در هر مرز جغرافیایی-سیاسی، اکثریتی با پیشینهٔ تاریخی، فرهنگی، زبانی و مذهبی مشترک، و گروههای کوچکتری با ویژگیهای قومی، زبانی، و مذهبی دیگر به نام اقلیت وجود دارند. رعایت حقوق انسانی و آزادیهای اساسی و احترام به هویت قومی و فرهنگی و دینی همهٔ گروهها از جمله اموری است که باید مورد توجه نهادهای داخلی و خارجی قرار گیرد.
در اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از فارسی به عنوان زبان و خط رسمی و مشترک مردم یاد شده و خط و زبان اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی نیز به همین زبان تعیین شده است. در عین حال استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آن زبانها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است.
حسن روحانی در دورهٔ کاندیداتوری خود در بیانیهای، با تاکید بر اهمیت حقوق اقوام و ادیان و مذاهب، از ضرورت تدریس رسمی زبان مادری اقوام ایرانی در سطوح مدارس و دانشگاهها نام برد.
او در راستای اجرای کامل اصل مسکوت ماندهٔ پانزدهم قانون اساسی و در ادامهٔ رعایت اصل شایسته سالاری، تقویت فرهنگ و ادبیات اقوام ایرانی و پیشگیری از زوال میراث کهن ایرانی را از مهمترین اهداف نظام و برنامههای خود برشمرد و از رفع تبعیضات ناروا و تغییر نگاه امنیتی نسبت به اقوام سخن گفت. روحانی در همین بیانیه مدیریت علمی و کارآمد را برای استفادهٔ بهینه از این “منابع بکر و سرشار مادی و انسانی” سفارش کرد و به طور کلی موافقت خود را با مشارکت عمومی “فارغ از زبان و مذهب” در مدیریتهای کلان کشور اعلام کرد. “حمایت از نیروهای شایستهٔ محلی و واگذاری مسولیتهای مدیریتی و اجرایی به ایشان” از جمله اهداف دولت او عنوان شد و به این منظور انجام مطالعات علمی و تدوین برنامههای فرهنگی در مناطق محروم برای جبران عقب ماندگیها ضروری تشخیص داده شد. (بیانیهٔ شماره سه مورخ نهم خرداد۹۲)
از قرنها پیش ضرورت استفاده از زبان مادری در مباحث آموزش و پروش مطرح شده است. کودک در فراگیری زبان و نامیدن اشیا و آشنایی با مفاهیم باید بیواسطه و مستقیم با آنها رابطه برقرار کند.
پس از روی کار آمدن دولت روحانی، تدریس زبان مادری برای اقوام مختلف در دستور کار دولت قرار گرفت. این موضوع، از سویی به چالش کشیدن قانون اساسی نیز تلقی شد و به دلایل گوناگون، مورد موافقت و مخالفتهای دولتمردان و حقوقدانان و اهالی فرهنگستان و زبانشناسان و بلاگرها و عوام قرار گرفت. برخی آموزش زبانهای محلی را صدمهای بر پیکر وحدت ملی، و رواج اندیشهٔ تجزیه طلبی، و گروهی دیگر آن را موجب همدلی اقوام ایرانی و تقویت اتحاد دانستند. بعضی نگران آسیب دیدن زبان فارسی و کمرنگ شدناش بودند و عدهای هم آموزشهای این زبانهای بومی را موجب ارتقای جایگاه زبان فارسی و حتی غنیتر شدن آن تلقی کردند. اما همه متفق القول بر اهمیت تنوع این فرهنگها و زبانها باور داشتند و از آن بهعنوان سرمایه و فرصت و غنیمت برای کشور یاد کردند.
