dc6fg5df65g55f

محمد مطهری، فرزند مرتضی مطهری از بنیانگذاران جمهوری اسلامی، طی یادداشتی با عنوان «نظام اسلامی، اسیدپاشی و قلدرهای سه‌گانه» در روزنامه اطلاعات، چاپ تهران نسبت به اعمال تبعیض در خصوص برخورد با «قلدرهای خودی و نیمه‌خودی» انتقاد کرده‌است.

او همچنین در خصوص اسیدپاشی‌های اصفهان و همچنین مواردی از خشونت‌های اجتماعی که وی به «اشرار و قلدرهای خیابانی» نسبت داده، پرسیده که «آیا قلدر حتما باید چشم‌آبی باشد، یا زبانش انگلیسی باشد یا با موساد و سیا مرتبط باشد یا لباس سیاه داعشی به تن داشته باشد، یا از آن طرف مرز آمده باشد یا علیه نظام توطئه کرده باشد تا عکس العمل سریع و قاطع نسبت به او نشان داده شود؟»

به گزارش رادیو فردا، مطهرى با اشاره به اینکه «کشور ما پس از انقلاب اسلامی با سه دسته قلدر مواجه بوده‌است: قلدران خارجی، قلدران خودی و نیمه‌خودی، و قلدران خشن خیابانی»، نوشته‌است: «مبارزه با قلدرهای خارجی بخش تفکیک‌ناپذیر از ادبیات مسئولان کشور در سطوح مختلف و اخبار صدا و سیماست و کارنامه نظام اسلامی در برخورد با قلدران خارجی به ویژه به دلیل درایت رهبر انقلاب درخشان بوده‌است» و «اگر سیاست‌گذاری‌های خارجی و دفاعی براساس خوش‌بینی‌ها و خوش‌خیالی‌های برخی اصلاح‌طلبان افراطی نسبت به آمریکا تنظیم می‌شد امروز به یک کشور ذلیل تبدیل شده و با حضور داعش باید دست به دامان آمریکا می‌شدیم. از طرف دیگر اگر کار به دست برخی سوپر انقلابی‌های انقلابی‌تر از رهبری افتاده بود با بهانه‌هایی که به دست دشمنان می‌دادند چه بسا اکنون زیرساخت‌های کشور و جان هزاران ایرانی را فدای ژست‌های انقلابی خود کرده بودند‎.‎»

محمد مطهری در معرفی «قلدران خودی و نیمه‌خودی»، نوشته‌است: «این افراد سیاسی یا اقتصادی گاهی به سبب مسئولیتی که داشته یا دارند و گاهی با تکیه بر روابط، در مقابل قانون گردن‌کشی کرده و می‌کنند. همین که زمانی بالاترین مقام اجرایی [محمود احمدی‌نژاد] به خود اجازه دهد رسیدگی به اتهامات نزدیکان خود را آنهم به طور علنی خط قرمز بخواند و در قبال آن، نظام اسلامی را تهدید به افشاگری کند گویای این حقیقت است که جدیت نظام در مقابله با این نوع قلدری‌ها هرگز کافی نبوده است‎.‎‏»

نویسنده با تاکید براینکه «مردم نحوه برخورد با تخلفات پارتی‌دارها، اعم از مسئول و غیرمسئول، را شدیدا زیرنظر دارند و چه بسا کمتر مسأله‌ای برنحوه نگرش آنان نسبت به نظام اسلامی چنین تأثیری داشته باشد و البته داستان عجیب و غریب هم کم نشنیده و یا ندیده‌اند»، نوشته‌است: «چندی پیش پس از آنکه فردی با اتهام‌های چندگانه سنگین، با کت شلوار اتوکشیده و از در مخصوص، وارد دادگاه شد محافظ او با تجهیزات در زیر لباس، در کنارش ایستاد و حین برگزاری دادگاه در مواقع لزوم برای شاکیان با نشان دادن دستبند و سلاح، خط و نشان می‌کشید.»

محمد مطهری به ناتوانی جمهوری اسلامی در برخورد با «قلدرهای خودی و نیمه خودی» انتقاد کرده آن را «تبعیض» توصیف کرده و نوشته‌است: «نباید از این نکته گذشت که مبارزه با قلدرهای سیاسی و اقتصادی در سالیان اخیر پیشرفت داشته‌است و البته راه طی نشده بسیار طولانی وجود دارد.»

