هلا….حماسه ی کوبانی !
ستاره آمد وُبامن، یگانه گشت وُ نشست
وشعر ِتازه ی جان ِمرا به کُرد سپُرد.
وکُرد با من گفت:
کدام برگ؟ کدامین درخت می داند؟
که در برابر توفان بی امان ِخزان
دلِ ترانه ی تابان ِمان ،چگونه شکست.
به غم نشستم و گفتم:
به دخترانِ شکفته ، سلام باید گفت
که در زمانه ی بیداد،اوج ِ فریاد اند.
وشعله بار ترین لحظه های هستی را
به روسفیدی ِجان های خویش می بخشند.
که تا زمانه بداند
هجوم ِتیره ترین باد های پاییزی
دهان ِمژده ی مهتاب را نخواهد بست.
خوشا سپیده دمانی که با سرودِ بلند
زشرق چشم شما ای کبوتران سپید !
بها رِتازه تری را به ارمغان آرند.
درون ِآینه ها شورتان شناور باد !
که دختران ِدرخشان ِآرزوی من اید.
ودر برابر سرمای سختِ آن سامان
ترانه خوان ِبهاران ِجان ِآن چمن اید.
کلن/آلمان . دوم مهرماه ۹۳ خورشیدی
رضا مقصدی
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.