6d5sfg4d4f4f-200x200
در آسمان پرستاره و سرزمین پر سرو جنبش زنان ایران، ستاره‌ای دیگر درخشیدن آغاز کرده است: “غنچه قوامی”.
آسمان جنبش زنان ایران پرستاره است؛ چنان‌که حتی گام نهادن به حوزه‌ی یادکرد از برخی اسامی، خود سخت است؛ چه، در این یادکرد از قلم افتادن بسیاری نام‌ها، محتمل است و ذکر تمام نام‌ها منتفی.
تعداد بانوانی که سپید مو شده‌اند، یا در میان‌سالی بسر می‌برند، و یا در جوانی، شایستگی‌ها نشان داده‌اند، چنان پرشمار است که یادکرد از «برخی» نیز، غفلت از بسیاری دیگر است و ناروا. و این درحالی است که فهرست بانوان فعال و شاخص در جنبش زنان ایران همچنان در حال افزایش است. “گوهر عشقی”، مادر صبور و شجاع زنده‌یاد ستار بهشتی، ازجمله ستاره‌هایی است که به این سپهر افزوده شده، و انصاف باید که تلألو و جلوه‌گری او، حیرت‌انگیز و در خور ستایش است.
اما در آسمان پرستاره و سرزمین پر سرو جنبش زنان ایران، ستاره‌ای دیگر درخشیدن آغاز کرده است: “غنچه قوامی”.
سابقه‌ی آشنایی نگارنده با غنچه قوامی از همین چند ماهی که از بازداشت وی سپری می‌شود، فراتر نمی‌رود. اما این، مانعی برای تجلیل از او، و تقدیر از ایستادگی و مبارزه‌ی مدنی‌اش در مقام یک شهروند زن ایرانی، پدید نمی‌آورد. ستایشی که به یک فرد محدود نمی‌شود بلکه تجلیل از شجاعت و استواری و امید و صبوری در جنبش اجتماعی است.
“غنچه” در اوج سرکوب و استیلای تقدیس‌گران خشونت، برای نیل به وجهی از حقوق شهروندی خود و زنان ایران‌زمین، گام به میدان «مطالبه» می‌گذارد. در تجمعی اعتراضی در برابر استادیوم آزادی تهران برای دیدن بازی تیم ملی والیبال حضور می‌یابد؛ در مورد این حضور انتقادی و خواست خود و همراهانش، اطلاع‌رسانی می‌کند؛ به سبب کنش‌اش، احضار می‌شود؛ و درنهایت متحمل بازداشتی غیرقانونی شده و در انفرادی‌های اوین محبوس می‌گردد.
غنچه دانش‌آموخته‌ی حقوق است. این، دست اقدام وی را توانمندتر و پشتوانه‌ی ذهنی و روانی وی برای دفاع از حقوق‌اش را ـ هرچند در مقام یک زندانی ـ غنی‌تر می‌سازد. چنین است که در اعتراض به کش یافتن دوران حبس و عدم برگزاری محاکمه، پس از ۱۰۰ روز بازداشت، دست به اعتصاب غذا می‌زند. آن‌هایی که زندان و سلول انفرادی و محدودیت‌های آن‌را چشیده‌اند، اقدام جسورانه و شجاعانه‌ی غنچه را ـ که البته موجب فشار جدید جسمی برای اوست ـ بیشتر و بهتر درمی‌یابند. وی اما ناگزیر به بلند کردن صدای اعتراض خود، با همه‌ی خشونت و درد و رنج مترتب بر اعتصاب غذای تر، و بعد خشک، می‌شود.

