بازنشر جوکهای مزبور بازی با تابوهای حکومت است یا آنچه که از سوی قدرت مسلط، تابو تعریف میشود
اینکه چه کسی (شخصیت حقیقی یا حقوقی) از داخل یا خارج ایران، جوکهای یکدست اخیر دربارهی آیتالله خمینی را کلید زده، هرچند موضوع مهمی است اما دغدغهی این مکتوب نیست. ماجرای جدید هر ریشه و دلیلی داشته و دارد، لطیفههای انتقادی ـ که شخص اول آن رهبر انقلاب اسلامی است ـ بهگونهای غریب، فراگیر شده و مورد اقبال قرار گرفته است. و آنچه در این وضع مورد غفلت واقع شده، ریشههای جامعهشناختی و علل اقبال به این جوکهاست. وجه مهمی از حکایت، که این مطلب تنها میکوشد بهمثابهی فتح بابی، به آن اشاره کند.
موج بازنشر جوکهای آیتالله خمینی توسط شهروندان در شبکههای اجتماعی (در اینترنت یا موبایل یا …) آنگونه محسوس و حجیم و گسترده بود که با واکنشهای رسمی و سیاسی و امنیتی مواجه شد. واکنشها محدود به تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم سخنگویان برخی نهادهای حکومتی نبود؛ چنانکه فقط رسانههای همسو با اقتدارگرایان، به تلویح و تصریح به آن نپرداختند.
بهعنوان برخی شواهد قابل تأمل، صادق زیباکلام، مدرس علوم سیاسی از پروژهی هدفمند و امنیتی «اصولگرایان تندرو» گفت؛ سایت “تابناک” موضوع را «مشکوک و عجیب» توصیف کرد و «سازماندهی شده» خواند و «توهین» و «ناهنجاری» دانست؛ و سایت “کلمه” از «دستهای دسیسهگر امنیتی» نوشت که «پشت پروژه پاره کردن مخفیانه عکس امام جلوی دوربین و سپس پخش چندین باره آن از صدا و سیما بودند، حالا قصد دارند با انتشار پیامهای توهینآمیز به ساحت امام راحل، برای دور جدید فیلتر کردن شبکههای اجتماعی و گسترش فضای امنیتی، مقدمه چینی کنند.»
کسی اما به دلایل و علل اقبال مردم به این جوکها و بازنشر گستردهی آن اشاره نمیکند. هرچند بعید به نظر میرسد در اردوگاه دلبستگان و یاران و مریدان رهبر انقلاب، باوری به فراگیر شدن این لطیفهها باشد. و در سطحی دیگر، اساسا امکان نقد و بررسی جامعهشناختی این موضوع در رسانههای رسمی جمهوری اسلامی وجود داشته باشد.
شوخی با آیتالله خمینی اگرچه جدید نیست، اما گسترده شدن بازنشر جوکها به کمک واتس آپ و وایبر و وی چت و … در عصر ارتباطات، برای حکومت و دلبستگان و مریدان رهبر انقلاب اسلامی، قابل قبول نیست. آنان بجای بررسی جامعهشناسانهی گسترش این جوکها و تأمل در ریشههای جامعهشناختی و روانشناسی اجتماعی فراگیرشدن غریباش، میکوشند هرچه زودتر اصل ماجرا (شوخی با رهبر انقلاب) را متوقف و محدود کنند.
آیتالله خمینی نه فقط برای حاکمان و صاحبان قدرت، که برای بخش مهمی از اصلاحطلبان منتقد اقتدارگرایی، «امام» است. او فقط یک مرجع تقلید نیست؛ شخصیتی سیاسی ـ ایدئولوژیک است با هالهای از تقدس، که باید از نقد مصون بماند. دلبستگان به آیتالله اما از یاد میبرند، آنکه خود خواست از حوزه خارج شود و بر رأس نظام سیاسی بنشیند، باید لوازم و پیامدهای ناگزیر آن را نیز پذیرا باشد. و «نقد» تنها یکی از این نتایج است. نقدی که میتواند در قالب لطیفه ابراز شود. بهخصوص آنکه نام آیتالله خمینی با «جمهوری اسلامی» گره خورده، و گریزی از این همپیوندی نیست. چنانکه نمیتوان قانون اساسی موجود یا وضع مستقر و کارنامهی حکومت در ربع قرن اخیر را بیتوجه به بینش و رفتار سیاسی ـ حکومتی آیتالله خمینی مورد بررسی همهجانبه قرار داد.
