به تعبیر نظریه پردازی سیاسی ،انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰،انحلال شبه دموکراتیک مردم بود.دیگرانی هم ازآن، به انهدام نهاد انتخابات و گذار به دورانی تازه و یا دگردیسی نظام سیاسی، یاد کرده اند.انتخاباتی که شوک و غافلگیری بزرگ برای اصلاح طلبان ونیروهای سیاسی میانه رو هم بود. حذف همگی نامزدهای جبهه اصلاح طلبان در این دوره ،عرصه انتخابات را ازرقابتی معنادار، تهی کرد وآن را به نمایشی پیش بینی پذیر فروکاست.

در این میان حذف علی لاریجانی،نامزد مستقل محافظه کاران میانه رو چشمگیر بود.او نماد و نماینده راست سنتی در انتخابات بود.نیرویی که پس از برآمدن دولت راست پوپولیست ،رو به افول نهاد.

لاریجانی در نامه ای که چند ماه پیش به نهاد نظارتی نوشته است واکنون متن آن به همراه پاسخ شورای نگهبان افشاشده ،آشکارا از اراده این نهاد انتصابی، ورای استصوابی برای حذف خود،سخن گفته است.

اشاره لاریجانی به دست درازی نهادی اطلاعاتی- امنیتی خاص ،در گزینش نامزدان انتخابات ،این باور را تقویت می کند که نهاد نظارتی برانتخابات ،نه تنها مستقل و قانونی عمل نمی کند که سویه سیاسی وروی کردی جانبدارانه و محاسبه شده ای را، با هدف اثرگذاری بر نتیجه انتخابات دنبال می کند.

تجربه عملکرد شورای نگهبان درانتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۲،این گمانه را که حذف هاشمی رفسنجانی باهماهنگی و دخالت نهادی امنیتی صورت گرفت به یقین نزدیک می کند.در آن سال جانشین او در انتخابات،نه تنها پیروز انتخابات شد ،دستکم برای هشت سال،مانع رسیدن نامزد راست رادیکال، به ریاست جمهوری گردید.به نظر می آید در انتخابات ۱۴۰۰،هر پیشامدی  که می توانست سرنوشت انتخابات رابه غیراز خواست واراده محافظه کاران افراطی،رقم زند، فروگذاشته شد.حذف لاریجانی هرچند ازاین نگاه یعنی تلاش برای یکپارچه سازی قدرت سیاسی ،قابل فهم است ،اماباید به دونکته اشاره کرد.

ا.نقطه کانونی این رویداد،در تمایز لاریجانی به مثابه سیاستمداری نام آشنا ازدیگر کاندیداها و پیشینه لاریجانی در ساختارقدرت سیاسی چونان کارگزاری وفاپیشه و تعلق به دودمانی بانفوذ درمناسبات  قدرت نیست.آنچه حذف او را برجسته می کند حتی عبور از موازین قانونی و ارایه چارچوبی خودساخته از سوی شورای نگهبان نیست که در این دوره از انتخابات، تراز تازه و دوباره ای را در تایید کاندیداهای انتخاباتی تعریف کرد.چارچوبی که به صراحت معیارهای سیاسی را جایگزین رویه های حقوقی و قرابت و همسویی سیاسی و فکری نامزدان انتخابات رابا سیاست سازان امرانتخابات،جانشین رویه های قانونی ،کرد.

درست این است که شورای نگهبان بخشی اثرگذار و تعیین کننده در انهدام نهاد انتخابات ازانتخابات مجلس یازدهم، تا آخرین دوره انتخابات ریاست جمهوری بوده است.انتخابات اخیراما، نشان داد اراده ای قاهر و سامان یافته با ابزار نهاد نظارتی خواهان حذف هر نگاه و روی کردی جدااز دایره بسته تصمیم سازان است.

همداستانی و فرمانبری نهاد نظارتی ازنهاد امنیتی برای حذف رقیبان ،بخش پیچیده وبرجسته این رویداد است که اعتبار و شان نهاد نظارتی را به کارگزاری نهادی اطلاعاتی و امنیتی تقلیل داده است.

۲.حذف علی لاریجانی راباید در پیوستگی با سیاست پیوسته و کلان حذف رقیبان در ج.ا.دید.پروژه ای که در این چهاردهه خود را به اشکال گوناگون باز تولید کرده است.اگر نسبت لاریجانی باقدرت مسلط و دیرینگی او درنظام سیاسی حذف او رابیش ترنمایاند، دیگر نامزدان انتخابات و البته نیروهای سیاسی قربانیان خاموش پروژه حذف در ایران بوده اند.انتخابات ۱۴۰۰را شاید بتوان پروژه ای سیاسی و امنیتی برای بقای نظام سیاسی و پی افکنی نظمی تازه دانست.نظمی که برقراری خود را چون گذشته در حذف رقیبان می بیند.از این نگاه،علی لاریجانی تنها یکی دیگر از این قربانیان ورقیبان است.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)