 

سرانجام دادگاه قوامی برگزار می‌شود. او ـ به درخواست جمعی از فعالان جنبش زنان ـ به اعتصاب غذا پایان می‌دهد. محاکمه‌اش به اتهام تبلیغ علیه نظام، برگزار و وی به یک‌سال حبس محکوم می‌شود. رئیس دادگاه فرمایشی انقلاب اما از اعلام رسمی حکم پرهیز می‌کند. این‌چنین، او بار دیگر، دست به اعتصاب غذا می‌زند؛ نخست (از دهم آبان‌ماه جاری) به خوردن مایعات اکتفا می‌کند، و بعدتر (از یک هفته پیش) حتی همین را هم کنار می‌نهد.
زمانی نه چندان دور، نسرین ستوده، وکیل مدافع حقوق بشر، ناچار شد برای تحقق حقوق مدنی‌اش در مقام زندانی سیاسی، چند بار در زندان اوین اعتصاب غذا پیشه کند. برای آنهایی که ـ همچون نگارنده ـ نسرین ستوده را از دیر می‌شناختند، این اقدام شجاعانه و مبارزه‌ی مدنی، غیرمترقبه نبود. چنان‌که در مورد برخی دیگر از فعالان سیاسی باسابقه، کنش‌هایی از این دست قابل پیش‌بینی است. اما در مورد غنچه، ماجرا تا حدود زیادی تفاوت دارد. از او در مقام دختری ۲۵ ساله که پیشینه‌ی چندانی در فعالیت سیاسی ـ اجتماعی ندارد، این حد از ایستادگی و شجاعت و مواجهه‌ی قاطع، انتظار نمی‌رفت.

 

و این، همان وجهی از ماجرای جنبش زنان ایران است که به «خلق ستاره‌های جدید» می‌انجامد. پرچم‌ها و نمادهای ارزشمندی که مطالبات میلیون‌ها زن ایرانی را زیر پرژکتور قرار می‌دهند و نه فقط در داخل مرزهای ایران که در سطح جهانی منعکس می‌کنند.
چنان‌که در نشست اخیر روسای فدراسیون‌هاى والیبال جهان، آرى گراچا، رییس فدراسیون جهانى والیبال مهمترین هدف کنونى فدراسیون جهانى والیبال را «آزادى غنچه قوامى» و «حضورِ برابرِ زنان در ورزشگاه‌ها در سراسر جهان» اعلام می‌کند؛ و این سخنان وی با حمایت و تشویق ایستاده‌ی تمامی روسای فدراسیون‌های والیبال در جهان همراه می‌شود. و این، تنها یک نمونه است. مطالبات زنان ایرانی، به برکت تلألوی غنچه‌ی محبوس، در بسیاری از معتبرترین نشریات و رسانه‌های جهان، منتشر می‌شود.
از کارزار جهانی برای آزادی غنچه، افزون بر ۷۰۰ هزار نفر پشتیبانی کرده‌اند. وزیر ورزش و وزیر امور خارجه اتریش، ازجمله همراهان این دادخواست هستند. نهادهای حقوق بشری چون عفو بین‌الملل نیز به بازداشت وی اعتراض کرده‌اند. روند و سیری که ادامه دارد، و موجب بی‌اعتباری روزافزون تمامیت‌خواهان ایران در سطح جهان است.
جنبش زنان ایران، به‌مثابه‌ی بخش مهمی از جنبش‌ اجتماعی زیر پوست جامعه مدنی ایران، با وجود تمام تهدیدها و آزارها و فشارها ـ که «اسیدپاشی» تنها یک نمونه‌ی دردناک و تلخ و جدید آن است ـ به تحرک پویای خود ادامه می‌دهد. جنبشی که بخش باارزشی از جنبش سبز و خواسته‌های مدنی و اساسی ایرانیان را سامان داده است.
از ندا آقاسلطان تا هاله سحابی، از مادر سهراب اعرابی تا مادر مصطفی کریم بیگی، از بهاره هدایت تا ساجده عرب سرخی، و از زهرا رهنورد تا گوهر عشقی، فهرست ستاره‌های جنبش زنان گسترده است. فهرستی که چندی است سروی به‌نام “غنچه” را نیز شامل می‌شود.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com