۲۵ سال پس از درگذشت رهبر انقلاب اسلامی، هنوز اقلیتی از اصلاحطلبان جسارت خروج از زیر سایهی سنگین قداست آیتالله خمینی و نقد وی را یافتهاند. اگر در زمان حیات وی، آیتالله منتظری یکی از معدود شخصیتهای همراه ولی منتقد محسوب میشد، حالا دکتر محسن کدیور، شاگرد برجسته او نیز در شمار همان اقلیتی قرار دارد که بیپروا و تعارف، نقد علمی و بررسی بیطرفانهی کارنامهی حکومتی و دیدگاه سیاسی وی را در دستور کار قرار داده است.
با وجود این، چنانکه گفته شد، هنوز «آیتالله خمینی» برای بخش مهمی از اصلاحطلبان، «امام» است. آنان میکوشند حساب آیتالله خامنهای را از کارنامهی حکومتی و روشی آیتالله خمینی تفکیک کنند، و برخی از مهمترین و پرسشبرانگیزترین مسائل در زمان رهبری آیتالله خمینی را بیارتباط با وی، ارزیابی و نقد نمایند. مسئولیت ادامهی جنگ پس از فتح خرمشهر یا اعدامهای سال ۶۷ ازجمله مهمترین محورهایی هستند که «دلبستگان به امام»، آنها را به اطرافیان امام نسبت میدهند.
و انگشت شمارند کسانی که چون زهرا رهنورد بیپروا تصریح کنند: جنایتهای دهه ۶۰ و بهویژه سال ۶۷، «لکههای سیاهی است که به آب زمزم و کوثر، سفید نتوان کرد.»
ت
کلیف اقتدارگرایان حاکم در قبال بررسی جامعهشناختی دلیل گسترش و بازنشر لطیفههای مرتبط با آیتالله خمینی، مشخص است. حاکمان دیری است که ضرورتی برای فهم واقعیتها نمیبینند و تداوم ایدئولوژی و پروژههای سیاسی ـ امنیتی خود را هرچند با تکیه بر سرکوب و خشونت، در دستور کار قرار دادهاند. اما در عرصهی اصلاحطلبی و حوزهای که کنشگران مدنی و فعالان سیاسی دموکراسیخواه در آن مستقرند، غفلت از این پرسش مهم روا نیست: دلیل اقبال به لطیفههای آیتالله خمینی و بازنشر گستردهی آن چیست؟
تحقیر حکومت، شوخی با تابوها
بهنظر میرسد، جوکهای آیتالله خمینی را باید از زاویهای متفاوت با جوکهای متکی به آیتالله جنتی یا دکتر شریعتی مورد ارزیابی قرار داد. اگرچه جنتی یکی از نمادهای اردوگاه اقتدارگرایی و حکومت با زور و تزویر است، اما در مورد آیتالله خمینی قصه متفاوت است. او رهبر انقلابی بوده که موجب تغییر نظام سیاسی شده، و بنیانگذار جمهوری اسلامی تداوم یافته است.
نقد رهبر نخست جمهوری اسلامی، هرچند در قالب لطیفه و با لحن تخفیف یافته، بازتابدهندهی شدت انتقاد به وضع سیاسی ـ امنیتی مستقر و توضیحدهندهی ابعاد شکاف ملت ـ حکومت در ایران است. اقبال به نقد آیتالله خمینی، هرچند در شکل جوک، جلوهای از عمق و گسترهی نقد نظام سیاسی در جامعه است. نوعی کنش نمادین بینفردی، که از یکسو نسبت اجتماعی و روابط ملت را بازتاب میدهد و از سوی دیگر، موضع آنان را نسبت به ساختار سیاسی قدرت. تکثیر غریب جوکهایی از این دست، نوعی ابزار دفاعی در مقابل قدرت مسلط شده بهزور سرکوب و خشونت محسوب میشود.