زبان مادری
از قرنها پیش ضرورت استفاده از زبان مادری در مباحث آموزش و پروش مطرح شده است. کودک در فراگیری زبان و نامیدن اشیا و آشنایی با مفاهیم باید بیواسطه و مستقیم با آنها رابطه برقرار کند. درآموزش زبان دوم نیز از خود شی یا تصویرش یا اجرای پانتومیم و حرکت در انتقال و آموزش مفاهیم استفاده میشود. از منظر بیولوژیک نیم کرهٔ چپ مغز عهده دار اکتساب زبان مادری است و نیمکرهٔ راست فرایند یادگیری زبان دوم را ممکن میسازد. اگر کودکانی که زبان مادریشان ترکی، کردی، بلوچی یا عربی است در دورهٔ تحصیل وادار به کنار گذاشتن زبان مادری شوند و زبان فارسی یعنی زبان دوم به عنوان زبان اصلی یادگیری به آنها تحمیل شود، در ساز و کار یادگیری آنها اختلال ایجاد خواهد شد. بسیاری از اساتید زبانشناسی بر این باورند که بهتر است تدریس به زبان مادری در سالهای آغازین مدرسه انجام شود و پس از آشنایی با زبان دوم (یعنی فارسی) در سالهای پایان دبستان این زبان به عنوان زبان دوم مورد تدریس قرار گیرد.
زبان شبکهای برای ساخت حافظه جمعی
از نظر زبانشناسان، زبان تنها یک ابزار نیست. زبان شبکهای است که آگاهی جمعی و حافظهٔ جمعی را میسازد. از طریق زبان، قصهها و باورهایی شکل میگیرند و آیینها و رسومی بنا نهاده میشوند که ریشههای تاریخی یک قوماند و هویت ملی و سیاسی است که به هویت قومی احترام میگذارد. زبانها در نوع خود قوی یا ضعیف نیستند. آنچه برای زبان امکانات بهتری فراهم میکند ساختارهای قدرت از جمله فرهنگستانهای زبان و نهادهایی این چنیناند که ساز و کارهای ساختاری و نهادی را برای تقویت آن فراهم میکنند. تالیف فرهنگ و لغتنامه نامه و تدوین و نشر کتب آموزشی، انتشار مجلات و مطبوعات محلی به زبانهای بومی، ایجاد کرسیهای این زبانها در دانشگاهها، استفاده از زبانهای بومی در رادیو و تلویزیونهای محلی و بسیاری موارد دیگر موجب تشویق و جذب مخاطب و بالا بردن سطح دانش جامعه، رونق و اعتلای جایگاه این زبانها و نهایتا ارتقا سطح فرهنگی کشور میشود.
بدیهی است صرف نگاه علمی یا پژوهشی به مسئلهٔ زبان کافی نیست و این امر به تنهایی در تقویت یا تضعیف آن موثر نبوده، به پیشگیری از پژمردن و منسوخ شدنش در گذر زمان کمکی نمیکند. زبان، تاریخ فرهنگی یک نظام کلان را در بازههای جغرافیایی و بسترهای اجتماعی و سیاسی به وجود میآورد. توجه به آموزش زبانهای بومی در کنار زبان عربی (به عنوان زبان دینی) و انگلیسی (زبان بین المللی و علمی) نه تنها توطئه آمیز و تجزیه طلبانه نیست، بلکه کنار زدنشان زمینه را برای جلب بیاعتمادی و جنجالهای سیاسی مهیا میکند. مسئلهٔ اقوام شاید بیشتر به شرایط اجتماعی و اقتصادی و غیره مربوط باشد تا زبانی.
سرانهٔ مطالعه در داخل کشور ایران بدون در نظر گرفتن خواندن مطبوعات و ادعیهٔ مذهبی، سالانه دو دقیقه محاسبه شده است. طبق موارد مندرج در تحقیقات مرتبط و منابع اینترنتی، این آمار در سال ۱۳۹۰ با احتساب درس خواندن به ۱۴ دقیقه افزایش یافته است. شاید اگر مطالعهٔ منابع منتشر شده به زبانهای بومی و سرانهٔ مخاطب اقلیت محلی نیز به این دایره افزوده شود، نتایج بهتری به دست آید.
عکس ها از: ساسان توکلی فارسانی
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
با سلام
متن و مقاله جالبی بود . نکات قابل توجهی داشت . ولی من ترک آزربایجانی اهل مرزهای ایران به تو که نمیدانم از کدامین قومی نصیحتی دارم . تو باید خود را یک قوم بپنداری و نه یک اقلیت ساکن ایران . من از واژه اقلیت و استفاده ان در متن از تو انتقاد دارم
سه شنبه, ۱۱ام شهریور, ۱۳۹۳