نویسنده درباره «قلدران خیابانی و خشن» نیز نوشته‌است: «قرائن زیادی وجود دارد که برخی از این قلدران احساس ترس لازم و حتی گاهی اندک هم، از نظام اسلامی نمی‌کنند و همین باعث می‌شود زورگیری‌ها، تعرضات جنسی، اسیدپاشی‌ها، آدم‌ربایی‌ها و… یک معضل بزرگ باقی بماند.»

محمد مطهری با ذکر نمونه‌های از اظهارات کسانی که آنها را «شرور» و «قمه‌بدستانی» توصیف کرده که «به اندک بهانه‌ای به ویژه در برخورد با ناهیان از منکر درگیر می‌شوند»، نوشته‌است: «هرگز شنیده نشده‌است برای آزادی موقت یک شرور حتی بیست میلیون تومان وثیقه گرفته شود ولی برای آزادی موقت یک زندانی امنیتی گاهی تا هشتصد میلیون تومان وثیقه گرفته می‌شود در حالی که این دسته اولند که هر لحظه ممکن است به مردم آسیب برسانند، همچنانکه رسانده‌اند،  و احتمال فرارشان ده‌ها برابر است و علاوه‌بر این با شیوه‌های فرار صد البته آشنا هستند‎.‎»

مطهرى ضمن «مقایسه نحوه مقابله نظام با سه دسته از قلدرها»، نوشته‌است: «دسته اول یعنی قلدران خارجی و به طور کلی کسانی که برای نظام ممکن است خطر یا مشکلی ولو کوچک ایجاد کنند همواره مورد توجه‌اند و اخبارشان لحظه به لحظه دنبال می‌شود. کافی است فردی مسئله‌دار با نظام در یکی از ده‌ها شبکه ماهواره‌ای سخنی نیش دار بگوید. یک روز طول نمی‌کشد که در یک برنامه خبری با تندی به او پاسخ داده می‌شود و رصدکاران حرفه‌ای زیادی در این حوزه سخت مشغول کارند. حتی برخی مسئولانی که حوزه مسئولیت شان برخورد با قلدران دوم و سوم است بیشتر، از قلدران دسته اول سخن می‌گویند تا دسته دوم و سوم.»

او همچنین نوشته‌است: «بحث برخورد با قلدران دسته دوم یا همان قلدران پارتی دار وقتی اوج می‌گیرد که یکی از دو جناح اصلی سیاسی، موردی را به ویژه در بحبوحه انتخابات مطرح می‌کند و جناح دیگر اتهامات مشابهی وارد می‌کند. البته بهانه‌هایی همیشه هست که مثلا اگر این فرد یا آن فرد محاکمه شود مردم بدبین می‌شوند. برخورد با قلدران پارتی‌دار زمانی حالت صادقانه‌تر و کارآمدتر و تأثیرگذارتری می‌تواند به خود بگیرد، که برخی افراد یا آقازادگانی که احیانا تخلفات بزرگی داشته‌اند در زمانی مورد محاکمه قرار گیرند که هنوز خود یا پدران شان هیچ مشکل سیاسی با نظام پیدا نکرده‌اند.»

مطهرى درباره «مقابله با دسته سوم یا قلدران خشن خیابانی» نوشته‌است: «مقابله با دسته سوم یا قلدران خشن خیابانی هیچگاه چنانکه باید در سخنرانی‌ها و ادبیات مسئولان جایگاه خودش را پیدا نکرده‌است و چون اخبار ما هم بیشتر اخبار مسئولان است تا اخبار مردم، این خشونت‌ها معمولا به بهانه حفظ آرامش روانی مردم البته همراه با منفعت بزرگی به نام تحت فشار قرار نگرفتن مسئولان انعکاس نمی‌یابند»، و اغلب «زمانی در رسانه ملی ذکری از آن می‌شود که حادثه‌ای به شدت مورد توجه رسانه‌های مجازی یا بیگانه قرار گیرد و چاره‌ای جز مطرح کردن آن نباشد‏‎. میزان عکس العمل قضایی هم کاملا با فشار افکارعمومی مرتبط است. مثلا وقتی کلیپ زورگیری خیابان خردمند در کمتر از دو سال پیش مورد توجه شدید رسانه‌ها قرار گرفت به اعدام دو زورگیر منجر شد، در حالی که بعد از آن، کلیپ یا خبر ده‌ها زورگیری به مراتب وحشتناک‌تر منتشر شد ولی هیچ فرد زورگیری علیرغم وعده قطعی دستگاه قضایی اعدام نشد بلکه به سختی می‌توان چند حکم قاطع قضایی درباره زورگیران در این مدت پیدا کرد.»