نیز، وقتی امکان نقد صریح حکومت در حوزهی عمومی منتفی یا با تهدیدهای جدی روبرو میشود، لطیفههای سیاسی و اجتماعی چونان یک تسهیلگر و تنظیمکنندهی کنش زبانی ایفای نقش میکنند. بازنشر تصاعدی این دست جوکها توسط شهروندان معمولی، تعریفکنندهی نوعی رفتار اجتماعی محسوب میشوند که واجد گزارههایی معنادار نسبت به رژیم سیاسی مستقرند. همچنین، نوعی واکنش به تلاش حکومت برای تحقق انضباطی سازمانیافته و مطلوب خویش.
افزون بر اینها، بازنشر جوکهای مزبور بازی با تابوهای حکومت است یا آنچه که از سوی قدرت مسلط، تابو تعریف میشود. کوششی برای خنثیسازی و تحملپذیر کردن مصائب اقتدارگرایی. بیاعتنایی و بازی کردن با هر چیز مقدس برای حکومت، و ازجمله رهبر نظاماش. اعتراض با لبخند و طنز به «باید و نباید»های مستقر. برآشفتن موقت و نقض هرچند کوتاه هنجارهای رسمی و نوعی رهایی از انضباطی که حکومت میکوشد مستقر سازد.
و در کنار اینها، تکثیر جوکهای «امام»ی، شاید تزریق «زندگی» به جامعهای است که حکومت میخواهد بهگونهای «مکانیکی» متحقق کند، و نیز واکنشی به تحقیر حکومتی. مردمی که نادیده گرفته میشوند یا تحقیر میشوند، رهبر نظامی را تحقیر میکنند و به طنز میگیرند.
بهعنوان یک نمونه، رهبری که در روزهای اوج، قول آب و برق مجانی داده بود، حالا و سه دهه بعد در برابر گرانی و تورم و فشاری که متوجه اکثریت جامعه شده، به پرسش گرفته میشود و به طنز، مورد انتقاد قرار میگیرد.
«امام در خانه را گشود… قبوض آب و برق و گاز و …نزد ایشان بر زمین ریخت. ایشان به خود اندیشه کرد، مگر این موارد مجانی نبود!؟… فراموشی از بارزترین صفات ایشان بود.»
خانواده دکتر شریعتی، خانواده آیتالله خمینی
همهی جوکهایی که دربارهی آیتالله خمینی ساخته و منتشر شده، واجد نقد مودبانه نیست. به شکلی قابل حدس،جوکهای تند و توهینآمیز و … کم نبوده است؛ اتفاقی که در مورد دکتر شریعتی نیز رخ نداده است. جوکهایی که بازتابدهندهی وجهی دیگر از واقعیتهای جامعه ایران و برخی ویژگیهای سنی و جمعیتی و نگرشهای مستقر در آن است.
واکنش خانوادهی دکتر شریعتی اما بس متفاوت با واکنش خانوادهی نسبی و فکری ـ سیاسی آیتالله خمینی بوده است.
سوسن شریعتی تصریح میکند: «واکنش همه اعضای خانواده به این پیامکها اغلب خنده بوده. انصافا در بعضی از این پیامکها ذوقورزی دیده میشود. شده است مادرم شاکی شود که چه بیتربیت و یا چه لوس اما موفقترین این جوکها آنهایی است که شریعتی را در یک موقعیت یا در روزمرگی قرار میدهد و مینشاند: شریعتی در حال جریمه شدن، در حال بازگشت از خانه، در حال خیار خوردن، در سفر به تایلند و…»
فرزند دکتر شریعتی هرچند احتمال «توطئه» را نفی نمیکند (چنانکه احسان شریعتی، فرزند ارشد دکتر شریعتی، از وجود پایگاهی مرتبط با اقتدارگرایان برای این دست جوکسازی خبر میدهد ) اما آن را «واکنش» اجتماعی میداند؛ سوسن شریعتی میکوشد از منظری جامعهشناختی به بررسی آن بنشیند: «شریعتی یکی از موثرترین روشنفکرانی است که هوس جایی دیگر، جوری دیگر را بر دلها انداخت و ما را خواهان و امیدوار به امکان تغییر کرد. اندیشهای بود منتقد وضع موجود و امیدوار به یک باید باشدی که نیست. امروز سرخوردگی از واقعیت ما را به همه وعدهدهندگان و امیدبخشان بدبین میکند… نسل جدید خود را قربانی یک موقعیت میداند و دنبال یک مسبب است. چه کسی در دسترستر از شریعتی؟…»
مریدان «امام» و دلبستگان به او اما هنوز جسارت نقد وی را نیافتهاند. اینچنین کارنامهی رهبر انقلاب در هالهای از تقدس مینشیند. در مواردی نیز که اندک تأملی دربارهی وی مطرح میشود، زیر سایهی «راهبرد» و «مصلحت»های سیاسی روز، «حقیقت» به حاشیه میرود.
