با آن که بیش از دو دهه از قتل های سیاسی نویسنده گان و دگراندیشان در سال هفتاد وهفت می گذرد،امید به گشوده گی تازه ای در این پرونده دور می نماید.پرونده ای که هوشمندانه شامل مرور زمان شد واراده ای با تلاش بسیار کوشید آن را در اندازه پرونده ای جنایی فروکاهد.

خود سری بخشی از نیروهای نهاد امنیتی یا اتهام طراحی سامان یافته ازسوی حاکمیت، قتل نویسنده گان و کنش گران مدنی ،بخشی از پروژه حذف در ج.ا.بود وباید آن را در امتداد سیاست پیوسته و کلان حذف رقیبان واکاوید.

آغاز پروژه حذف سیاسی رقیبان و مخالفان به طور مشخص و هدفمند، پس از تسخیر سفارت آمریکا و باحذف نیروهای میانه رو و لیبرال از ساختارقدرت، با هدف یکپارچه گی قدرت سیاسی وپدید آوردن دولتی انقلابی بود.روندی که در ادامه ودر نمودی دیگرگون به قتل زندانیان سیاسی در اواخر دهه شصت باهدف  تثبیت و بقای نظام سیاسی و پس ازآن ،به قتل نویسنده گان به ویژه اعضای کانون نویسنده گان ایران،به مثابه نهادی مدنی- سیاسی  با هدف یکدست سازی گفتمان فرهنگی و بازداری ازنمو و رسوخ سکولاریسم فرهنگی صورت گرفت.

پروژه حذف فیزیکی مخالفان اما آن گونه که در باره نویسنده گان و با شیوه آدم ربایی روی داد، – چنان که یادآور حذف مخالفان در حکومت های نظامی آمریکای لاتین است- جدا از تولید دهشت، سویه دیگری هم داشت که پیوند و نسبتی با بر آمدن دولت اصلاحات،چونان نوید دوران تازه ای در حیات سیاسی جامعه داشت.درواقع اگر دراعدام گروهی زندانیان سیاسی،خشم کور و کین ایده ئولوژیک دستمایه حذف بود و پایانی برسرنوشت آخرین بازمانده گان و زندانیان گروه های سیاسی چپ بود ،در رخدادقتل نویسنده گان،بحران آفرینی،تنش و تشنج سیاسی پس از دگرگونی های سیاسی اصلاح خواهانه، نقشی یگانه و چشمگیرداشت یادستکم پیامدهای آن،چنین هدفی را دنبال می کرد.

همزمانی قتل نویسنده گان بابرآمدن دولتی که هدف توسعه سیاسی و چندگانگی فرهنگی را در سرمی پروراند،مبنایی محاسبه شده و سامان یافته داشت.چنان که رییس آن دولت،فاجعه تیرماه کوی دانشگاه را، آن هم درست پس از یک سال از وقوع قتل ها،تاوان پیگیری قتل های سیاسی نویسنده گان دانست.

جانباختگان آذرماه هفتاد و هفتاد،قربانیان نهادهای امنیتی و کانون های قدرت،  برای ایجاد بحران در دولت و  شکاف در اراده برای پیگیری مطالبات متراکم سیاسی بودند.

اماقتل نویسنده گان نه تنها کانون نویسنده گان را از وجود کنش گرانی پیگیر تهی کرد،ازاثربخشی کانون نویسنده گان نیزکاست و پس ازآن به زوال کانون که زیر فشارفزاینده نهادهای امنیتی بود، شتاب بخشید.این هزیمت پیش از آن که فروپاشی تشکیلاتی باشد،زوال گفتمان روشنفکری ادبی معترض در قامت کنشگرو ایده پردازسیاسی بود.

چنان که پایان دولت اصلاحات و برآمدن دولتی عوام گرا و رادیکال راست گرا،آغازافول گفتمان روشنفکری دینی بود.

ابوالفضل تقوایی 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)