداد و رادیکالیسم و وحشت بیداد می کند و روشنفکرانش به اندازۀ اسب و تفنگ ستارخان کارآیی ندارند!
باقی بقایتان
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.