قابل تأمل اینکه مطابق آنچه یکی از مشهورترین و قدیمیترین روحانیان نزدیک به آیتالله خمینی نقل میکند، او خود مواجههی دیگری نیز داشته است. سیدمحمود دعایی میگوید: «امام توصیه فرموده بودند به برخی از نزدیکان و عناصر محرمی که با ایشان آمد و رفت راحتی داشتند و در عین حال اهل ذوق و اهل درک اجتماعی بودند. به اینها گفته بودند که شما آن چیزی را که در جامعه بین مردم، به عنوان جوک و مطالب خندهآور علیه مسئولین و شخص من و نظام رد و بدل میشود، برای من جمعآوری کنید و بیاورید. آن فرد هم آدم اهل ذوق و توانایی بود، آقای سیدجواد طباطبایی برادر دکتر صادق طباطبایی، برادر همسر مرحوم حاج احمدآقا. ایشان انسان اهل مطالعهای بود، ادیب و ویراستار بود، و در عین حال در جامعه هم به گونهای حضور داشت که خیلی حساسیتی برنمیانگیخت. او مرتب جوکها را یادداشت میکرد و برای امام میآورد. امام معتقد بودند که لطائف و ظرائف در محاورات بین مردم، بیانگر یک نوع عکسالعمل و حسّاسیّت است و مردم وقتی از جریانی ناراضی باشند و بخواهند ناراحتی خود را نشان بدهند، به صورت جوک نقل میکنند. چیزهایی ایشان نقل کرده بود و امام هم گاهی زیبا خندیده بودند. برخی اوقات میگفتند: بعید هم نیست که ما همینگونه که مردم میگویند باشیم! امام اعتقاد داشتند که بیان این جوکها و ظرائف، دلالت بر درک اجتماعی و آسیبدیدگی جامعه دارد و آگاهی و اطلاع بر آن انسان را متنبه میکند و وادار میکند که در مشی خود دقّت کند.»
گو اینکه باید دید چند درصد از این جوکها مربوط به شخص آیتالله خمینی بوده، و چه میزان متعلق به آیتالله منتظری. فقیهی که سعهی صدر و مدارا و تحمل او، شهره است. بماند که کارنامهی رهبر انقلاب در مواجهه با منتقدان و نقدها، بهقدر لازم، معنادار است.
آیتالله منتظری، قائم مقام خلع شده و بعدتر محصور اما در مصاحبهی مشهورش با عمادالدین باقی، ابایی ندارد که از آن جوکها بگوید. فاصله میان وی و رهبر انقلاب، و حتی فاصله میان شاگردان او و مریدان رهبر نخست جمهوری اسلامی، همچنان قابل توجه است.
موج فراگیرشوندهی «جوکهای امام» با تمهیدات امنیتی و تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم و تلاشهای رنگارنگ حکومتی و غیرحکومتی، در ظاهر و بهصورت موقت، فروکش کرده است؛ اما واقعیتهای جامعه، مستقل از تمایل حاکمان و مریدان و دلبستگان به آیتالله خمینی، جریان دارد. چنین است که پیامک میرسد:
«جدیت از ویژگیهای بارز ایشان بود…
چیه!؟… اسم که نبردم!»
نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.