محمد مطهری با اشاره به اینکه «شنبه همین هفته خبر حمله چهار نفره با قمه به یک روحانی در خرم‌آباد تنها به خاطر یک تذکر لسانی منتشر شد و باید دید آیا برخورد قاطعی با آن صورت خواهد گرفت یا خیر» نوشته‌است: «فرق نمی‌کند قربانی خشونت شروران، چادری باشد یا بدحجاب، بسیجی باشد یا طلا به گردن، روحانی باشد یا کراواتی، در هر حال نظام اسلامی موظف به برخورد قاطعانه با این پدیده‌های ننگ‌آور است‎.‎»

نویسنده افزوده است: «نه شرعا و نه اخلاقا و نه عقلا نمی‌شود به بهانه حفظ آرامش روانی جامعه، اخبار مربوط به قلدران خشن را پنهان کرد زیرا روی دیگر این سکه علاوه بر عدم پیگیری جدی توسط مسئولان و نیز عدم ایجاد رعب و ترس در دل شروران، این است که ناخواسته تعدادی از مردم مهمان اسید و قمه و ربایش و تجاوز می‌شوند.»

محمد مطهری در یادداشت خود پیشاپیش نوشته که احتمالا «برخی روزنامه‌های اصلاح طلب افراطی و یا شبکه‌های معاند جملاتی از این نوشته را به سود خود مصادره» خواهند کرد، اما درعین حال نوشته‌است: «مسئولانی که با خواندن این نوشته نگران اینگونه سوء استفاده‌ها هستند بهتر است پیش از آن، لحظه‌ای تصور کنند که دختر جوان یا عروس‌شان یعنی همین فاطمه، مریم، محبوبه یا سمیرای آنان با دنیایی از آرزو ساعتی پیش از منزل بیرون رفته و اکنون به سبب اسیدپاشی، با صورتی در هم پاشیده و نابینا در حالی که از بینی او تنها دو سوراخ افقی باقی مانده‌است و فقط از طریق صدایش قابل شناسایی است به خانه بازگشته‌است، منظره‌ای که در باقیمانده عمر باید هر ساعت با آن بسوزند و بسازند. نوه پسر یا دخترشان را تصور کنند که مورد تجاوز یکی شرورهای محل قرار گرفته و آنان را در صورت شکایت به پخش فیلم تجاوز تهدید می‌کند.»

فرزند مرتضی مطهری از مقام‌های مسئول پرسیده‌است که «آیا قلدر حتما باید چشم‌آبی باشد، یا زبانش انگلیسی باشد یا با موساد و سیا مرتبط باشد یا لباس سیاه داعشی به تن داشته باشد، یا از آن طرف مرز آمده باشد یا علیه نظام توطئه کرده باشد تا عکس‌العمل سریع و قاطع نسبت به او نشان داده شود؟ قلدر، قلدر است. قلدرستیزی نظام ما ناشی از ظلم‌ستیزی در ذات این انقلاب است. اگر چنین است چرا قلدران خیابانی نباید از این نظام حساب ببرند و شروران کلکسیونی همچنان جولان دهند و در این دوره سی ساله حتی یک اسیدپاس قصاص نشده باشد؟»

محمد مطهری از یک سو نوشته‌است: «آیا ما پیروان آن پیامبری نیستیم که در جریان فتح مسالمت‌آمیز مکه، به ابوسفیان این دشمن قسم خورده اسلام امان داد ولی در مورد فردی به نام هبار بن اسود فرمود او را بیابید و حتی اگر به پرده کعبه چسبیده بود او را بکشید»، چرا که «هبار بن اسود به این دلیل مهدورالدم شده بود که با پرتاب نیزه، خانمی را ترسانده و سبب سقط جنین شش‌ماهه او شده بود؛ نیزه‌ای که به سمت کجاوه این خانم پرتاب شده و اساسا به او برخورد نکرده بود.» و از سوی دیگر نوشته‌است: «دین اسلام چنین به حفظ امنیت آحاد جامعه اهمیت می‌دهد» و «چه ناجوانمرد و بلکه بی‌شرمند کسانی که در جار و جنجالهای حوادث اخیر اصفهان، فرصت را برای لجن‌پراکنی علیه چنین دینی غنیمت شمردند و اسیدپاشی‌ها را به یک اصل بی نظیر اسلامی یعنی امر به معروف و نهی از منکر مرتبط ساختند‎.‎»

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com